باقی قرار، از بنیانگذاران پ.ک.ک: اوجالان برای دولت عمیق کار می‌کند. نمی‌توان او را یک «رهبر کُرد» دانست

باقی قرار یکی از اعضای بنیانگذار پ ک ک، عضو سابق کمیته مرکزی و شاهد بود  گروه چگونه دست به قتل رهبران و اعضای دیگر سازمان‌های کُرد در ترکیه بود و از معدود افرادی است که توانست از این سازمان جان سالم به در ببرد. چون در سال 1982 به مقر لولان فرستاده شد تا اعدام شود. باقی قرار به سوئد پناهنده شد و همراه اعضای سابق پ.ک.ک فعالت نمود تا اقدامات خونین گروه و رهبرش را تقبیح کند، رهبری که قبلا دستور قتل بسیاری را داده بود.

پ.ک.ک در آن زمان هنوز تلاش می‌کرد تا خود را در ترکیه تثبیت کند و هیچ نقد و انتقادی از خود یا مخالفت را قبول نمی‌کرد. از نظر اوجالان، هرگونه نقد و انتقاد و مخالفت تهدیدی علیه اقتدار او بود. چون تعداد زیادی از اعضا نیز آن را خطری برای برنامه‌های حزب می‌دانستند. در آن زمان سرنوشت همه کسانی که از رهبر حزب ناراضی بودند، در اختیار او بود.

باقی قرار که اکنون 61 سال دارد کتابی تقریبا ناشناخته در مورد تجربیات خود نوشته و مایل است در رسانه‌ها نیز ظاهر شود. چون احساس می‌کند پ.ک.ک هنوز هم تهدیدی برای مردم کُرد و حرکت آنان در ترکیه است. وی در سایت خود علیه خشونت‌های پ.ک.ک ک می‌نویسد.

اوجالان به دوغو پرینچک گل اهدا می کند.

او می‌گوید: «پ.ک.ک یک حرکت است و هدفش کور کردن جامعه می‌باشد. اگر چه سطح پ.ک.ک بالاتر نرفت اما امروز سطح جامعه کرد بسیار بالاتر رفته است».

باقی قرار معتقد است اقتدارگرایی آپو هیچ دستاوردی جز خونریزی برای کردها نداشته است. او برای این موضوع نمونه‌هایی از فرهنگ، شعر، سینما و ادبیات را می‌آورد. از نظر اوجالان این موارد باید در خدمت تبلیغات حزبی باشند. اوجالان، هرگونه تلاش برای غنی کردن فرهنگ کردی را سریعا سرکوب کرده است. آقای قرار در مورد دوره انتقال سیاسی حزب در طی سال‌ها نیز دیدگاه جالبی دارد. او می‌گوید، با تغییر دولت در ترکیه، این حزب نیز تغییر می‌کند. درست در جهت مخالف قرار می‌گیرد. او یک نوع پویایی را  توصیف می‌نماید. وقتی دولت برای دموکراسی و حقوق بشر گام بر می‌دارد و حوزه آزادی را گسترش می‌دهد، پ.ک.ک، تند و خشن‌تر می‌شود، دولت را ناچار می‌کند تا از این گام‌ها برگردد و پاسخ سخت بدهد. وقتی پاسخ دولت سخت و خشن باشد، پ.ک.ک موضع خود را نرم می‌کند و خواهان دموکراسی می‌شود.

دوغو پرینچک و اردوغان

دولت عمیق (پنهان) ترکیه را اغلب «ارگنکون» می‌نامند. دموکراتیک نمودن دولت یعنی شکست ارگنکونی‌ها. بنابراین، اگر ارگنکون از بین برود، در پ.ک.ک نیز تغییر ایجاد خواهد شد. با از بین رفتن ارگنکون، رهبری کنونی پ.ک.ک نیز از بین می‌رود. چون آنها همان کسانی‌اند که مغزهای اصلی سازمان را تشکیل می‌دهند: یالچین کوچوک، ولی کوچوک، دوغو پرینچک (ژنرال‌های ژیتم، دستگاه استخباراتی سابق دولت پنهان ترکیه).

زمانی که دوغو پرینچک و یالچین کوچوک کنترل کامل سازمان را به دست گرفتند،  اعدام‌های درون سازمانی و قتل‌عام‌ها به اوج خود رسید. هزاران جوان کرد در دره بقاع و قندیل کشته شدند. در این زمینه، کافیست به مجله «به سوی سال 2000» نگاه کنیم که در مورد اعدام‌های پ.ک.ک در دره بقاع نوشته است. ارگنکون و پ.ک.ک همیشه همدیگر را به خاطر قتل‌ها سرزنش کرده‌اند.

وقتی در مورد نظر باقی قرار درباره جنگ مسلحانه از وی سوال شد، گفت: «اگرچه شرایط دهه هفتاد متفاوت بود اما من از همان آغاز مخالف جنگ مسلحانه بودم. اما معتقدم امروز نمی‌توانیم در شرایط جهانی امروز با جنگ مسلحانه و خشونت به حقوق و قدرت برسیم. مهم نیست چه کسی خشونت مسلحانه را آغاز می‌کند، اما جنگ سرانجام به پایان می‌رسد. اکنون شرایط برای روش‌های موثری وجود دارد که می‌تواند خیلی سریع‌تر از جنگ مسلحانه نتیجه بدهد».

اوجالان و یالچین کوچوک

او در مورد دلیل اصرار پ.ک.ک بر جنگ مسلحانه نیز چنین توضیح می‌دهد: «این مسئله‌ای است که باید مورد سوال قرار گیرد. این کاری نیست که یک سازمانی –که می‌گوید از طرف کردهاست – بتواند انجام دهد. سیاست خشونت پ.ک.ک همانند خشونت قاچاقچیان هروئین در جنوب کلمبیا و مکزیک است، به ویژه اگر اقدامات اخیر آن را بررسی کنیم. این سازمان مدعی است «من  برای آزادی مردم کار می‌کنم و آنان را آزاد می‌نمایم»، اما در عین حال فرزندان همان مردم را به قتل می‌رساند».

«چنین چیزی در کجای دنیا دیده شده است؟ در جنگ 30 سال گذشته کردها بیشتر از همه زیان دیده‌اند. در درگیری‌ها 40 هزار نفر کشته شده‌اند و 35 هزار نفر از آنان کرد بودند. این چه نوع مبارزه‌ای است که 95 درصد قربانیان آن کرد هسستند؟ به علاوه بیش از نصف این 35 هزار نیز توسط پ.ک.ک کشته شدند. قربانیان پ.ک.ک خیلی بیشتر از قربانیان دولت است. پ.ک.ک سازمانی نیست که برای حقوق کردها می‌جنگد».

باقی قرار مدعی است خود عبدالله اوجالان بازیچه دولت پنهان است. وی می‌گوید این می‌توان از سخنان خود اوجالان به این مساله پی برد. اوجالان می‌گوید «دولت در آنکارا به مدت سه سال با روش‌های خودش مرا تامین کرد. دولت هر چه گفت من پاسخ مثبت دادم».

«حتی بعضی کردها باز هم اوجالان را به عنوان یک رهبری می‌دانند. من به این اعتراض دارم. بعضی تلاش می‌کنند او را رهبر کردها بدانند. اما آن طور که انتظار دارید، نیست».

«خون بیشتری خواهیم ریخت، وارد روشی بزدلانه شبیه آن نخواهیم شد. ضروری است خون ریخته شود. مرگ میلیون‌ها انسان چیزی نیست. باید بیشتر از آب منطقه بوتان خون ریخته شود. باید در هر کوهی زیر هر درختی کشته بدهیم و زیر هر سنگی». صاحب این سخنان اکنون در ایمرالی زندانی است. چنین فردی نمی‌تواند رهبر کردها باشد. کسی که نابودی میلیون‌ها کرد را هدف خود قرار داد نمی‌تواند برای مسئله کرد راه حل داشته باشد.

او با یک تلفن به هزاران اعتصاب غذا پایان داد. اما اگر به قندیل دستور خلع سلاح بدهد، آیا به او گوش خواهند کرد؟ اعتصاب غذا شکلی از فاشیسم است، چون در دیکتاتوری‌ها جان انسان‌ها ارزش ندارد. مردم را بدون دلیل به زور به سوی مرگ می‌فرستند.

من فکر نمی‌کنم او بتواند همانند پایان دادن به اعتصاب غذا به این سازمان پایان دهد. اگر اوجالان از قندیل بخواهد خلع سلاح شود، حرف او را رد خواهند کرد. کسی که بتواند به آتش اسلحه پ.ک.ک پایان دهد اوجالان نیست، بلکه کسی است که سبب ایجاد آتش شد. حتی اگر دولت هزاران بار در ایمرالی و قندیل مذاکره کند، نمی‌تواند برای صلح و آشتی به نتیجه برسد. اعتصاب غذا نیز یک عملیات برنامه‌ریزی شده است.

وقتی از باقی قرار سوال شد آیا پ.ک.ک خواهان صلح است، پاسخ داد: «این سازمان هرگز طرفدار صلح نبوده است. کسانی که در قندیل حاضر هستند، تلاش‌های دولت برای صلح و آشتی و  گفتگو را مسخره می‌کنند. آنان اظهارات نخست وزیر برای «امکان مذاکره دوباره» را نشانه تسلیم و ضعف می‌دانند».

باقی قرار می‌گوید: «ترکیه ناچار نیست در مسئله کرد با پ.ک.ک مذاکره کند. دیدار با پ.ک.ک به راه‌حل نمی‌رسد. زیرا پ.ک.ک به جنگ دعوت می‌کند. اقدامات حقوقی و قانونی دولت به نفع مردم سبب رفع بحران و تنش خواهد شد. فرصتی مهم برای این امر وجود دارد. وارد کردن کردها در روند ایجاد یک قانون اساسی جدید می‌تواند برای این مسئله راه حلی پیدا کند».

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید