تغییراتی که در افکار و اندیشه های اوجالان به وجود آمده با نیازها و ضرورت های دوران مذاکره و صلح هماهنگ و مرتبط است. اگر جنبشی که اوجالان آن را رهبری کرده و بر اساس بنیادهای استالینیستی حرکت کرده، دست از تفکرات توتالیتری برداشته و مبانی دموکراسی امروز را پذیرا شود، قطعا حل مشکلات چندان دشوار نخواهد بود.
چرا که خواسته های حقیقی و مطالبات واقعی و عینی کردها زمانی آشکار خواهد شد که به شکل حُر و آزاد و دور از فشارهای حکومت و تحمیل پ.ک.ک، در یک فضای مناسب و دموکراتیک، عقاید خود را بیان کنند.
اما همچنان که واقعا نمی دانیم فردا چه فکر و اندیشه تازه ای از سوی اوجالان ارائه داده خواهد شد، از این موضوع هم اطلاع نداریم که پ.ک.ک تا چه اندازه توان تحول نظری و عملی داشته و قواعد دموکراسی را به کدام شیوه خواهد پذیرفت.
بگذارید در این خصوص بی تعارف و صریح باشیم و اعلام کنیم که متاسفانه درباره این احتمال، نمی توانیم چندان مطمئن و امیدوار باشیم.
پ.ک.ک، همه جنبش سیاسی خط فکری اوجالان از قندیل گرفته تا اروپا و ترکیه و همه شاخه های سیاسی و فرهنگی و غیره را کنترل و هدایت می کند و این موضوع یک قدرت بیمارگونه به سران مسلح این گروه بخشیده است.
بعید است این افراد از این احساس قدرت و این موقعیت ویژه عاطفی و روانی عقب نشینی کنند. همه بیانیه ها، رسانه ها، سخنرانی ها، اعلامیه ها، تصمیمات کنگره و جلسات ویژه پ.ک.ک بوی خون می دهد و راهکار اساسی همه آن ایده ها، اتکا به خشونت و درگیری است.
اما با این حال، من باز هم اظهارات جدید اوجالان و تحولات فکری او را مهم می دانم. آیا اوجالان به این طرز فکر خود و این ادبیات پایبند می ماند؟
آیا پ.ک.ک توان تخول فکری و دست کشیدن از ادبیات رادیکال و افراطی خود را خواهد داشت؟ آیا پ.ک.ک حرف های اوجالان را خواهد پذیرفت؟
همه این ها سوالاتی است که واقعا در شرایط کنونی نمی توانیم جواب صریح و روشنی به آنها بدهیم اما ای کاش لااقل رهبران حزب صلح و دموکراسی در مجلس ملی ترکیه و در شهرهای کردنشین ترکیه به این حرف ها بها بدهند و از این مفاهیم نوین سخن به میان بیاورند.
همچنان که همه ما دیدیم، در آخرین سخنرانی های سران این حزب در خصوص قتل سه تن از سران پ.ک.ک در پاریس، تا حد زیادی شاهد گونه ای از انعطاف بودیم و همچون روز نخست، مستقیما اتهام این ترورها را به گردن دولت ترکیه نیانداختند.
آنان به خوبی به این نتیجه رسیدند که چنین کشتار حرفه ای و بی ایرادی نمی تواند به راحتی با اصطلاخاتی همچون دولت پنهان، گلادیوی سبز و سخنانی از این دست، ماست مالی شود.
بدون شک سران حزب صلح و دموکراسی روزنامه های خارجی را می خوانند و مطمئنم حداقل این تیتر روزنامه لوفیگاروی فرانسه را خوانده اند که آشکارا نوشته بود: پلیس فرانسه عقیده دارد که احتمال دست داشتن سرویس اطلاعاتی ترکیه در این ترور، یک ایده مضحک و مسخره است.
من نیز مانند پروفسور مهمت اُزجان با این اندیشه موافقم که باید پ.ک.ک را بر اساس ۳کارکرد و در واقع ۳ نهاد موازی و وابسته به هم کالبدشکافی کرد.
نخست؛ نهاد ایدئولوژیک پ.ک.ک ، کاریزما یا اعتبار عبدالله اوجالان، که پیروان و هواداران آن کورکورانه از همه منویات و تفکرات آن پیروی می کنند.
دوم؛ نهاد اقتصادی پ.ک.ک است که در اروپا، خاورمیانه و بسیاری از کشورهای جهان دست به اعمال مافیایی، قاچاق و جمع آوری کمک و باج و خراج می زند.
ممکن است اوجالان در این نهاد نیز نفوذ و مقبولیت داشته باشد اما بدون تعارف باید گفت، چنین ساختارهایی دارای قواعد و قوانین ویژه است و من بر این باورم که ترورهای پاریس به این بخش از سه جزء اساسی پ.ک.ک مرتبط است.
سوم؛ نهاد نیروهای مسلح پ.ک.ک در عراق و سوریه که صدالبته تابع اوجالان است اما به هر حال دارای ماهیت متمایل به درگیری است و در مقطع سیاسی کنونی دیدیم که مراد قاراییلان در مصاحبه با روزنامه پ.ک.ک «اوزگور گوندم» گفت: البته که بخش تعیین کننده، نیروی مسلح ماست.
در همه کشورهای جهان و در جریان درگیری های مشابه(همچون اسپانیا و ایرلند)، در مقاطع سیاسی رو به سازش و مذاکره، جناح سیاسی از بخش نظامی پیشی گرفته و تغییر مسیر سیاسی به عنوان اصلی ترین موضوع مورد بحث قرار گرفته است.
حال باید دید در پ.ک.ک و در برایند کلی و نهایی نیروهای آن، کدام بخش از ۳ نهادی که مورد تحلیل قرار گفتند، به بهبود وضع کردها کمک خواهند کرد و پ.ک.ک بر اساس کدام مکانیسم، خود را از رادیکالیسم نجات خواهد داد.
منبع: سایر رسانه ها