حوزه حقوق شهروندی در مناطق مرزی و پیرامونی نظیر مناطق کردنشین ایران متفاوت از مسائلی است که در مرکز وجود دارد.
آقای پزشکیان
همان طور که در سخنانتان پس از دور اول انتخابات و سپس پیروزی در دور دوم اعلام کردید عدم مشارکت بخش قابل توجهی از مردم ایران در انتخابات ریاستجمهوری دارای پیامهایی است که اگر شما و سایر مقامات جمهوری اسلامی به این پیامها توجه نکنید، قطعا اصلاح و تحولی در کشور رخ نخواهد داد. حدود ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند. این چالش مهم از سوی مقامات ارشد جمهوری اسلامی نیز مورد اذعان قرار گرفت و بر چارهیابی و تحلیل این رویداد تاکید شد. نرخ پایین مشارکت در انتخابات، نیاز به بررسی دارد. استان کردستان، پائینترین نرخ مشارکت را در انتخابات داشت که دلایل مختلفی را میتوان برای آن برشمرد؛ اما ما به عنوان یک سازمان مردمنهاد حقوق بشری میخواهیم از چالشهای مهمی سخن بگوییم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا باور داریم اگر شما به این مسائل توجه جدی و ساختاری داشته باشید میتوانید بر بسیاری از این چالشها فائق بیائید و توسعه متوازن برای مناطق مرزی مانند استان کردستان و سایر مناطق کردنشین در دولت شما رقم بخورد.
جامعهشناسان از مدلی در نظام بینالملل سخن میگویند که به مرکز- پیرامون معروف است. این مدل در نظریه ساختاری امپریالیسم توسط یوهان گالتونگ مطرح شده و بر این فرض استوار است که جهان به دو بخش مرکز و پیرامون تقسیم میشود. کشورهای توسعهیافته، مرکز را تشکیل میدهند و کشورهای در حال توسعه در پیرامون قرار میگیرند. گالتونگ در این نظریه از شبکههای بینالمللی ارتباطی به مثابه شبکههای فئودالی یاد میکند و چهار ویژگی را در مورد جریان خبرهای بینالمللی مطرح میکند. البته این روند و رویکرد به جریانهای خبری متوقف نمیشود بلکه تمام شئون جوامع را در بر میگیرد. لذا در فرآیند توسعه نیز این الگو را مشاهده میکنیم که این چهار ویژگی را در بر دارد:
۱) رویدادهای خبری مربوط به مرکز (جوامع حاکم) در مقایسه با رویدادهای مربوط به پیرامون، از وزن بیشتری در مطبوعات جهان برخوردارند. طبعاً روند توسعه نیز بر همین منوال استوار است؛ لذا در پیرامون روند توسعه به شدت متفاوت از مرکز است (به عنوان مثال اخبار فقر در تهران، بسیار بیشتر از اخبار کشته شدن کولبران در مناطق مرزی مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. بیکاری در اصفهان، بسیار بیشتر از بیکاری در خوی و مریوان، دغدغه دولت است و…)
۲) حجم تبادل خبر میان مرکز و پیرامون با حجم تبادل خبر میان خود ملل مرکز تفاوت چشمگیر دارد. در فرآیند توسعه نیز میبینیم که مرکز تمایلی به بازی برد- برد با پیرامون ندارد. طبعاً تلاشهای پیرامون برای همگرایی حول کشور های پیرامون بسیار کم اثر بوده است.
۳) خبرهای ملل مرکز، سهم عمدهای از رویدادهای خارجی را در رسانههای پیرامون به خود اختصاص میدهند. یعنی در واقع خود پیرامون نیز تحت تاثیر مرکز قرار دارد و به جای پرداختن به مسائل خود صدر مسائل خود را مرکز تعریف میکند (در مسئله دیدبان حقوق بشر کردستان ایران؛ یعنی اخبار مناطق مرزی و کردنشین در رسانههای مرکز بازتاب ندارد. مشکلات آنها دیده نمیشود و…)
۴) جریان خبر در میان ملل پیرامون ناچیز است و یا اصلا وجود ندارد. این فرآیند در مسیر توسعه نیز قرار دارد. یعنی در پیرامون وضعیت تحولی مشاهده نمیشود.
آقای رئیسجمهور!
در این یادداشت قصد واکاوی جامعهشناختی چالشهای حوزه کردستان و مناطق پیرامونی در ایران را نداریم. کما اینکه این مسئله بسیار حائز اهمیت است که شما حداقل به دلیل شعارهایی که دادهاید لازم است به این مسائل عنایت ویژه داشته باشید. به هر روی این نکته مهم که ذکر شد، وضعیت مناطق پیرامونی در کشور را نشان میدهد.
به مشاورین و کارشناسان مورد اعتماد بگویید بررسی کنند در فضای رسانه و موضوعات مطرح در برنامههای توسعهمحور در کشور سهم مرکز چقدر است و سهم پیرامون چه میزان؟! ما به واسطه سالها فعالیت در حوزه حقوق بشری و توجه ویژه به موضوعاتی که همچنان مورد غفلت است، به شما میگوییم که مناطق پیرامونی در معادلات تهران تقریبا یا وجود ندارد و اگر هم موضوعیت پیدا میکند به سبب مسائل امنیتمحور است. در تهران و نهادهای دولتی، مسائل کردستان مورد توجه قرار نمیگیرد. کولبری، نرخ بالای فقر و بیکاری، ازدواج اجباری، کودکهمسری و کودکسربازی در تهران، وزن لازم را در تخصیص بودجه و نظام حکمرانی ایران ندارد. مثلا یک گروه تروریستی که پایگاه اجتماعی آن در پیرامون تعریف شده است، بهواسطه فعالیتهای تهدیدآمیز برای مرکز حائز اهمیت میشود، اما اگر این فعالیتهای تهدیدآمیز از پیرامون خارج نشود اساسا برای مرکز دارای اهمیت حل مسئله نمیشود. گروه مسلح اگر در مریوان عملیات تروریستی انجام دهد، کمتر رسانهای در تهران به آن توجه میکند؛ اما یک تصادف زنجیرهای در بزرگراهی در تهران، وزن بیشتری در رسانه دارد. امنیت پیرامون تا زمانی اهمیت دارد که امنیت تهران و مرکز حفظ شود و این امر یعنی، امنیت پیرامون به خودیِ خود فاقد ارزش لازم است.
این یکی از چالشهای جدی است که تنها به یکی از مصادیق آن اشاره کردیم. برای همین است که انتخاباتی که در سطح ملی قرار است برگزار شود جزء دغدغههای مردم پیرامون مانند بلوچها و کردها قرار نمیگیرد. چون هر رئیسجمهوری که به قدرت برسد، دغدغهاش توسعه پیرامون و مناطق مرزی نیست! لذا شما اگر میخواهید ایران را برای همه ایرانیان بازتعریف کنید، باید نگاه مرکز- پیرامون را کمرنگ و تلاش کنید این رویکرد از عرصه سیاستگذاری و مدیریت کشور حذف شود.
آقای پزشکیان!
مایل هستیم به موضوعاتی بپردازیم که اگر شما و تیم اجرائی شما به آن توجه ویژه و جدی داشته باشید میتوانید بسیاری از چالشهای گریز از مرکز و آسیبزا را برای همیشه حل و در مسیر تقویت هویت ملی بدون حذف یا به حاشیه راندن هویت قومی حرکت کنید.
تنوع قومیتی و مذهبی را یک فرصت قلمداد کنید و نگاه تهدیدمحور و امنیتی را از این بخش از جامعه بردارید. برای این مهم هرگونه خشونت و تروریسم را به شدت محکوم و با آن- با جدیت- در مبداء تهدید مقابله کنید. قطعاً در این شرایط به جای اینکه فضای زندگی مردم مرزنشین و پیرامون را بهواسطه تهدیدات تروریستی، امنیتی کنید منشاء تهدید را در خارج از مرزهای ایران از بین میبرید. استان کردستان را به عنوان استان آماده توسعه بدانید و نه یک استان دارای مشکلات امنیتی و مرزی! اگر تهدید امنیتی از کردستان عبور میکند و به تهران میرسد؛ منشا تهدید در استان کردستان نیست؛ منشا تهدید در بیرون از مرزهای جغرافیایی ایران است. توسعه را امنیتی توصیف نکنید. توسعه را اقتصادی، فرهنگی، زیرساختی، عمرانی و… تعریف کنید.
به جای نگاه یکسان به مرکز و پیرامون، از قضا لازم است توجه به پیرامون را چند برابر کنید. طبعاً در جریان هستید که در حال حاضر توزیع امکانات و برنامههای توسعه در پیرامون به شدت پائینتر از مرکز است که در صورت معکوس شدن این روند، تمرکز جمعیت و ثروت، در مرکز و حاشیهنشینی جمعیت در مرکز نیز به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. به عبارت دیگر این روند به سود مرکز هم است. بگذارید روستاها و شهرهای کوچک در پیرامون، رشد کنند و توسعه را تجربه کنند. آب، کار، جاده، برق، مدرسه و… حق همه مردم ایران است و نه صرفاً مردم شهرهای بزرگ و معروف! در این صورت خواهید دید که حاشیهنشینی و عواقب بعدی، کاهش خواهند یافت.
