هوزان کوبانی- عضو سابق پکک و از فرماندهان ارشد ی.پ.گ
به خاطر فقدان امکانات کافی و در نهایت به بار آمدن تلفات ناشی از بیتوجهی و بیعدالتی در سلامت انسانها که هيچوقت برای فرماندهان مهم نبوده و نیست، احتمالا در روزهای آینده شاهد نشان دادن عکسهایی از عناصر پ.ک.ک خواهیم بود که در اثر این ویروس مردهاند. اما تلویزیون وابسته به پ.ک.ک، آن را طوری طراحی خواهد کرد و نشان خواهد داد که گویا این افراد در جنگ کشته شدهاند. ما در جامعه با وجود امکانات اندک، برای مبارزه با این ویروس راهکارها و امکاناتی داریم که از آن استفاده میشود؛ حال آنانی که هیچ امکانات اولیهای هم ندارند، چه خواهند کرد؟ آیا با ایدئولوژی پ.ک.ک میتوان به جنگ ویروسی که تاکنون جان هزاران نفر را گرفته است رفت؟
در برخی مناطق و مقرهای پ.ک.ک، حتی برای شستشوی صورت یا حتی دستشویی، آب وجود ندارد. چون لازم است که برای بردن بیست لیتر آب راهی طولانی و پر خطر را طی کرد. زمانی که من در مقرهای خاکورک بودم فاصله بین نقطهای که از آن آب را میآوردم، بیشتر از یک ساعت بود. حال با این وجود نمیتوانستیم آب را هدر دهیم. شاید بعضی از ما دو ماه یکبار حمام میرفتیم، آن هم اگر خوششانس بودیم. چند نفر از یک صابون یا تیغ استفاده میکردیم بدون اینکه همدیگر را بشناسیم و یا بدانیم سابقه بیماری داریم یا خیر. چون در ابتدای ورود نیز هیچ امکانی برای آزمایش وجود ندارد، همه چیز در ایدئولوژی غربی و دروغ خلاصه شده است. اگر در این شرایط، بیمار نمیشدیمف خوششانس بودیم. چون به دلیل فاصله، داروخانه و دکتری که بتواند تشخيص بیماری را انجام دهد، وجود نداشت.
بیشتر اعضایی که خود را دکتر جا میزدند شاید دامپزشکی هم نخوانده بودند و شاید ما را حیوان تصور میکردند. در واقع، دامپزشک مارا معاینه و دارو تجویز میکرد. حال با شیوع این ویروس، تکلیف اعضای پ.ک.ک و پژاک مشخص است. در حالیکه این همه اعضا باید در یک جا با هم باشند (غارها و سنگرهای کثیف) بدون هیچ امکانات و حتی تشخیص اولیه توسط یک سیستم درمانی کارامد. در حالیکه ما همدیگر را نمیشناختیم باید از وسایل همدیگر به نام رفاقت و دوستی استفاده میکردیم و دندانپزشک گروه نیز با همان دستگاه و تیغتراش بدون ضدعفونی و تمیز نگه داشتن وسایل، اعضا را معاینه و جراحی میکرد. خوب به یاد دارم که برای دندانهای مراد قرهییلان دکتری از بیرون و خارج آمده بود تا دندانهای او را از بهترین مواد درست کند، اما ما باید از وسایل مشترک استفاده میکردیم بدون حق اعتراض و پرسش. بارها با خود میگفتم آیا ما انسانیم یا خیر؟
فرماندهان در بهترین اماکن و سنگرها و ما در بدترین شرایط قرار داریم. آنها در آرامش، اما ما همیشه در استرس مرگ با شعارهای ضد اخلاقی و انسانی آنها به نام ایدئولوژی و رفاقت و دمکراسی و عدالتی که فقط برای آنها خوب بود، قرار داشتیم. در صورت اعتراض فرد، او به جای بدتر تبعید میشد و مجبور بود این شرایط و بیعدالتی را تحمل کند تا شاید راهی برای فرار از این زندان پیدا کند. اگر هم در جنگ کشته میشد، دوباره از مرده و جسد فرد به عنوان تبلیغاتی برای سیاست دروغ خود یعنی شهید توصیف کردن کشته شدهها استفاده میکردند.
در این شرایط آن والدینی که نگران سلامت بچههای خود هستند، باید بدانند که این جنگ نیست که فقط جان فرزندان آنها را تهدید میکند، بلکه ویروسهای مختلف و ناشناخته اشخاصی که حتی هیچ آزمایش و تستی برای ورودشان وجود ندارد تهدیدی جدی برای اعضای پ.ک.ک و پژاک است. اگر فردی قبلا سابقه بیماری مثلا اچ آی وی هم داشته باشند، چطور میتوان از این ویروس جدید با خبر شد؟ هیچ راهی وجود ندارد. خطر جدی اعضای پ.ک.ک و پژاک را تهدید میکند.