ظاهراً قرار نیست سیاست پ.ک.ک، تغییر کند. ترور، حمله به اماکن مختلف در کشورهای اروپایی، اخاذی، سربازگیری اجباری، استفاده از کودکان بهعنوان سرباز، توزیع مواد مخدر، اشغال مناطق مختلف سوریه و عراق و زمینهسازی برای اشغالگری ترکیه و به تازگی؛ اعلام خبر کشته شدن اعضا پس از سالها- و نه حتی پس از ماهها- سیاست همیشگی گروه تروریستی است که دستاوردش طی 40 سال جنگ و ترور، عقبماندگی مناطق کردنشین ایران و ترکیه، حملات روزانه ترکیه به اقلیم و کردستان سوریه و یک کلام، تیرهبختی کردها است.
پ.ک.ک، جوانان مردم را به قتل میرساند/ به کشتن میدهد/ میرباید و پس از 6 سال، بیخبری خانواده، خبر مرگ عضو خود را تایید میکند. بهراستی کدام گروه مدعی آزادی و نجات «خلق» این چنین نسبت به اعضای خود بیاهمیت است؟ کدام گروه مدعی آزادی و رعایت ارزشهای انسانی و حقوق زنان، این چنین سیاست «ناپدیدی قهری» مردم کُرد را در پیش میگیرد؟ چرا دهها نهاد بهاصطلاح حقوق بشری فعال در حوزه کُردی، به هر نوع نقض حقوق بشر توسط دولتهای منطقه توجه میکنند، جز ترور و قتل و ربایش و اخاذی توسط پ.ک.ک و پژاک؟ آیا این نهادها، پوشش حقوقی تروریسم پ.ک.ک هستند؟ آیا آنها ماهیتی سیاسی و نه حقوق بشری دارند؟
در جدیدترین شاهکار پ.ک.ک در زمینه «ناپدیدشدگی اجباری و قتل و ربایش و به کشتن دادن جوانان کُرد و اعلام خبر مرگ اعضا پس از سالها»، خبرگزاری فرات، شبهرسانه و ارگان گروه تروریستی پ.ک.ک/ پژاک، اعلام کرده یک عضو این گروه در سال 2015 کشته شده؛ اما خبرش در سال 2021 منتشر میشود؟ دلیل این امر چیست؟ منصرف کردن خانواده از پیگیری سرنوشت فرزندشان؟ کشته شدن این عضو در درگیریهای داخلی و اعدامهای درونسازمانی یا هنگام فرار و اعلام وی به جای کشتهشدگان جنگ با ترکیه؟ چگونه پ.ک.ک که متخصص سواستفاده از جنازه اعضا است، از سال 2015، متوجه مرگ یکی از اعضای خود نشده است؟ این فرد، در زمان عضویت چند سال داشته است؟
چرا پ.ک.ک، سیاست خود برای استفاده از کودکان بهعنوان سرباز را تغییر نمیدهد؟ دلیل ادامه این سیاست، کمبود نیروی انسانی است؟ این سوالات، بارها توسط دیدبان حقوق بشر کردستان ایران و خانوادههای داغدار پرسیده شده؛ اما خبرگزاری پ.ک.ک ترجیح داده به ادامه انتشار دروغپراکنیها و یاوهگوییهای اوجالان بپردازد.
خبرگزاری فرات نوشته است: «روز ١١ آگوست ٢٠١۵/ ٢٠ مرداد ١٣٩۴ ارتش ترکیه مناطق حفاظتی مدیا را هدف حملات هوایی قرار داد. در این حمله محمد توکای با کد سازمانی «دفریم آمارگی» کشته شد». سوال مهم این است که چرا پ.ک.ک بعد از شش سال به هویت و مرگ یک عضو نوجوان خود آگاهی پیدا و اعتراف کرده است؟
فرات، ناخواسته این چنین جواب داده: «دولت ترکیه سال ٢٠١١ با فشار و تهدید دفریم را به جاسوس مبدل کرده و به درون پ.ک.ک فرستاد. دولت ترکیه همچنین خانواده وی را تحت فشار قرار داده است و آنها را در مقابل ساختمانهای حزب [ه.د.پ] وادار به تحصن کرد». این اعتراف پ.ک.ک و خبرگزاری این گروه تروریستی، واجد دو پیام/ سوال مهم است:
- محمد توکای، احتمالاً ربوده شده و پ.ک.ک برای فریب افکار عمومی، وی را جاسوس دولت ترکیه خوانده است. آیا سازمان اطلاعات ترکیه، یک نوجوان را برای جاسوسی از پ.ک.ک اعزام میکند؟
- پ.ک.ک برای منصرف کردن خانواده محمد توکای از پیگیری سرنوشت فرزندشان، اولاً خبر مرگ یک عضو خود را منتشر کرده و ثانیا خانواده وی را متهم کرده که در مقابل دفتر حزب دموکراتیک خقها (ه.د.پ- شاخه سیاسی پ.ک.ک در ترکیه) تحصن کردهاند. آیا پ.ک.ک از خودجوش بودن این اقدام و استقبال مردم کُرد از جمله کردهای ایران از این تحصن، آگاهی ندارد؟ آیا قبول ندارد که کودکان را ربوده و خانوادهها خواستار آزادی فرزندان خود هستند؟ پس چرا آنها را آزاد نمیکند؟ پاسخ این است که پ.ک.ک در صورت آزادی این نوجوانان- کودکسربازان- به طور علنی به ربایش آنها اعتراف و بر نقش ه.د.پ در این زمینه صحه خواهد گذاشت. به این دلیل نیز از آزادی آنها خودداری میکند و اخبار مرگ اعضا را طوری منتشر میکند که خانواده عملاً از زنده بودن فرزند خود ناامید شده و هرگونه پیگیری حقوقی را بیفایده میدانند.
در واقع، این سیاست پ.ک.ک، که ادامهدار هم خواهد بود، به معنای ناپدیدشدگی اجباری است. خانواده یک فرد در این شرایط نمیداند فرد زنده است یا مرده و وضعیت وی به چه شکل است؟ با بررسی موارد مشابه، مشاهده شده که گروههایی مثل پ.ک.ک. با ربودن یا فریب افراد علیالخصوص کودکان کُرد اقدام به جذب عناصر خود مینماید و با اعزام آنها به مناطق جنگی زمینه کشته شدن این افراد را فراهم مینماید. همچنین اخیرا در جریان شیوع بیماری خطرناک کرونا بیم آن میرود که افراد زیادی با ابتلای به این بیماری تلف شوند و رویکرد پ.ک.ک. نیز در این خصوص پنهان نمودن اطلاعات مربوط به عناصر خود به خصوص اطلاعات و اخبار و مربوط به تلفات و کشتهها میباشد که موجب بلاتکلیفی و نگرانی بسیاری از خانوادهها شده است. در پایان باید گفت تاخیر در اطلاعرسانی نسبت به وضعیت اعضای پ.ک.ک به خصوص در رابطه با اینکه آیا زنده هستند یا خیر میتواند از مصادیق ناپدید شدگی اجباری باشد. موضوعی که از سال ۲۰۰۶ تا به حال به عنوان یک جرم بینالمللی شناخته شده و مورد تاکید سازمانهای بینالمللی به خصوص شورای حقوق بشر سازمان ملل قرار گرفته است؛ به طوری که اهمیت این موضوع در اسناد مختلفی از جمله «کنوانسیون حمایت از همه اشخاص در برابر ناپدید شدن اجباری» منعکس شده و سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری، حتی تحت شرایطی آن را جنایت علیه بشریت به حساب آوردهاند.