پس از آغاز بحران سوریه در سال 2011 کردها به دو دسته تقسیم شدند. گروهی طرفدار مخالفان سوریه بودند (از جمله میشل تمو که توسط پ ک ک کشته شد) و طرفداران حزب کارگران کردستان (پ ک ک) نیز هوادار دولت مرکزی. با تشدید بحران، ارتش کنترل مناطق کرد را به صورت موقتی به یگانهای مدافع خلق |(ی.پ.گ.) – شاخه مسلح پ ک ک – در سوریه سپرد. با ورود بازیگران فرامنطقهای مانند روسیه و آمریکا، این شاخه پ ک ک به نیروی زمینی آمریکا تبدیل شد و در راستای تجزیه سوریه حرکت نمود. از طرفی، با ایجاد کانتون هایی (تحت کنترل “جنبش دموکراتیک” یا تَودَم (TEVDEM) فضای خفقان را ایجاد کرد و همه مخالفان و منتقدان از جمله 16 حزب سیاسی با گرایش به مسعود بارزانی را اخراج کرد که حول محور انجمن میهنی کردهای سوریه (ENKS) مشهور هستند.
پ ک ک تلاش کرد به تنهایی بازیگر کردستان سوریه باشد و برای این نیز به آمریکا متکی بود اما با حمله ترکیه به عفرین و سپس ایجاد منطقه امن و اشغال گرسپی و سرکانیه با چراغ سبز آمریکا، متوجه شد نه تنها توانایی ادامه ندارد بلکه حیات خودش نیز در خطر است. برای این امر تلاش میکند تا با وارد کردن انجمن میهنی به میدان موجودیت کنونی تحت کنترل خود را نجات دهد اما همان طور که در سه توافق قبلی دهوک و اربیل (به ریاست شخص مسعود بارزانی) ثابت شد، تَودَم صرفا به دنبال استفاده ابزاری از انجمن میهنی برای عبور از بحران کنونی است نه ایجاد یک مجموعه واقعا کردی با مشارکت همه چون ساختار مارکسیستی-لنینیستی پ ک ک و ایدئولوژی عبدالله اوجالان هرگز اجازه نمیدهد نیرویی جز خود را قبول کند و این سبب ایجاد یک استبداد واقعی شده است. از طرفی، اختلافات بارزانی و اوجالان جنبه تاریخی دارد و بجز دو دیدار در سال 1985 آنها هرگز جز زبان جنگ و خشونت و توهین با همدیگر حرف نزدهاند.