دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، روز گذشته (پنجشنبه/ اول اسفند 1398) بیانیهای صادر کرد و در ضمن برشمردن دلایل لزوم حضور در انتخابات، به چالشهای سیاسی و قومیتی در مناطق کردنشین ایران اشاره کرد و راه حل آنها را شرکت فعالانه کردها در انتخابات و عدم توجه به تنشهای قومی عنوان نمود.
متاسفانه برخی مناطق مرزهای غربی ایران، شاهد فعالیت گروههای افراطیِ قومیتی و تنشها و تعارضات قومی- نژادی و مذهبی است. در این میان، گروههایی هستند که به جای کاستن از غبار فضا و تنش بین گروههای مختلف مردم، صرفا در پی تشدید بحران و افزایش نفرت گروههای مختلف جامعه از یکدیگر هستند. مردم قصد شرکت در انتخابات برای انتخاب نامزد شایسته دارند تا بتواند توسعهنیافتگی تاریخی نقاط مرزی را بهبود ببخشد و ثبات و توسعه بیشتری را در این مناطق رقم بزند. مردم قصد انتخاب کاندیدایی دارند که بتواند فارغ از تقسیمبندیهای قومیتی و مذهبی، خود را نماینده همه مردم بداند و برای افزایش سطح رفاه و زندگی همه آنها تلاش کند.
مردم میخواهند با شرکت در انتخابات، اهمیت حفظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور را گوشزد کنند و راه حلی صحیح برای معضلات اقتصادی و اجتماعی در مناطق کردنشین بیابند. مردم میخواهند کولبری از بین برود و جوانان دارای شغلی مطمئن و بیخطر شوند. جامعه کُرد مایل بوده است که با شرکت در انتخابات، مخالفت خود را با جریانهای قومیتی و ضد کُردی در سطح غرب و شمال غرب کشور نشان دهد و اجازه تکصدایی و انحصار علیه کردها ندهد.
اما این گروههای کُردی همچنان به سیاستهای غلط خود مبنی بر تحریم انتخابات اصرار میورزند و به این سوال پاسخگو نیستند که ثمره 40 سال تحریم انتخابات در ایران، پس از انقلاب سال 57 چه بوده است؟ تحریم انتخابات، صرفا باعث شده تا رخدادهای تلخ زیر بر جامعه کُردی ایران بهواسطه سیاستهای غلط احزاب کُردی تحمیل شود:
1. طبیعی است که هر نظام سیاسی، نسبت به انتخابات در کشور تحت امر خود حساس است. احزاب کردی با تحریم انتخابات در ایران، رابطه خود با نظام سیاسی که متکی به آرای مردم است را بحرانی کردهاند و فضا را بر هرگونه مذاکره و تعامل منصفانه و قانونی بستهاند.
2. احزاب کُرد با سیاست تحریم انتخابات در 41 سال اخیر، باعث شدهاند نخبگان کُرد خود را از فضای سیاسی و پارلمان خارج کنند و این امر نیز سبب ورود نمایندگانی از جریانهایی با شعار کردهراسی به مجلس شده است. نتیجه این امر نیز روشن است. خواستههای مناطق کردنشین کمتر مطرح میشود و بعضی از نمایندگان رفتاری انحصارگرایانه به خود میگیرند.
3. تحریم انتخابات توسط احزاب کُردی، باعث شده است بسیاری از نخبگان کُردی نتوانند به سطوح بالای قدرت و مسئولیت برسند. این امر نیز منجر به شنیده نشدن صدای جامعه کُرد (جامعه اصیل و مردمی کُرد) و پربسامد شدن کردهراسان و نژادپرستانی شود که یک منطقه خاص را زمین تاریخی خود قلمداد کرده و خواستار اخراج کردها از آنجا هستند.
4. تحریم انتخابات توسط احزاب کُردی که ریشه و مقر آنها در بیرون از مرزهای ایران است، سبب تقویت این انگاره شده است که کردها علاقهای به مشارکت سیاسی ندارند و نتیجه این امر نیز تقویت گروهها و شعارهای ضد کردی مبنی بر جداییطلبی کردها شده است. این در حالی است که کردها در تمام 41 سال گذشته در انتخابات بهعنوان مظهر دموکراسی شرکت داشتهاند و جامعه کُردی، همواره مخالف تحریم بوده است. اتفاقا این احزاب کُردی هستند که هم در بیرون از مرزهای ایران مستقر هستند و هم هرگز پروسه دموکراتیکی برای انتخاب کادر رهبری خود را طی نکردهاند.
5. و در نهایت باید ذکر کرد سیاستی که توسط جامعه مطرود شود، سیاست غلطی است. وقتی کردها در انتخابات شرکت میکنند، یعنی عدم محوبیت سیاستورزی احزاب کُردی. هیچ کس نگاه افراطی و دو قطبیسازی قومی را به رسمیت نمیشناسد، اما در فضای سیاسی منطقه و به خصوص جو کشوری مانند ترکیه که اصولاً قوم کُرد و منطقهای به نام کردستان را به رسمیت نمیشناسد، سیاست تحریم انتخابات، صرفا موجب موجسواری گروههای افراطی خواهد شد که موجودیت کردها را هدف گرفتهاند. عواقب این امر نیز بر عهده به اصطلاح احزابی است که در شیپور «تحریم انتخابات» میدمند.