روایت آریا صالحی از عضویت و ضرب‌وشتم در گروه مسلح دموکرات

تاریخ انتشار:

آریا صالحی: من در زمان پیوستن به این گروه تنها ۱۵ سال داشتم که به وضوح زیر سن قانونی بودم

 

به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران از سردشت، یکی از بسترهای عضوگیری گروه‌های مسلح کُردی، فضای مجازی است. این بستر، مورد توجه این گروه‌ها قرار دارد، چون اولا برای بخش زیادی از جوانان و نوجوانان در دسترس است؛ ثانیا امکان رهگیری حامیان این گروه‌ها به راحتی میسر نیست و نمی‌توان آنها را در قبال فریب جوانان و حمایت از اقدامات مسلحانه پاسخگو کرد و ثالثا می‌توان از طریق فضای مجازی و اینستاگرام و تلگرام، جذابیت دروغین برای این گروه‌ها در قالب تصاویر جالب ایجاد کرد؛ در حالی که واقعیت این گروه‌ها چیز دیگری است. آیا صالحی، متولد ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ است و در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، بعد از مشاجره با خواهر و پدرش، تصمیم به فرار از خانه و پیوستن به گروه مسلح دموکرات می‌گیرد. او یکی از قربانیان این گروه و فعالیت آن در اینستاگرام است.

آقای صالحی، پیش از مشاجره با خانواده و ترک خانه، صفحات مربوط به گروه مسلح دموکرات در اینستاگرام را دنبال می‌کرده و همین امر باعث می‌شود که به یکی از افراد دموکرات پیغامی ارسال و درخواست عضویت نماید. پس از ارتباط با آن عضو گروه، شخص مذکور (عضو دموکرات) پس از مطلع شدن از درگیری آریا با پدرش اعلام می‌کند با عضویت در گروه دموکرات به آزادی فردی دست پیدا می‌کند و همچنین حقوق کافی دریافت می‌نماید و دیگر به خانواده نیازی نخواهد داشت. آریا نیز با اینکه دانش‌آموز مقطع نهم بوده، پس از این تصمیم ترک تحصیل نموده و وارد گروه می‌شود. اما به محض ورود به پایگاه متوجه می‌شود تمامی آن وعده‌ها دروغ بوده و درخواست به بازگشت می‌نماید که با مخالفت همراه می‌گردد. اصرارهای وی به قدری شدت پیدا کرد که یکی از فرماندهان به نام ساسان بوکانی اقدام به ضرب و شتم آریا می‌نماید که منجر به شکستگی بینی می‌شود. آریا صالحی پس از شش ماه عضویت و شرکت در کلاس‌های ایدئولوژیک و نظامی طاقت‌فرسا و خورد و خوراک ناچیز به دلیل پیگیری خانواده و اصرارهای بی‌امان خودش در نهایت موفق به ترک مقرهای دموکرات می‌شود و به ایران بازگشت.

 

آقای صالحی! لطفا توضیح دهید که چه عواملی باعث شدند تصمیم بگیرید خانه را ترک کنید؟ چرا باید شما به عنوان دانش‌‌آموز مقطع نهم ترک تحصیل کرده و وارد یک گروه مسلح شوید؟ از گروه دموکرات شناخت داشتید؟ شما دارای مشکلات خاصی در خانه بودید؟

آریا: در آن زمان، من در حال گذراندن دوران نوجوانی بودم و به طور طبیعی با تحولات روحی و عاطفی متعددی مواجه بودم. در یکی از روزها، اختلافی بین من و خواهر کوچک‌ترم به وجود آمد که به دلیل سن و عدم تجربه، این موضوع به مشاجره‌ای بین ما انجامید. پدرم که به دلیل این اختلاف عصبی شده بود، با من به شیوه‌ای تند برخورد کرد. این برخورد منجر به بروز یک دعوا شد که در نهایت، تصمیم گرفتم خانه را ترک کنم. همین! یک مشاجره ساده خانوادگی بین دو فرزند و البته دخالت پدرم، باعث شد که این تصمیم غلط را بگیرم. البته در آن لحظه فکر می‌کردم این کار نشان‌دهنده استقلال و بلوغ من است، اما اکنون می‌دانم که تصمیمی بسیار ناپخته و عجولانه بود. من واقعا از این گروه‌ها هیچ شناختی نداشتم. یک دانش‌آموز معمولی بودم و واقعا مشکل خاصی در خانه نداشتم. صرفا یک تصمیم از روی عصبانیت گرفتم و آسیب بزرگی به زندگی خودم و خانواده‌ام وارد شد.

پس از ترک خانه، چطور تصمیم گرفتید به یک گروه مسلح بپیوندید؟ آیا از قبل با این گروه‌ها آشنایی داشتید؟

آریا: بله، در واقع من قبلاً در فضای مجازی، به‌ویژه در شبکه اجتماعی اینستاگرام، صفحاتی متعلق به گروه دموکرات را دنبال می‌کردم. این صفحات معمولاً پیام‌هایی منتشر می‌کردند که برای یک نوجوان مثل من بسیار جذاب به نظر می‌رسید. آن‌ها مدعی بودند که با پیوستن به این گروه، می‌توانم به آزادی فردی دست پیدا کنم و از حقوق مالی قابل توجهی نیز برخوردار شوم. این ادعاها برای من که در آن زمان درگیر مشکلات خانوادگی بودم، بسیار جذاب بودند. بنابراین، تصمیم گرفتم با یکی از اعضای این گروه تماس بگیرم و درخواست عضویت دهم. آن‌ها نیز پس از مطلع شدن از درگیری من با پدرم، اظهار کردند که با پیوستن به این گروه، دیگر نیازی به خانواده نخواهم داشت و مرا به عضویت تشویق کردند.

وقتی وارد پایگاه این گروه شدید، شرایط چگونه بود؟ آیا واقعیت با آنچه قبلاً شنیده بودید همخوانی داشت؟

آریا: نه، اصلاً این‌گونه نبود. وقتی وارد پایگاه شدم، متوجه شدم که تمام آن وعده‌ها و ادعاهایی که قبلاً شنیده بودم، دروغ بودند. شرایط زندگی در آنجا بسیار سخت و غیرقابل تحمل بود. غذای کافی وجود نداشت، محل اقامت نامرتب و آلوده بود و حتی امکان استراحت مناسبی برای افراد فراهم نبود. علاوه بر این، مجبور بودم در کلاس‌های ایدئولوژیک و نظامی شرکت کنم که بسیار طاقت‌فرسا و خسته‌کننده بودند. کلاس‌های سیاسی، نه تنها تکراری بودند، بلکه برای من قابل فهم و جذاب نیز نبودند. این شرایط باعث شد که بسیار پشیمان شوم و دوست داشتم هر چه سریع‌تر از آنجا خارج شوم. اما متاسفانه، اجازه خروج به من داده نشد. عملاً زندانی شده بودم و چاره‌ای هم نداشتم.

در این مدت، آیا تلاشی برای فرار یا ارتباط با خانواده خود انجام دادید؟

آریا: بله، من دائماً در حال تلاش برای بازگشت بودم. اما این تلاش‌ها با مقاومت شدید مواجه می‌شد. مدام در حال التماس بودم، اما موفق به کسب رضایت سران گروه برای خروج از مقرهای دموکرات نمی‌شدم! در نهایت یکی از فرماندهان این گروه به نام ساسان بوکانی، پس از اصرار مکرر من برای خروج، به من حمله کرد و من را ضرب و شتم کرد. این حمله منجر به شکستگی بینی من شد و وضعیت جسمانی و روحی‌ام بسیار وخیم شد. با این حال، من هرگز دست از تلاش برای بازگشت برنداشتم. خانواده‌ام نیز بسیار پیگیر بودند و در نهایت، پس از شش ماه، اجازه دادند که از آنجا خارج شوم و به ایران بازگردم. بالاخره موفق شده بودم از زندان دموکرات فرار کنم!

آیا می‌توانید درباره سن خود و سایر افرادی که در آن گروه بودند، توضیح دهید؟ آیا افراد دیگری نیز وجود داشتند که مانند شما زیر سن قانونی بودند؟

آریا: بله، این موضوع بسیار مهم است. من در زمان پیوستن به این گروه تنها ۱۵ سال داشتم که به وضوح زیر سن قانونی بودم. یعنی یک کودک‌سرباز! متاسفانه، من تنها نبودم. در آن پایگاه، تعداد زیادی از افراد دیگر نیز وجود داشتند که مانند من زیر سن قانونی بودند. برخی از آن‌ها حتی کمتر از من سن داشتند و در واقع، کودک بودند. این افراد نیز مانند من، تحت تأثیر وعده‌های کاذب این گروه قرار گرفته بودند و به امید به دست آوردن آزادی و درآمد، تصمیم به پیوستن به این گروه گرفته بودند. اما وقتی وارد پایگاه می‌شدیم، متوجه می‌شدیم که همه آن‌ها دروغ بوده و ما در واقع به اسارت افتاده‌ایم. این موضوع برای من بسیار شوک‌آور بود، زیرا فکر نمی‌کردم که گروه‌های مسلح از افراد زیرسن قانونی نیز به این شکل سوءاستفاده کنند. آن هم در حالی که ادعای دفاع از کردها را داشتند و مدام در کلاس‌های سیاسی در مورد حقوق کردها و تاریخ کردستان صحبت می‌کردند. آنها در حال سواستفاده از کودکان و نوجوانان کُرد بودند.

در حال حاضر، وضعیت شغلی شما چگونه است؟ آیا پس از بازگشت، به تحصیل ادامه دادید؟

آریا: خیر، متاسفانه پس از ترک خانه و پیوستن به این گروه، دیگر امکان ادامه تحصیل برای من وجود نداشت. بعد از بازگشت، تصمیم گرفتم که به دنبال یک شغل باشم تا بتوانم به زندگی عادی بازگردم. به همین دلیل، مشغول کارآموزی در حوزه آرایشگری شدم. این کار برای من بسیار جذاب بوده و امیدوارم که در آینده بتوانم در این زمینه موفق شوم و زندگی بهتری برای خودم بسازم.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

اشتراک گذاری مطلب:

آخرین مطالب

مطالب مشابه
Related

روایت معین صمدی از ۷ ماه عضویت در گروه مسلح دموکرات

معین صمدی: اعضای این گروه بیشتر به دنبال منافع...

روایت شادی قاسمی از زندان و شکنجه‌های وحشتناک در گروه مسلح دموکرات

شادی قاسمی به مدت هفت ماه زندانی و مورد...

روایت زانیار شریفی از عضویت در گروه مسلح خبات

زانیار شریفی: یکی از دوستانم به من پیشنهاد کرد...

تقویت تجارت با اقلیم کردستان عراق؛ فرصتی خدادادی برای توسعه آذربایجان غربی  

استاندار آذربایجان غربی: ارتباط تجاری با اقلیم کردستان علاوه...