برخی پدیدهها در مناطق پیرامون و مرزی نظیر کردستان، سیستان و بلوچستان و… مانند کولبری یا سوختبری نتیجه روندهایی است که پیشتر تبیین کردیم. شما به واسطه تعهدی که به مردم ایران دادید، باید با این پدیدههای شوم غیرانسانی مقابله جدی کنید و شأن و منزلت انسان باید برایتان اهمیت ویژه داشته باشد و نباید اجازه دهید مردم شریف کرد و بلوچ برای لقمه نانی به چنین شغلهای غیر انسانی و بسیار خطرناک روی بیاورند. ما بارها در سالهای گذشته به این موضوع پرداخته و راهکارهایی را نیز برای این موضوع ارائه داده بودیم؛ ولی تقریبا به همان دلایلی که در صدر این نامه گفتیم صدای ما شنیده نمیشود!
توجه به نخبگان محلی در مدیریت محلی و منطقهای یکی از رویکردهای مثبتی است که همواره از سوی شما مطرح شده است. هر چند در شورای راهبردی که قرار است اعضای کابینه را انتخاب کند نشانهای از این توجه را نمیبینیم. به شما پیشنهاد میکنیم یکی از سنجههای مهم مدنظر برای انتخاب مدیران اجرایی دولتتان، توجه به پیرامون باشد.
حوزه حقوق شهروندی در مناطق مرزی و پیرامونی نظیر مناطق کردنشین ایران متفاوت از مسائلی است که در مرکز وجود دارد. به عنوان نمونه میخواهیم از آمار عجیب و غریبی برایتان سخن بگوییم که علیرغم فریادهای مکرر ما و فعالان حقوق بشر اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. در سالهای اخیر در مناطق کردنشین ایران نزدیک به ۷۰۰ کودک توسط گروههای ستیزهجوی مستقر در اقلیم کردستان عراق ربوده شده و از سرنوشت هیچ کدام آنها هیچ خبری در دست نیست! وزارت امور خارجه، ستاد حقوق بشر و انواع و اقسام نهادهای قانونی در کشور چگونه در برابر این رویداد تراژیک سکوت کردهاند؟! اگر ۷۰۰ کودک در تهران ربوده شوند، شما چه میکنید؟ صداوسیما و رسانهها چه میکنند؟
در سال گذشته ۳۸ خانواده کرد ایرانی برای پیگیری بازگرداندن کودکانشان که گرفتار یک گروه شبهنظامی مقیم اقلیم کردستان عراق و مورد حمایت حزب دمکرات کردستان و مسعود بارزانی هستند، به اربیل رفته تا کودکانشان را بازگردانند؛ ولی هیچ کمکی به آنها نشد و علیرغم وعدههای بسیار نه حکومت اقلیم کردستان عراق کاری کرد و نه دولت جمهوری اسلامی و کنسولگری ایران در اربیل اقدام موثری انجام داد! گویی اساساً این کودکان شهروندان ایران نیستند!
اینگونه است که شهروندان کرد ایران خود را در پازل معادلات سیاسی وارد نمیکنند چون اصلا دیده نمیشوند. سوال مهمی که در این میان مطرح میشود این است که اگر یک صدم این آمار، در تهران رخ داده بود رسانهها و مسئولین چه میکردند؟! این تبعیض را ببینید و برای حل آن کاری کنید! برای دولت جمهوری اسلامی کاری دارد که به حکومت اقلیم بگوید حسین یزدانپناه که غلام حلقه به گوش بارزانیها است و اصلا حقوق بگیر دولت اقلیم است، نه همه این کودکان بلکه همین تعدادی که خانوادههایشان ملتمسانه به حکومت اقلیم و کنسولگری ایران در اربیل پناه آورده بودند را به آغوش خانواده بازگردانند؟! چرا به فکر جان اتباع ایران نیستید؟
آقای رئیسجمهور!
این گوی و این میدان!
امیدواریم شما که مکرر از عدالت و رفع تبعیض سخن میرانید، بدانید که اگر به شعارهای خود عمل کنید، مردم ایران حامی شما خواهند بود. با جدیت مسیر را اصلاح کنید و اجازه ندهید کسانی که سالها کشور را به این مسیر کشاندهاند، با روش هایی که نتیجه آنها همین تبعیضها و محرومیتها است، دوباره بر سرکار بیایند. به گردش نخبگان و استفاده از نخبگان بومی عمل کنید. تا نگاه مرکز- پیرامونی را کنار نگذارید، مسائل این کشور حل نخواهد شد. ظرفیتهایی که در پیرامون وجود دارد، اگر بیش از این مورد غفلت واقع شود صدمات جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت.