نبرد با داعش فریب دیگری که «محمد یوسفی» را گرفتار پژاک کرد

بار سنگین مشکلات متعددی که متعاقب از دست دادن فرزندانشان متحمل این خانواده ها میشود بعضا به فروپاشی و نابودی کامل برخی از آن خانواده ها منجر می شود.

بارها در خصوص خانواده های کرد ایرانی که قربانی سیاست های غیر انسانی و ناقض حقوق بشری چون ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پ ک ک/پژاک شده اند گفته ایم.

خواسته ها و مطالبات آنها را هم از زبان خودشان در قالب گفتگوهای متعدد و گزارشاتی مطرح کردیم.

روی سخن این خانواده های با مخاطبان خاص خود اعم از دولت ایران، نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی، رسانه ها و فعالین مجازی و در نهایت رهبران پ ک ک/پژاک است.

سرگردانی تنها یکی از آسیب هایی است که خانواده های قربانی سیاست ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پژاک با آن مواجه هستند.

اما، گویا گوش شنوایی نیست و دیده ای برای تماشای غم و اندوه بسیار آنها، آماده نیست!

این افراد و خانواده های قربانی، به اختیار این سرنوشت را پیدا نکردند، آنها به خواست خودشان گرفتار این حجم از مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و … نشدند و هیچ کدامشان از اینکه فرزند یا فرزندانشان توسط شبه نظامیان کُرد دزدیده یا فریب داده شده خوشحال نیستند.

آنطور که «محمد یوسفی» در گفتگویی با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران مطرح کرده، «سال‌ها اعتیاد شدیدی داشتم هرچه که داشتم را در راه اعتیادم خرج کرده بودم، از طرف خانواده هم طرد شده بودم دیگر امیدی به زندگی کردن نداشتم، حتی جرات خودکشی هم نداشتم.»

وی ادامه میدهد: «آن زمان تقریباً مصادف بود با حمله داعش به منطقه، در آن زمان بود که تصمیم گرفتم با وجود این که توان خودکشی نداشتم به عراق یا سوریه بروم تا در آنجا کشته شوم. من اصلاً آنها را نمی شناختم و نمی دانستم پ.ک.ک یا پژاک و ی.پ.گ چیست!»

مشکلات فردی و خانوادگی در میان خانواده های کُرد ایرانی همواره به منزله فرصتی ارزشمند و گرانبها برای عناصر پ ک ک/پژاک به حساب می آمده و آنها از این موقعیت در راستای جذب نیروی خود بهره برده اند.

در میان گفتگوهای انجام شده با قربانیان عضویت در این گروه های شبه نظامی آنچه که وجه اشتراک اکثریت آنها است، فریب وعده های پوچالی آنها را خوردن است.

کودکان، نوجوانان و جوانان کُرد ایرانی هریک به فراخور سن و شرایط فردی و خانوادگی خود مشکلاتی را داشته و دارند و متعاقب آنها نیازهایی را، در اینجاست که عناصر جذب نیروی پ ک ک و شاخه ایرانی آن یعنی پژاک به میان آمده و به ایفای نقش می پردازند.

از جمله این فریب ها که زندگی «محمد یوسفی» را تغییر داد و می رفت که او را به ورطه نابودی بکشاند، مبارزه این گروه های شبه نظامی با داعش بود.

در این خصوص محمد اینطور گفته که: «از طریق فضای مجازی با آنها آشنا شده بودم این بود که آنها فقط با داعش می جنگند به همین خاطر دیگر تصمیم به رفتن گرفتم، زمانی که به عراق رسیدم چند نفر به دنبال من آمدند و من هم عضویتم را اعلام کردم.»

اما حتی این نیز یک «فریب» است! و امثال محمد هم پس از ورود به آن فرقه متوجه شدند که داستان واقعی آنها از چه قرار است و چه اهدافی را دنبال می کنند.

محمد در ادامه گفتگوی با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران اینطور گفته است که: «مدتی من را به مناطقی فرستادند که هیچ ارتباطی به جنگ با داعش نداشت بلکه مرتبط به پژاک بود، بسیار با آنها صحبت کردم و درگیر شدم و به آنها گفتم قرار بود من را به جنگ با داعش بفرستید اما الان که می بینم تمام آموزش های شما برای جنگ با ایران و ترکیه است، ولی آنها اظهار داشتند که فرقی نمیکند با کجا بجنگیم، ما سرباز هستیم هرجایی که حزب به ما بگوید در آنجا می جنگیم برای ما فرقی نمی کند کجا باشد و یا با چه کسی باشد.»

امیدواریم با افزایش سطح آگاهی میان خانواده های کُرد ایرانی و البته کاهش سطح مشکلات اقتصادی و فرهنگی و البته اجتماعی میان آنها، عضویت در گروه های شبه نظامی کُردی که ادعا و شعار مبارزه برای خلق کُرد را دارند اما با واقع بیشترین آسیب ها و ضررها را برای کُردها به همراه داشته اند، به حداقل برسد.

این گروه ها مصادیق بسیار و متعددی از نقض حقوق بشر را در کارنامه خود دارند که جا دارد مجامع بین المللی و فعالین حقوق بشری نسبت به این اقدامات آنها تامل و توجه بیشتری را مبذول دارند.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید