چشم‌انداز بحران سوریه در سال ۱۳۹۹

تاریخ انتشار:

عفیفه عابدی، کارشناس مسائل روسیه در یادداشتی اختصاصی برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران به بررسی بحران سوریه در سال 1399 پرداخته است. این کارشناس مسائل روسیه، معتقد است که ترکیه صرفا پیاده‌نظام سیاست واشنگتن و بازیگر بازی اراده پشت پرده در بحران سوریه است که جنگ فرسایشی را زنده نگه داشته و مدیریت می‌کند.

متن یادداشت وی به شرح زیر است:

موضوع بحران سوریه از سال ۲۰۱۱ به یکی از موضوعات مهم رقابت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شده است. سیاست خارجی بازیگران مهم منطقه­ای و بین‌المللی در سایه بحران سوریه، دچار تغییر و تحولاتی شد که گاه بنیادین بود. روسیه برای اولین بار پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جسارت عمل خروج از خارج نزدیک و لشکرکشی به یک کشور دور از مرزها را پیدا کرد، ترکیه در گفتمان عمق استراتژیک سیاست خارجی خود که ظاهرا برای به صفر رساندن مشکلات با همسایگان بود، تغییرات رادیکال ایجاد کرده و وجه نئوعثمانی‌گرایی از آن به نمایش گذاشت، ایران نیز به صف گروه­های نائب در جریان مقاومت پیوسته و با ارسال نیروهای موسوم به مدافع حرم به سوریه رسما از حضور مستقیم خود در جنگ داخلی این کشور خبر داد، جریان عربی- غربی و اسرائیل هم سرمایه‌گذاری برای ایجاد و تثبیت نظم منطقه­ای خود را افزایش داد.

سوریه شاخص‌هایی داشت که مصر، تونس و لیبی نداشت. سوریه مرز بین دو جریان رقیب در خاورمیانه محسوب می‌شد. البته این ادعا که هر جریان پیروزی در سوریه،. می‌تواند نظم منطقه‌ای را شکل دهد را باید با تردید نگریست، با این حال سرنوشت‌سازان بحران سوریه، دستاوردهای ژئواستراتژیک خواهند داشت. بر اساس این ویژگی‌ها، از زمان آغاز بحران سوریه، تحلیل روند و چشم‌انداز بحران سوریه برای ناظران بین‌المللی حائز اهمیت زیادی است.

پیش‌بینی روند کلی

اغلب پیش بینی­ها تداوم جنگ طولانی و فرسایشی در سوریه است. دلایل متعدد و قانع کننده‌ای هم وجود دارد اما مهترین دلایل شامل دو مورد می‌شود: ۱) تعدد و تنوع بازیگران دخیل در بحران، ۲) عدم تمایل آمریکا برای تکرار تجربه عراق و افغانستان و توافق استراتژیست‌های آمریکایی در این زمینه.

همه تحولات اخیر در سوریه، مناقشه ادلب و زد و خوردهای روسیه و ترکیه و در نهایت آتش‌بس در فضای سرد و تحولات پس از آن، نیز در همین راستای مدیریت روند کلی ترسیم شده، قابل تبیین است. چشم‌انداز بحران سوریه در سال پیش‌رو را نیز خارج از این روند کلی نمی‌توان ترسیم کرد، مگر در آن دلایل، عمده تغییری رخ دهد. با در نظر گرفتن این دورنما، می­توان سیاست­ها، عملکرد و پیامدهای آن برای هر بازیگر دخیل در بحران سوریه را تا حدی پیش‌بینی نمود.

ترکیه

هر چند به ظاهر ترکیه با رهبری رجب طیب اردوغان سیاست نئوعثمانی‌گرای خود در شمال سوریه را پیش می‌برد و به نظر می­رسد در پیشبرد سیاست تهاجمی ‌خود موفق بوده و توانسته است شمال سوریه را به اشغال خود در آورد، اما با مفروض بیان شده درباره روند کلی بحران، و با در نظر گرفتن مصادیق دیگر درباره واکنش ایالات متحده به مقاطع بحرانی که ترکیه در سوریه داشته، می­توان گفت ترکیه صرفا پیاده نظام سیاست واشنگتن و بازیگر بازی اراده پشت پرده در بحران سوریه است که جنگ فرسایشی را زنده نگه داشته و مدیریت می‌کند. ضمن اینکه در همین حال می‌توان دلایلی ذکر نمود که یکی از اهداف جانبی بحران سوریه تضعیف ترکیه به عنوان عضو یاغی و نچسب ناتو است که دومین ارتش بزرگ ناتو را در اختیار دارد، اما در دو دهه اخیر با روی کار آمدن اردوغان نشان داده آمال بین‌المللی فراتر از ناتو در سر دارد و تمایل ندارد زیر سایه آمریکا باقی بماند.

به عبارت دیگر اگر ترکیه بخواهد نقش دیگری به جز ماموریت غیررسمی ‌خود از سوی آمریکا در سوریه را ایفا کند با پیامدهایی روبرو خواهد شد که می‌تواند شامل مسایلی در منطقه و داخل این کشور باشد. ترکیه در داخل با بحران‌های خفته به منزله آتش زیر خاکستر مواجه است؛ مانند مساله کردها، خشم فرو خورده لائیک‌ها و جریان فتح‌الله گولن که علی‌رغم پاکسازی‌های گسترده می‌توانند بار دیگر خودنمایی کنند. موج بازداشت‌های اخیر نیز مبین این نکته است که احساس تهدید آنکارا بزرگ است. یکی از موضوعات مورد اختلاف ترکیه و غرب نیز مساله کردها است. بر این اساس نیز ترکیه به راحتی قادر به پیش بردن سیاست خود در قبال کردهای سوریه نیست.

روسیه

 با شروع بحران سوریه، روسیه که پیشتر تنها ناظر تحولات موسوم به بهار عربی بود، زمانی که تنها پایگاه دریایی خود در خاورمیانه را در خطر دید، از انفعال خارج شده و خود را به عنوان ناجی حکومت بشار اسد معرفی کرد. البته تغییر جدی رویکرد روسیه به مساله سوریه ۴ سال به طول انجامید. تا زمان شدت گرفتن احتمال حمله نظامی ‌آمریکا به سوریه، روس‌ها فقط به وتوی قطعنامه‌های آمریکا علیه سوریه اکتفا می‌کردند.

روسیه با سایر رقبای آمریکا در موضوع سوریه چند تفاوت عمده دارد؛ روسیه عضو اصلی شورای امنیت سازمان ملل بوده و دارای قدرت اتمی ‌و تسلیحاتی پیشرفته است. به عبارت دیگر با ورود روسیه به سوریه، سایه حمله نظامی‌یکجانبه آمریکا به این کشور از بین رفت و سناریوی جنگ فرسایشی طولانی تقویت شد. با در نظر گرفتن برخی شاخص‌ها حتی می­توان این سناریو را مطرح کرد که اراده پشت پرده بحران سوریه، زمینه را برای این تحول فراهم کرد تا هزینه جنگ با گروه‌های تروریستی که با حمایت غرب قدرت گرفته بودند را به رقبا تحمیل کند. البته با این حال به تمام این تحولات باید به چشم هزینه و فایده نیز نگریست. روسیه در قبال هزینه پرداختی، خود را به عنوان قدرت بین‌المللی غیر قابل چشم‌پوشی معرفی نمود و قدرت چانه‌زنی خود در قبال آمریکا را افزایش داد. اکنون نیز به عنوان مهمترین بازیگر صحنه بحران سوریه شناخته می‌شود.

عربستان و اتحادیه عرب

 تا پیش از بهار عربی، معادلات قدرت در خاورمیانه عربی سه کانون داشت که عبارت بودند از: مصر، عربستان و سوریه که با توجه به عوامل قدرت ملی عمدتاً می‌توانستند نقش ایفا کنند. این ایفای نقش گرچه در مقطعی به واسطه پان عربیسم و شخصیت‌های کاریزماتیک به مصر و سپس سوریه منتقل شد و یا در بعضی موارد با پیدایش اندیشه‌هایی همچون حزب بعث، انحراف‌هایی را از این مدل شاهد بودیم، اما روند کلی حوادث در منطقه خاورمیانه به حاشیه رفتن عربستان را به دنبال داشت. عربستانی که زمانی حداقل در دکترین کیسینجر یک قطب ایفای نقش منطقه‌ای بود، اما در خلال دهه‌های اخیر به سمت و سوی یک حکومت محافظه‌کار و به نوعی منزوی تقلیل پیدا نمود. اما ریاض در دهه اخیر تلاش نموده از حالت تقلیل نقش خارج شده و مدیریت جهان عرب را برعهده بگیرد. عربستان ابتدا با معرفی بحران سوریه به عنوان یکی از تنش‌های ساختاری در منطقه توانست اجماع قابل توجهی بین اتحادیه عرب در جنگ سوریه همسو با رویکرد خود ایجاد کند. اما در ادامه بحران‌های دیگر مانند یمن و اختلافات با قطر، کانون توجه ریاض را به خارج نزدیک منتقل کرد.

آمریکا

 منافع آمریکا در بحران سوریه و در کل خاورمیانه بیشتر از منظر امنیتی است. از یک سو با توجه به حمایت این کشور از اسرائیل و تمایل به از بین بردن متحدان و نقش ایران، از تغییر رژیم در سوریه حمایت می‌کند و از سوی دیگر با وجود علقه‌های ژئواستراتژیک با طرح خاورمیانه بزرگ، تداوم بحران و تجزیه سوریه را در راستای منافع خود می­بیند. چنانچه در سال 2003، طبق طبقه‌بندی پنتاگون، سوریه به عنوان دولتی سرکش و پشتیبان تروریسم معرفی شد و جنگ با سوریه به عنوان بخشی از جنگ گسترده با ایران مورد ارزیابی قرار گرفت و بر اساس آن ایران، عراق و سوریه در اولویت تغییر رژیم برای قرن جدید قرار گرفتند. آمریکا از آغاز بحران سوریه مجموع راهبردهای سیاسی و نظامی ‌را برای تضعیف دولت سوریه به کار گرفته است. اگر چه آموزش مخالفان سوری در چند مرحله طی توافق با ترکیه و اردن با شکست مواجه شده، اما همچنان نیروهای ویژه آمریکا با حضور در شمال سوریه، نیروهای موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه متشکل از نیروهای سنی، عربی و مسیحی و کردی را ادامه می­دهند. عملیات احتمالی نظامی ‌آمریکا در سوریه علیه دولت اسد با ترکیب این نیروها و حمایت هوایی انجام خواهد شد. اما چالش واشنگتن در اینباره بازی دوگانه با کردها و ترکیه است. بخش بزرگی از نیروهای مورد حمایت آمریکا در سوریه را کردها تشکیل می­دهند اما از سوی دیگر واشنگتن برای وادار نمودن ترکیه به ایفای نقش مورد نظر آمریکا در سوریه، گاهی امتیازاتی به آنکارا می‌دهد که به ضرر کردهای سوریه است. احتمالا این رویکرد متناقض در ادامه بحران باز هم بروز خواهد کرد. اما در کل آمریکا به دلیل درگیر بودن در انتخابات ریاست جمهوری، در سال پیش‌رو بیشتر متمایل به مدیریت بحران سوریه و تداوم جنگ فرسایشی بین بازیگران منطقه‌ای است. شاید این مقطع فرصت را برای جبهه مقابل فراهم کند که تسلط بیشتری بر میدان زمینی بیابند.

اسرائیل

 نقش دمشق در تجهیز گروه‌های ضد اسرائیلی و متحد ایران و شکست مذاکرات سوریه- اسرائیل، از جمله دلایلی بودند که سال ۲۰۱۱ تل‌آویو را متمایل به تشدید بحران سوریه کرد. بحران سوریه یکی از اهداف استراتژیک اسرائیل در منطقه را جامه عمل پوشانده و آن درگیر ساختن بازوهای تهران در بحرانی غیر اسرائیلی و اشغال بلندی‌های جولان است. اسرائیل که در سال 1981 توانسته بود بخشی از جولان را به اشغال خود در آورد، اکنون مناطق بیشتری را تحت اشغال گرفته، هر چند اشغال این منطقه به جز از سوی آمریکا، با مخالفت جامعه جهانی روبرو شده است. اسرائیل هم منافع خود را در تداوم جنگ فرسایشی سوریه می‌بینید و هر از گاهی با نقض قواعد بین‌المللی عملیات‌های هوایی در داخل سوریه علیه مواضع ایران و نیروهای شبه‌نظامی وابسته به آن انجام می‌دهد.

ایران

 با توجه به نقش سوریه در میان متحدان تهران، از ابتدای بحران سوریه، تحلیل ایران مبتنی بر این نگاه بود که مخالفان آن در منطقه و کشورهای مداخله­گر عربی و غربی در خاورمیانه، به دنبال تغییر رژیم در سوریه و پایان اتحادش با تهران و در امتداد آن استراتژی بلند مدت فروپاشی جمهوری اسلامی هستند. ایران با این استدلال بحران سوریه را به منزله بازی حاصل جمع صفر می­بیند. این نگاه، رویکرد سایر متحدانتهران از جمله حزب الله لبنان را نیز شکل داده است. در نتیجه این ائتلاف با وجود شکل‌گیری جنگ نامتقارن در سوریه، پس از قریب ۱۰ سال دولت سوریه توانسته برخی مواضع از دست داده را باز پس گیرد و موضع خود در مذاکرات سیاسی را بهبود ببخشد. موضوعی که موجب جدی شدن مطالبه محور غربی-عربی برای خروج ایران و متحدانش از سوریه شده است. اما نکته حائز اهمیت این است که خروج ایران از سوریه به معنای حل و فصل یکی از دلایل پشتیبان جنگ طولانی خواهد بود و قدرت چانه‌زنی روسیه در بحران سوریه را هم به شدت کاهش خواهد داد.

جمع‌بندی

  شروع ناآرامی‌های سوریه در مارس 2011 و متعاقب آن منازعات داخلی در این کشور که به رقابت­های استراتژیک بازیگران منطقه­ای و بین­المللی دامن زد، ضمن اینکه پویش­های جدیدی در مجموعه امنیتی خاورمیانه ایجاد کرده، الگوهای همکاری بین بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی را هم تغییر داده است. در سطح منطقه با بازگشت ترکیه و تمایل این کشور برای تبدیل شدن به هژمون منطقه­ای، رقابت هژمونیک میان ایران، عربستان و ترکیه، گروه­های مسلح منطقه و بازیگران منطقه­ای را به صفوف چندگانه تقسیم نموده است. دخالت‌ها و بازی‌های چندجانبه بازیگران بین‌المللی یعنی آمریکا و روسیه هم مزید برعلت برای پیچیدگی این رقابت‌ها شده است. در واقع، مجموع مولفه­ها، الگوهای جدیدی از دوستی و دشمنی را میان دولت‌ها، بازیگران غیردولتی و فرامنطقه­ای ایجاد کرده که همیشگی نیز نبوده و تابع زمان و شرایط متحول است. این الگوهای جدید دسته­بندی بازیگران در بحران­ جاری سوریه را دشوار ساخته است. اما با در نظر گرفتن روند کلی می‌توان در بسیاری از تحولات جهت‌گیری‌های احتمالی بازیگران برای تغییر و مدیریت صحنه را پیش‌بینی نمود. با در نظر گرفتن جمیع شرایط در سال پیش‌رو نیز جبهه مخالفان دمشق به دنبال تداوم جنگ فرسایشی خواهند بود، مگر اینکه جبهه حامیان اسد با اتحاد و هم‌اندیشی بیشتر به دنبال گسترش دستاوردها باشند. اما امکان کنار هم قرار گرفتن همه قطعات جورچین مورد نظر برای هر کدام از طرف‌ها دشوار خواهد بود.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

اشتراک گذاری مطلب:

آخرین مطالب

مطالب مشابه
Related

آیا آلمان نسبت به ایزدی‌های قربانیِ نسل‌کشی عهدشکنی خواهد کرد؟

هزاران ایزدی با خطر اخراج از آلمان به عراق...

برگی از تاریخ: دعوت مسعود بارزانی از نیروهای صدام برای ورود به اربیل

۳۱ آگوست، روزی است که مسعود بارزانی در بحبوحه...

بررسی نقش مسعود بارزانی در جنایت داعش در سنجار

هدف بارزانی چه بود؟ به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان...