ادبیات هر جامعه، فرهنگ و اجتماع انسانی در حدی گسترده، منعکس کننده فرهنگ، اعتقادات و ارزشهای مورد قبول آن جامعه است. نویسندگان ادبی نیز به عنوان بخشی از هر جامعه تلاش میکنند تا واقعیات جامعه خود را به زبانی ادبی و با استفاده از سبک و سیاقهای مختلف بیان کنند. نتیجه آثار آنان میتواند منظوم یا منثور باشد. ادبیات هر جامعه به دو بخش کلی شفاهی و مکتوب تقسیم میگردد. ادبیات کردی نیز علیرغم داشتن لهجههای مختلف و پراکندگی وسیع جغرافیایی در زمانهای مختلف از این امر مستثنی نیست.
تاریخ ادبیات شفاهی کردی همانند تاریخ ادبیات شفاهی همه زبانهای دیگر مشخص نیست، اما آنچه مسلم است فرهنگ شفاهی کردی یکی از غنی ترین فرهنگهای شفاهی دنیاست. دکتر کریستون الیسون، استاد انگلیسی تبار ادبیات شفاهی کردی در دانشگاه اگزتر، در این زمینه در دو کتاب خود (Kurdish culture and identity) و (The Yezidi Oral Tradition in Iraqi Kurdistan) ضمن تایید غنای گسترده فرهنگ شفاهی کردی میگوید «این فرهنگ در قرن بیستم به ویژه از نیمه دوم آن به بعد در مسیر افول قرار گرفته است». وی با استناد به آثار ادبیات کلاسیک کردی بهترین دوران ادبیات مکتوب کردی را دوران بعد از اسلام میداند که در آن صدها «مدرسه» توسط شیوخ و مُلاهای کرد اداره میشد و آخرین نمونه این مدارس در اوایل قرن بیستم میلادی از صحنه روزگار رخت بربستند.
دکتر کلمانس اسکالبر، استاد زبان و ادبیات معاصر کردی، که در حوزه زبان و ادبیات کردی چندین مقاله و کتاب منتشر کرده است،[1] معتقد است ادبیات کردی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با تلاش روشنفکران آن دوره و در جهت آنچه ارتباط با دنیای مدرن توصیف میشد، با گسست جدی و عمیق با گذشته مواجه شد.
اگر نویسندگان کُرد آن دوره به جای تلاش برای گسست از ادبیات غنی کلاسیک، آن را اساس کار خود قرار میدادند امروز میتوانستیم شاهد ادبیاتی به مراتب قویتر و عمیقتر باشیم. این نویسنده تلاش روشنفکران آن دوره را ناشی از گرایشهای سیاسی آنان میداند و معتقد است این گرایشها سبب شد تا ادبیات کلاسیک کردی که به الفبای عربی نوشته شده بود، به چندین الفبای عربی، لاتینی، کریلی/روسی نوشته شود و عملا یک ادبیات واحد به دست خود کردها چندپاره شد. این چندپارگی هنوز هم ادامه دارد.
پرفسور جویس بلو، استاد بازنشسته ادبیات کردی دانشگاه پاریس که چندین کتاب و مقاله در زمینه زبان و ادبیات کردی منتشر کرده، در مقالهای با عنوان «زبان و ادبیات کردی» در سایت موسسه کردی پاریس مینویسد قبل از اسلام ادبیات کردی وجود ندارد و حداقل این که تاکنون هیچ سندی معتبر دال بر وجود چنین ادبیاتی پیدا نشده است.[2] این نویسنده مینویسد نمیتوان روند رشد ادبیات همه لهجههای کردی را یکسان بررسی کرد در حالی که در عراق وضعیت نسبتا مناسبی برای رشد زبان و ادبیات کردی سورانی وجود داشته، در ترکیه حتی تکلم به کردی نیز ممنوع بود و این محدودیتها مانع رشد ادبیات شد. در آغاز قرن بیست و یکم شاهد تلاشی نسبتا خوب در زمینه ادبیات مکتوب کردی در ترکیه هستیم.
