این موضوع که خانواده اعضای فریب داده شده یا ربوده شده پژاک (کُردهای ایرانی) می خواهند صدایشان شنیده شود، دردهایشان دیده شود و پس از آن کسی یا کسانی به مدد آنها رفته و آلامی بر مشکلات بسیار آنها شود، مساله ای است باید نسبت به آن توجه ویژه داشت.
بار سنگین مشکلات متعددی که متعاقب از دست دادن فرزندانشان متحمل این خانواده ها میشود بعضا به فروپاشی و نابودی کامل برخی از آن خانواده ها منجر می شود.
بارها در خصوص خانواده های کرد ایرانی که قربانی سیاست های غیر انسانی و ناقض حقوق بشری چون ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پ ک ک/پژاک شده اند گفته ایم.
خواسته ها و مطالبات آنها را هم از زبان خودشان در قالب گفتگوهای متعدد و گزارشاتی مطرح کردیم.
روی سخن این خانواده های با مخاطبان خاص خود اعم از دولت ایران، نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی، رسانه ها و فعالین مجازی و در نهایت رهبران پ ک ک/پژاک است.
سرگردانی تنها یکی از آسیب هایی است که خانواده های قربانی سیاست ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پژاک با آن مواجه هستند.
اما، گویا گوش شنوایی نیست و دیده ای برای تماشای غم و اندوه بسیار آنها، آماده نیست!
این افراد و خانواده های قربانی، به اختیار این سرنوشت را پیدا نکردند، آنها به خواست خودشان گرفتار این حجم از مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و … نشدند و هیچ کدامشان از اینکه فرزند یا فرزندانشان توسط شبه نظامیان کُرد دزدیده یا فریب داده شده خوشحال نیستند.
یکی از آن چندین خانواده کُرد ایرانی درگیر در این موضوعات که قربانی سیاست استفاده از کودک سربازان توسط پژاک شده اند، خانواده «محمد محمدی» است.
آنطور که پدر «محمد محمدی» در گفتگویی با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران مطرح کرده، «پسرم در اوایل سال تحصیلی و مشغول آماده کاری برای رفتن به دبیرستان بود، تقریباً نزدیک مهر ماه بود که مقداری پول به او دادم تا بتواند برای شروع سال تحصیلی اش خرید کند. من خودم عازم سفر بودم و قبل از رفتن به او مقداری پول دادم تا خودش خرید هایش را انجام دهد»
وی ادامه میدهد: «پسرم بسیار سر به زیر و حرف گوش کن بود و همیشه دانش آموزی مستعد بود و حتی همزمان با درس خواندنش در کار کشاورزی کمک حال من بود، امکان نداشت که بی خبر به جایی برود ولی نمیدانم چه شد که دقیقاً یک روز قبل از شروع مدرسهاش ناپدید شد!»
همانطور که بارها در گفتگوهای قبلی هم مشاهده کردیم، بسیاری از کودکان، نوجوانان و جوانان کُرد ایرانی توسط عناصر وابسته به گروه های شبه نظامی پ ک کپپزاک ربوده می شوند و به اجبار به عضویت آن گروه در می آیند.
این یک رویه غیرانسانی و ناقض حقوق بشری است که سالیان سال است به صورت مستمر توسط این گروه ها انجام می شود.
نکته قابل تامل آنکه با این وجود هیچ یک از نهادهای حقوق بشری و فعالین حقوق بشر در جهان نسبت به این وضعیت معترض نشدند، اقدامی انجام نداده اند و از تکرار آن جلوگیری به عمل نمی آورند!
آیا حقوق بشر برای کُردهای ایرانی اجرایی نمی شود و آنها از دید غربی ها بشر به حساب نمی آیند که از حقوق برخوردار باشند؟!
در تایید ربایش «محمد محمدی» پدرش اینگونه می گوید که: «آخر پسر من یک دانش آموز بود! چطور می شود محمد که بسیار به درس و مدرسه علاقه مند بود دقیقاً یک روز قبل از شروع مدرسه ناپدید شود و بخواهد به پژاک که اصلا هم چیزی در موردشان نمیدانست ملحق شود؟»
نیروهای پژاک به عنوان شاخه ایرانی گروه پ ک ک برایشان تفاوتی ندارد که فردی که می ربایند، دانش آموز است یا هرچه دیگر! آنها صرفا میخواند کسری نیروی انسانی خود را جبران نمایند و در ایفای نقش خود به عنوان جذب کننده نیرو برای گروه مادر یعنی پ ک ک به خوبی بدرخشند.
اینکه خانواده نوجوانی از سرنوشت فرزند خود بی اطلاع باشد و نداند که او کجاست و چه می کند، با کدام اصول اخلاقی و انسانی سازگار است؟
اینکه پ ک ک/پژاک نسبت به آسیب های تحمیل شده به خانواده های کُرد ایرانی تا این اندازه بی تفاوت هستند و رویه غیرانسانی را پیش گرفتند،بسیار جای تاسف دارد، اما بیش از این جای تاسف برای سکوت کر کننده سازمان ها و مجامع بین المللی نسبت به این اقدامات وجود دارد.
امیدواریم «رهبران اروپا نشین پژاک» که از آن سوی مرزها، به عناصر خود دستور «فریب و ربایش» کودکان و نوجوانان کُرد ایرانی را می دهند، هرچه سریعتر این سیاست غیرانسانی و ناقض حقوق بشری خود را تغییردهند تا بیش از این خانواده های کُرد ایرانی در آسیب های اجتماعی، روانی و … ناشی از عضویت اجباری فرزندانشان غوطه ور نگردند!