طی چند روز گذشته اوضاع در شمال سوریه به ویژه در ادلب اوضاع بسیار متشنج شده و تحولات بسیار سریع به سوی وخامت رفت. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، وارد رویارویی مستقیم با بشار اسد شده و فراتر از جنگهای نیابتی 9 سال گذشته رفته است. در هفته اخیر بالاخره ترکیه و اردوغان پس از تهدیدهای شدید و 9 سال جنگ نیابی، با رویارویی مستقیم به مرز فاجعه رسیدند.
اکنون اردوغان در همه جهات منزوی است و با طرفهای اصلی درگیر در بحران سوریه اختلاف شدید دارد. او با اعزام 7 هزار نیروی تقویتی و ادوات زرهی در طی یک ماه گذشته به ادلب مراکز موجود نظامی ترکیه را تقویت نمود و این امر یعنی جنگ علنی با بشار اسد. به فرودگاهها و سایتهای رادارها در خارج از «خط جبهه» بالفعل حمله و همه «عناصر» دولت سوریه را اهداف مشروع اعلام کرده است.
آنچه اکنون در شمال سوریه رخ میدهد، دیگر جنگ نیابتی نیست که توسط شورشیان مورد حمایت ترکیه صورت میگرفت. بلکه رویارویی دو دولت کاملا مجهز به تسلیحات سنگین است. این تهدیدی است که میتواند ترکیه را به رویارویی عمیقتری با روسیه هم وارد کند که متحد اصلی اسد است. در تشدید اوضاع در پنجشنبه گذشته دیدیم 33 نظامی ترکیه و (به گفته رسانهها 55 نظامی) در حملات جنگندههای سوریه کشته شدند که با حملات عمدی روسیه مورد پشتیبانی قرار گرفت.
آیا ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، قصد تنبیه اردوغان را دارد؟ اگر چنین باشد، به نظر میرسد موثر است. اردوغان با عجله به کرملین رفت و خواهان آتشبس شد. اما تحقیر شد؛ بسیار هم تحقیر شد.
معمولا وقتی ترکها تحقیر می شوند چه کسانی بهای آن را میپردازند؟ بله کردها. کردها همیشه بخشهایی از سرزمین خود را از دست دادهاند. با عملیات شاخه زیتون در مارس 2018 نیروی سوریه دموکراتیک کنترل خود بر یکی از سه کانتون یعنی عفرین را از دست داد. با عملیات بهار صلح در اکتبر 2019 کردها بخش زیادی از خاک خود از جمله شهرهای سرکانیه، گرسپی، مناجیر، سولوک، مبروکه را از دست دادند و بزرگراه ام.4 قطع شد. کردها ناچار شدند به نیروهای دولت سوریه اجازه دهند به مناطق تحت کنترلشان وارد شود که این نیز شکستی بزرگ بود. زیرا مقامات محلی کُرد که ارتباط نزدیکی با پ.ک.ک دارند، در موضع بسیار ضعیفی قرار داشتند. آنها با دولت مرکزی وارد گفتگو شدند تا نیروهای دولت مرکزی امینت آنان و مرز را تامین کنند. این تصمیم چند روز پس از دستور ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی صورت گرفت. سپس آمریکا تصمیم گرفت بین 500 الی 600 نظامی را برای محافظت از میادین نفتی حسکه و دیرالزور نگه دارد. ترامپ، دلیل اصلی تصمیم خود را علاقه به نفت عنوان کرد!
بنابراین، کردها اکنون وحشتزده هستند و با ناامیدی در انتظار متحدانی هستند. آنها میخواهند با تکیه به دو طرف یک دستاورد، کسب کنند. یعنی همزمان با دمشق و آمریکا مذاکره میکنند. کردها به تازگی با مایلز کاگینز یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند که یکی از سخنگویان ائتلاف بینالمللی ضدداعش مرکب از 82 عضو است تا کردها کمی روحیه ظاهری بگیرند و در رمیلان چند عکس با هم بیندازند. نتیجه این کنفرانس مطبوعاتی این بود: «در جنگ با داعش به نیروی سوریه دموکراتیک کمک خواهیم کرد». اما آیا کارت داعش کافیست تا کردها نظر آمریکا را جلب کنند در آشوب های آتی از آنها حمایت کند؟
از طرف دیگر، دمشق از دست کردها عصبانی است. بشار اسد اعلام کرد گروههای کرد شمال سوریه نمیتوانند همزمان با آمریکا کار کنند و با دولت مرکزی نیز وارد گفتگو شوند تا به توافق برسند. بشار اسد در گفتگو با راشا24 گفت: «مسئله اکنون با آمریکاییهاست. آمریکاییها اشغالگر هستند. سرزمین ما را اشغال کردهاند. نفت ما را سرقت میکنند. نمیتوان در هر دو طرف بازی کرد. بین کسانی که حامی قانون هستند و کسانی که آن را نقض میکنند، قرار گرفت. نمیتوان همزمان با پلیس (دمشق) و دزد (آمریکا) بود. این غیرممکن است. یا باید با پلیس بود یا با دزد. بنابراین نمیتوان در گفتگو با آنان نتیجه گرفت، حتی اگر هزاران بار نیز گفتگو کنیم. مگر این که موضعی وطنپرستانه بگیرند یعنی ضد آمریکا و ضد اشغالگران و ضد ترکها که آنان نیز اشغالگرند، موضع بگیرند. خیلی ساده است. این درخواست ماست. این موضع ملی است و ما به عنوان حکومت مسئول قانون اساسی و منافع ملی هستیم».
دوران ناامیدی برای کردها فرا رسیده است. آنان از حمله ترکیه میترسند. آیا در این موضع ضعیف خود متحدی دارند؟ یا آیا از نقشه حذف خواهند شد؟ تا زمانی که در آینده مشخص نشود، آنان همچنان روی دو اسب شرطبندی خواهند کرد.