نام: سیروان مجاور
نام سازمانی: خوشمهر زیلان
شهر: بوکان
تاریخ تولد: –
تاریخ عضویت: ۲۰۰۸
تاریخ مرگ: ۲۰۱۲- حکاری
سیروان را خوب به خاطر دارم. او سال دوم راهنمایی بود که فریب پژاک را خورد و آرزو داشت مهندس شود. در نهایت مهندس شد! البته مهندس غارهای پژاک! از ماه اول ورود به دوره آموزشی، قصد خروج از پژاک را داشت؛ اما دیگر دیر شده بود و او را به مرز ترکیه اعزام کردند.
این کودک بیصدا و محبوب، نمیتوانست فرار کند و نمیتوانست به منطقه جنگی اعزام نشود. در نهایت با کراهت پذیرفت و به جایی اعزام شد که حیوان هم آنجا نمیرود چه برسد به انسان.
بیشتر بخونید:
گمشدگان در پژاک؛ نمونه هشتم: محرم عمویی میلان
او که در خانوادهای متوسط بزرگ شده بود، حسرت دیدن قبر خود را نیز به دل پدر و مادرش گذاشت.
مادر وی که توسط این جنایت پژاک/پ.ک.ک پیر شده بود، تنها امید زندگیش سیروان بود که حتی قبر وی نیز مبهم بود. او بارها به قندیل رفت و در یک روستا ماند تا حداقل جنازه فرزندش را پس بگیرد.
اما سیروان در ترکیه کشته شده بود و پژاک نیز مسئولیتی نمیپذیرفت. سیروان نیز مانند هزاران جوان و نوجوان ایرانی قربانی تروریسم پژاک شد. در جنگ پ.ک.ک و ترکیه که ارتباطی با کردهای ایران ندارد، کشته و جنازهاش گم شد.
ننگ ابدی بر شما فارسها و ترکها و عربها کە زندگی رو بر کردها تلخ کردین!