نوشته آسو کمال؛ ترجمه از: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
عبدالله اوجالان در مورد حفظ محیط زیست مینویسد “زن هویت حفظ محیط زیست است”. در ادامه میگوید “چون آفریدن زن برای نیازهای اصلی اقتصادی است، به همین خاطر زن نه خودش را آلوده میکند و نه برای آب و هوا به تهدید تبدیل میشود.” واقعا آیا از این دیدگاه خندهدارتر و طنزتر چیزی وجود دارد؟ سوال: اگر صنعت اقتصاد اصلی کنونی در جوامع جهانی باشد، اگر این اقتصاد در دست زنان باشد، زن چگونه چیزهای در طبیعت را از آلودگی حفظ خواهد کرد؟ همچنین، آلوده کردن یا تمیزکردن محیط زیست چه ارتباطی به جنسیت دارد؟ اما طبق فکر اوجالان اگر کسی مرد باشد، هر فعالیت اقتصادیاش با آلوده کردن محیط زیست برابر است. اما اگر کسی زن باشد، هر گونه فعالیتش به تمیز کردن محیط زیست منجر میشود. برای این که بدانیم از دیدگاه اوجالان موضوعات به چه صورتی اقتصادی میشوند، موضوع را بررسی میکنیم:
آلودگی محیط زیست هیچ ارتباطی با کاپیتالیسم و سود زیاد شرکتها ندارد که هر کاری برای به دست آوردن سود انجام میدهند، اما دلیل اصلی آلودگی محیط زیست، از دید اوجالان، مرد است، و از دید او مرد دشمن طبیعت است!
آیا برای کم کردن میزان گاز CO2 در طبیعت با هدف حفظ محیط زیست، باید مردان را از فعالیت اقتصادی دور کرد و به جای آنان فعالیت را به زنان سپرد؟
ظاهرا این فیلسوف آخرالزمانی فراموش کرده تعداد زیادی از شرکتهایی که با هدف سود بیشتر محیطزیست را آلوده میکنند، به زنان تعلق دارند و برای این نیز باید از قوانین بینالمللی حفظ محیطزیست تبعیت کنند. جناب اوجالان، آیا اینان طرفدار محیط زیست هستند؟ اگر چنین تصور کنیم جنس زن حافظ محیط زیست و جنس مرد نابودکننده محیط زیست است، پس راهکار چیست؟ به اعتقاد اوجالان، راهکار وجود ندارد فقط باید زن و مرد را در جامعه از هم جدا کرد! البته باید گفت، جامعه همان محیط زیست پاک نیست چون مردانی که محیط زیست را آلوده میکنند نیز در آن وجود دارند. لذا طبق اعتقاد اوجالان، زن برای این که محیط زیست را پاک نگه دارد یا باید از زمین برود و در آسمان ها زندگی کند و یا در عبادتگاهها همانند راهبهها زندگی نمایند. این همان زنشناسی اوجالان است. او مینویسد “جنس نر نقش اصلی در جنسیت را ایفا میکند، رابطه جنسی در بین جانوران نیز محدود به زمانی خاص از سال است اما برای مردان اگر بتوانند شبانه روز خواهد بود و این خیلی بیرحمی و درندهخویی میباشد.” اگر کسی دیگر چنین حرفی میزد، آیا نمیگفتند او دیوانه است؟
به اعتقاد اوجالان هر گونه رابطه جنسی خیانت به زن است و لازم است زن و مردان گریلا این را به عنوان یک واقعیت قبول کنند که بدون تحقق آزادی حتی نمیتوانند به همدیگر نگاه کنند. ببینید اوجالان رابطه زن و مرد را در مقرهای نظامی چگونه چارچوببندی نموده و زنان را چنان سرکوب کرده که حتی نمیتوانند به مردان نگاه کنند و اگر زنی بگوید دوست دارم با مردان رابطه داشته باشم، در این صورت خائن است و مجازات خواهد شد. این مجازات و محرومیت زن از عشق و اراده و رابطه با مرد در هیچ مقطعی از تاریخ دیده نشده است بجز زنانی که در عبادتگاههای مسیحی راهبه میشوند. اوجالان این محروم کردن زنان از هر گونه حقوق اولیه و جدا کردن آنان از جامعه را زن شناسی مینامد اما اگر این زنان گریلا و برده و قربانی ایدئولوژی اوجالان شوند در این صورت مشکلی نمیبیند.
میدانیم که رابطه، عشق اولیه زندگی زن و مرد اساس تشکیل خانواده و جامعه بوده و البته در مراحل مختلف جامعه به اشکال مختلف بوده و در هر منطقهای نیز به صورتهای متفاوت رایج بوده و است و در بعضی جوامع چندهمسری و در بعضی نیز تکهمسری است. باید بگوییم شیوهای که اوجالان مطرح میکند نه در تاریخ بوده و نه اکنون وجود دارد و نه در آینده امکانپذیر است چون ممنوع کردن عشق و رابطه در زندگی محال است.
سوال این است اگر این مدل ممکن نیست چرا اوجالان بر آن اصرار میورزد؟ پاسخ آن بایستی خیلی ساده و شفاف باشد. اگر اوجالان در نوشتههای خود در مورد زنان پریایی و فرشته تبلیغ نکند، پس چگونه میتواند دختران 14 ساله را که در بهار زندگی هستند فریب بدهد و قربانی ایدئولوژی خود نماید؟ اگر فریب نخورد، نمیتواند قربانی ایدئولوژی اوجالان شود.