ناگفته نماند، همان طور که ممنوعیت زبان کردی در ترکیه از آغاز قرن بیستم تاکنون ثابت کرده، بین رشد و توسعه ادبی و سیاست رسمی حاکم بر جامعه ارتباطی مستقیم وجود دارد. به عنوان مثال، در حالی که در ترکیه حتی تلکم به کردی نیز ممنوع بود؛ در عراق، از زمان تاسیس در حدی متعارف زبان کردی در مدارس تدریس میشد و این تدریس به بن مایهای برای رشد قابل توجه ادبیات کردی در آنجا تبدیل شود. در ایران نیز در دوران حکومت پهلوی سیاست تقلید از ترکیه کمالیست در پیش گرفته شد- هر چند ناتمام ماند- لذا زبان کردی علیرغم داشتن پتانسیلهای فراوان نتوانست آن طور که باید موفق شود. پس از انقلاب 57 ایران نیز علیرغم موانع متعدد، زبان کردی توانست به ویژه در حوزه کتاب و نشریات مکتوب در سطحی بیسابقه وارد حوزه نوشتار گردد. اما نتوانست در حوزه ادبی گامهایی قوی همانند نویسندگان کرد عراق بردارد.
قبل از اسلام ادبیات کردی وجود ندارد و حداقل این که تاکنون هیچ سندی معتبر دال بر وجود چنین ادبیاتی پیدا نشده است.
اگر به محتوای چند اثر کلاسیک از حوزههای جغرافیایی مختلف کُردی مانند دیوان نالی، دیوان مولوی، دیوان محوی، دیوان حقیقی، دیوان ملای جزیری- به عنوان نمونههایی از مجموعه ادبیات کلاسیک کردی- توجه کنیم متوجه خواهیم شد واقعیتهای جامعه کردی بر اساس چه چیزهایی استوار هستند و چرا ادبیات کلاسیک کردی توانسته موفق و ماندگار شود. دلیل اصلی ماندگاری و موفقیت آن توجه به خواست و سلیقه جامعه است. جامعهای که مفاهیم دینی در تار و پود آن آمیخته و جدایی ناپذیر است. اشرف محمدی و نظام غفاری در کتاب خود با عنوان «تجلی آیات و روایات در ادبیات کردی: شیوهها و شواهد» توانستهاند فقط به بخش کوچکی از این موضوع و به صورت مستند بپردازند. محققان امروز میتوانند در ادبیات کلاسیک کردی مباحت مختلف دیگری را نیز مبنای کار خود قرار دهند. همان طور که لزگین چالی در شماره 18 مجله «زند» چاپ موسسه کردی استانبول مقالهای با عنوان «دستور زبان کردی در دیوان ملای جزیری» نوشته است، میتوان گفت ادبیات کلاسیک کردی منبعی گسترده و غنی برای ادبیات معاصر است تا بتواند به ریشه و اصالت خود اتکا کند.
نتیجهگیری
در نبود نظام آموزشی امروزی به شیوه غربی، در گذشته، مدارس دینی نقش دبستانها و دبیرستانهای امروز را ایفا میکردند و نقش آنها در رشد و توسعه زبان کردی و به تبع آن ادبیات کردی آنقدر مهم بود که ادبیات کردی اوج شکوفایی خود را مدیون آنهاست. لذا بی دلیل نیست مصطفی کمال آتاترک در ادامه سیاست عثمانی در نیمه دوم قرن نوزدهم فعالیت این مدارس را ممنوع کرد. زین العابدین زنار در کتابی با عنوان «مدارس کردی» که به زبان کردی است به تفصیل به اهمیت و نقش این مدارس پرداخته و میگوید نبود این مدارس در افول ادبیات کردی معاصر بسیار موثر بود. امروز نیز ادبیات معاصر کردی میتواند با مبنا و الگو قرار دادن ادبیات کلاسیک و متناسب سازی آن با معیارهای امروزی ضمن حفظ ریشه و اصالت خود همانند گذشته به شکوفایی برسد.
نویسنده: عارف کرمانشاهی
1. https://exeter.academia.edu/clemencescalbertyucel
2. http://bnk.institutkurde.org/images/pdf/5QFVMD76P4.pdf