اشاره
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران- هوزان، یکی از فرماندهان سابق یگانهای مدافع خلق (ی.پ.گ) وابسته به پ.ک.ک در سوریه است که درباره مبانی فکری و کتابهای عبدالله اوجالان، یادداشتی اختصاصی در اخیتار دیدبان حقوق بشر کردستان ایران گذاشته است. مبانی فکری اوجالان (فارغ از قضاوت در مورد آنها) اثرات زیادی بر منطقه، روابط کردها با دولتهای مرکزی و حتی تحولات سیاسی- اجتماعی داشته است. شرایط بسته و اقتدارگرایی حاکم بر کل سازمان پ.ک.ک و شاخههای اقماری آن در کنار محدودیتهای درون سازمانی که بعضاً با حقوق اساسی انسانها در تضاد است، ضرورت توجه جدی به این موضوع از سوی نهادهای حقوق بشری را دو چندان میکند. با این حال، هوزان در این مقاله، به مبانی فکری و فلسفی اوجالان پرداخته است که سرنوشت بسیاری از جوانان کُرد را تغییر داد.
شرایط خاص حاکم بر پ.ک.ک و مقرهای آن، سبب پنهان کاریهایی شده که جامعه بیرون سازمان پ.ک.ک را از بسیاری از مناسبات، خالی از ذهن میکند. هوزان با طرح این مسایل و با هدف نور افشانی به ابعاد و زوایای پنهان این سازمان ایدئولوژیک، با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران همراهی میکند. دیدبان آمادگی خود را برای دریافت سایر نظرات نیز اعلام میکند.
متن یادداشت به شرح زیر است:
آنان که ادعا میکنند نوشتههای اوجالان، از فکر و ذهن خود وی سرچشمه میگیرد، به نوعی سعی در فریب افکار عمومی و کردها دارند. زیرا مکتوبات و نوشتههای اوجالان برگرفته از افکار یک نویسنده و نظریهپرداز آمریکایی که خود را کمونیست، مارکسیست و آنارشیست، میداند، است. «مورای بوکچین»، بر افکار اوجالان موثر بوده است. این نویسنده آمریکایی، واضع نظریه اکولوژی اجتماعی در قالب تفکرات آنارشیسم، لیبرتارین، سوسیالیسم و مسائل زیستمحیطی است. کتب وی، در مورد سیاست، فلسفه، تاریخ، امور مدنی و محیطزیست است. محیطزیست مصنوعی ما (1992)، اکولوژی آزادی (1982) و آنارشیسم بسیار نادر (1971) از جمله کتب وی هستند. وی در اواخر دهه نود میلادی گفت که خود را یک آنارشیست نمیبنند و یک ایدولوژی سوسیال- لیبرتارین به وجود آورد. این اندیشه، یعنی «آزاد بودن بازار و عدم دخالت دولت در بازار، رد اقتصاد دولتی و مخالفت با آن» و ادغام مالکیت اشتراکی.
در سال 2004 نامههای وی به دست اوجالان میرسید. اما بعد از مدتی به دلیل بیماری، دیگر توان نگارش و تحلیل نداشت. دقیقا در همان سالها بود که اوجالان کتابی به نام «دفاع از یک خلق» نوشت وعناصر فرماندهی پ.ک.ک چنان وانمود کردند که این کتاب، حاصر فکر اوجالان است و بر آن اساس، اعضا را فریب دادند. در حالی که اوجالان خود را شاگرد بوکچین میداند و حتی درخواست اوجالان برای نصب مجسمه بوکچین، از طرف فرماندهان و سران بعدی پ.ک.ک، عملی نشد. زیرا اوجالان خود معترف به کپی بودن آثارش بود، اما اگر این واقعیت در میان اعضا رواج مییافت، دیگر کسی در پ.ک.ک نمیماند. اگر اعضا واقعیت را درک میکردند، دیگر لزومی برای وجود پ.ک.ک، اوجالان و فرماندهان بعدی نبود.
لذا کتب و نوشتهها را فکر شخصی اوجالان جلوه دادند و به خواستههای وی در زندان، توجه نکردند. در 2006 میلادی موری بوکچین درگذشت. در زمان نگارش کتاب کمونالیسم، دختر وی بعدها تعریف کرد که روزی پدرش از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید و دلیل این امر نیز را محبوبیت افکار خود در میان کردها توصیف میکرد. وی نامه اوجالان را دریافت کرده بود و بسیار خوشحال بود. این رابطه به حدی عمیق بود که بعد از مرگ مورای بوکچین، اوجالان در خواست ساخت مجسمه بوکچین و نصب آن در بهترین نقطه مقر پ.ک.ک را داشت.
بیشتر بخوانید: یادداشت هوزان در مورد مرگ فرمانده پ.ک.ک
اما سران پ.ک.ک با آن مخالفت کردند، چون فرماندهی آنها در خطر بود. سران پ.ک.ک، در برابر این خواسته اوجالان که عملی نشد، جلوه دادن او مانند یک فیلسوف و حتی در حد یک رهبر جنبش آپویستی را در پی گرفتند. این تعاریف و نامها همگی در اصل بدون اطلاع اوجالان و به دست عناصر فرماندهی مانند جمیل بایک و دوران کالکان و زبیر ایدار در اروپا صورت گرفت. آنها با دستکاری نوشتههای اوجالان سعی در فریبکاری اعضا داشتند. برای همین است که اوجالان بارها خود گفته «آنچه من میگویم و آنچه انجام میشود، متفاوت است».
این اختلاف را در مرکزیت پ.ک.ک نیز میتوان دید. به عنوان مثال رضا التون که حتی به اوجالان انتقاد کرد (چون باسواد بود و مطالعه داشت) واشتباهات رهبری و مدیریت را به زبان میآورد، بارها مورد حمله دیگر عناصر فرماندهی مخصوصا جمیل بایک قرار گرفت و با سعایت و بدگوییِ زبیر ایدار، رضا التون را به کوهستان کشیده و پس از محکوم کردن او در همان محکمه مضحک خود (پلاتفُرم)، آلتون را در کوه به زور نگه داشتند.
بی اعتمادی پ.ک.ک به اعضای ایرانی خود
در میان عناصر فرماندهی، افراد بیسواد زیادی حضور داشتند که هرکدام سعی دارند افکار اوجالان (که کپی و غیر اصیل و پر از ایراد است) را به ذهن افراد جدید، قالب کنند. عناصری مثل «ریوار ابدانان» یا همان «علی نوروزی» بیسواد، اکنون مدعی هستند از اوجالان، بهتر درک و فهم دارند و افکار ماری بوکچین را آموزش میدهند. آنها با کاربرد عبارات و کلمههایی از اوجالان و کتابهای دیگر، چنان وانمود میکنند که یک فیلسوف یا شاید خود اوجالان هستند. عجیب است آنان که با فریب ودروغ شروع کرده وحتی خواسته رهبر خود را عملی نکردند، چطور سعی دارند آینده مردمِ کُرد را بسازند.