اسماعیل آغا سمکو/سمیتکو/سمیتقو امروز برای تعدادی از کردهای ناسیونالیست به یک نماد تبدیل شده و به صورت افسانهای از او قهرمانی خارقالعاده میسازند. اسماعیل آغا همان طور که از عنوانش نیز پیداست آغا و رئیس عشیره بود، در فضای ناامن و به هم ریخته پس از جنگ جهانی اول در ایران دست به کارهای زیادی زد که امروزه نه تنها ترکهای ارومیه بلکه کردهای این شهر و حتی کردهای مهاباد و جنوب استان آذربایجان غربی به نیکی از او یاد نمیکنند. دیوید مک داول، نویسنده آمریکایی، در کتاب “تاریخ معاصر کردها” ترجمه ابراهیم یونسی، مترجم شهیر کرد، در مورد اسماعیل آغا چنین مینویسد:
“منطقه ارومیه دستخوش آشوب و نابسامانی بود. قبایل در پی غارت و چپاول بودند. یکی از فعالترین این قبایل شکاک های عبدویی بودند که رئیسشان سمکو بود که هم به غارت و چپاول مشغول بودند و هم روستاهای بین خوی و سلماس را تملک کرده بودند.”
این نویسنده آمریکا در ادامه و در صفحه 372 مینویسد:
“چنین قبایلی اگر با هم متحد میبودند چه بسا کوششهای حکومت را برای اعاده حاکمیت با ناکامی مواجه میساختند. در ژوئیه 1918 عدهای از روسای کرد ظاهرا گرد هم آمدند تا مسئله استقلال کردستان را تحت حمایت انگلستان مورد بحث قرار دهند. چنین جریاناتی در حیطه آرزو بود. در عالم واقع، بسیاری از قبایل بزرگ، گذشته از جنگ با قبایل دیگر دستخوش رقابتهای درونی بودند. گروههای عمده قبیلهای یعنی شکاک، زرزا، مامش و منگور همه پاره پاره بودند.بیشتر مدعیان ریاست به دنبال حامیان خارجی چشم میگرداندند”.
مک داول خاطرنشان میسازد:
“برادری چشم یاری به ترکان دوخته بود، در حالی که برادر دیگر به روسها چشم دوخته بود و برادر دیگر در صدد تماس با حکومت ایران و مقامات ایرانی بود. حتی در میان عبدوییها، موقعیت سمکو را مدعیان زیادی تهدید میکردند که از میان آن عمرخان از همه نیرومندتر بود”.
نویسنده در پایان مینویسد:
“با این همه خطاست اگر بپنداریم که سمکو از حمایت و پشتیبانی عام کردها بهرهمند بود است. میدانیم مخالفان و دشمنان زیادی داشت.”