حقوق کودکان: ممنوعیت بهکارگیری کودکان بهعنوان سرباز در مخاصمات مسلحانه.
کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین عضو جامعه بشری، هم در ابعاد عملی و هم در ابعاد نظری- حقوقی، نیاز به حمایت جدی از سوی جامعه بینالمللی دارند؛ زیرا جرایم متعددی علیه این بخش از جامعه توسط گروههای مختلف اِعمال شده و میشود. توسعه حقوق حقوق کودکان نیز با هدف دفاع از حقوق آنها و مقابله با اقداماتی است که جان، سلامت جسمی و روانی کودکان را مورد تهدید جدی قرار میدهد.
کودکان، مانند سایر افراد یک جامعه، حق دارند که کرامت ذاتی آنها مورد احترام قرار بگیرد و مجموعهای از حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای آنها به رسمیت شناخته شود. یکی از بدیهیترین و ابتداییترین حقوق کودکان که همچنان در معرض تهدید جدی توسط گروههای مسلح دولتی و غیردولتی است، استفاده از آنها بهعنوان سرباز و نیروی نظامی است. این مساله، دارای اهمیت فراوان حقوقی و امنیتی است. بههمین دلیل نیز شورای امنیت سازمان ملل متحد با ایجاد «نماینده ویژه در امور کودکان و درگیریهای مسلح»[۱] در سال ۱۹۹۶ میلادی، بهطور رسمی به قضیه حضور کودکان در جنگ و منازعات مسلحانه داخلی و بینالمللی ورود و همچنین شش تخلف سنگین را که تعداد زیادی از کودکان را در زمان جنگ تحت تأثیر قرار میدهد، شناسایی و محکوم کرد و از دبیر کل خواست تا گزارشی در مورد این موضوع ارائه دهد.
در سال ۲۰۰۵، شورای امنیت یک مکانیسم نظارت و گزارشدهی[۲] ایجاد کرد تا به طور منظم نظارت، مستندسازی و گزارشدهی در مورد تخلفات انجام شده علیه کودکان انجام شود. بر اساس این اطلاعات، دبیرکل سازمان ملل متحد در گزارش سالانه خود در مورد کودکان و درگیریهای مسلحانه، طرفین درگیری را که به استخدام، کشتن و آزار کودکان، تجاوز خشونت جنسی، ربودن کودکان و حمله به مدارس و بیمارستانها میپردازند، با هدف پایان دادن به این تخلفات معرفی میکند.
شش تخلف جدی بهعنوان پایهای برای گردآوری اطلاعات و گزارش تخلفاتی که بر کودکان تأثیر میگذارد، عبارتاند از:
استخدام یا استفاده از کودکان بهعنوان سرباز؛
ربایش کودکان؛
قتل و ضرب و شتم کودکان؛
خشونت جنسی علیه کودکان؛
حمله به مدارس یا بیمارستانها؛
ممانعت از دسترسی کودکان به کمکهای انساندوستانه.
در این یادداشت کوتاه، به استخدام یا استفاده از کودکان بهعنوان سرباز اشاره خواهد شد.
نماینده ویژه دبیرکل در امور کودکان و درگیری های مسلحانه[۳]
مأموریت نماینده ویژه دبیرکل در امور کودکان و درگیریهای مسلحانه توسط قطعنامه مجمع عمومی[۴] در سال ۱۹۹۶ و متعاقب انتشار گزارشی توسط گراچا ماچل[۵] (وزیر خارجه اسبق موزامبیک) با عنوان «تأثیر درگیری مسلحانه در مورد کودکان»[۶] آغاز شد. گزارش او تأثیرات نامناسب جنگ بر کودکان را برجسته و آنها را به عنوان قربانیان اصلی درگیریهای مسلحانه معرفی کرد. نقش نماینده ویژه دبیرکل در این زمینه، تقویت حمایت از کودکان آسیبدیده در درگیریهای مسلحانه، افزایش آگاهی، جمعآوری اطلاعات در مورد وضعیت اسفناک کودکان آسیبدیده از جنگ و تقویت همکاری بینالمللی برای بهبود و افزایش حمایت از آنها است. نماینده ویژه سالانه به مجمع عمومی و شورای حقوق بشر گزارش میدهد و چالشهای پیشروی کودکان در جنگ را با نهادهای سیاسی مانند شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین دولتهای مربوطه برای حفظ احساس فوریت در میان تصمیمگیرندگان کلیدی در میان میگذارد.[۷] هماکنون نیز مأموریت نماینده ویژه با آخرین قطعنامه[۸] که در ۱۶ دسامبر ۲۰۲۱ به تصویب رسید، به مدت چهار سال تمدید شده است.
کودک کیست؟
در حوزه حقوقی، در سال ۲۰۰۰ پروتکل اختیاری منضم به کنوانسیون حقوق کودک در مورد مشارکت کودکان در درگیریهای مسلحانه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و در سال ۲۰۰۲ لازمالاجرا شد. بهموجب این پروتکل، منع ورود به درگیریهای مسلحانه از ۱۵ سال به ۱۸ سال افزایش یافته و دولتها موظف به اتخاذ تدابیر لازم برای کسب اطمینان از عدم ورود کودکان به درگیریهای مسلحانه هستند. در مورد سن کافی برای ورود به درگیری نیز باید گفت که پیماننامه (کنوانسیون) حقوق کودک سن لازم برای شرکت در جنگ را ۱۵ سال تعریف کرده است. اما پروتکل اختیاری، این سن را به ۱۸ سال افزایش داده است. استخدام و استفاده از کودکان زیر این سنین قانونی، بهعنوان سرباز بر اساس قوانین بشردوستانه بینالمللی- معاهده و عرف- ممنوع و توسط دیوان کیفری بینالمللی بهعنوان جنایت جنگی تعریف شده است. نکته جالب در این زمینه آن است که حتی دبیر کل سازمان ملل حداقل شرط سنی را برای سربازان شرکتکننده در ماموریتهای حفظ صلح سازمان ملل در نظر گرفته و از کشورها خواسته است که سربازانی را که ترجیحاً بیش از ۲۱ سال سن دارند به این عملیات ملی خود اعزام کنند.[۹] همچنین لازم به ذکر است که بر اساس کنوانسیون «بدترین اشکال کار کودک»،[۱۰] که توسط سازمان بینالمللی کار (ILO) در سال ۱۹۹۹ تصویب شد، استخدام کودکان بهعنوان سرباز یکی از بدترین اشکال کار کودکان است.
آمار چه میگوید؟
هزاران کودک در سراسر جهان جذب و در درگیریهای مسلحانه بهکارگیری میشوند. بین سالهای ۲۰۰۵م تا ۲۰۲۰م، بیش از ۹۳۰۰۰ کودک سوی طرفهای درگیر در جنگ بهکارگیری شدند؛ اگرچه تعداد واقعی موارد بسیار بیشتر از این تعداد است. این پسران و دختران که اغلب به عنوان «سربازان کودک» شناخته میشوند، از اشکال گستردهای از استثمار و بدرفتاری رنج میبرند که بهطور کامل با این اصطلاح قابل درک نیست. طرفهای متخاصم از کودکان نه تنها بهعنوان جنگجو، بلکه به عنوان پیشاهنگ، آشپز، باربر، نگهبان، پیامرسان و غیره استفاده میکنند. بسیاری، بهویژه دختران، نیز در معرض خشونت مبتنی بر جنسیت قرار دارند.
در مقر گروههای مسلح و مناطق تحت کنترل این گروهها، کودکسربازان مورد تهدید، استثمار و خشونت فیزیکی و جنسی قرار میگیرند. به آنها گفته میشود که اگر اقدام به فرار کنند، خود و خانوادههایشان صدمه خواهند دید، بنابراین بچهها گاهی چندین سال در گروهها میمانند. در میان کودکان، نقش دختران متفاوت است زیرا معمولاً برای تبدیل شدن به همسر مبارزان مرد یا استفاده به عنوان برده جنسی ربوده میشوند.[۱۱] آنها در اسارت نگهداری میشوند و هر روز مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. اغلب، آنها مجبور میشوند برای اعضای بزرگسال سازمانهایی که آنها را ربودهاند بچه به دنیا بیاورند. با دختران بهعنوان یک شی رفتار میشود و دائماً با تبعیض جنسیتی مواجه میشوند. با این وجود، فارغ از نقش و جنسیت، همه کودکان سرباز از حق بزرگ شدن در محیطی سالم و امن محروم هستند. رنج آنها و میزان نقض حقوق اساسی آنها غیرقابل تصور است و هیچ کودکی نباید در چنین موقعیتی قرار گیرد.[۱۲]
چرا کودکسرباز؟
کودکان بهدلایل مختلف بخشی از یک نیرو یا گروه مسلح میشوند. برخی از آنها توسط بازیگران مسلح ربوده میشوند، برخی دیگر به دلیل فقر مجبور میشوند که اسلحه به دست بگیرند، زیرا مجبورند برای خانواده خود درآمد ایجاد کنند. بعضی از کودکسربازان که از زندگی در مناطق درگیری خسته شدهاند، فکر میکنند که پیوستن به گروههای مسلح برای آنها سرپناه، حفاظت و امنیت فراهم میکند و در نهایت، برخی نیز برای بقا یا محافظت از جوامع خود (در برابر حملات گروههای مسلح دولتی یا غیردولتی) باید وارد میدان جنگ شوند.[۱۳] درواقع، مجموعهای از عوامل فشار (تهدیدات گوناگون) و جذب (مشوقهای مختلف) باعث شده است تا کودکان وارد گروههای مسلح شوند.[۱۴]
در کشورهایی که اجرای قانون، ضعیف، وضعیت سیاسی ناپایدار و قدرت دولت مرکزی کم است، کودکان در برابر استخدام اجباری بهعنوان نیروی مسلح آسیبپذیر هستند. اکثریت کودکان سرباز توسط گروههای افراطی غیردولتی استخدام میشوند. همین امر نیز نقش دولتها و همکاریهای بینالمللی را برای از بین رفتن این پدیده، برجسته میکند. در واقع، دولتها در این حوزه نقش اساسی را ایفا میکنند. بدین ترتیب و در پایان این یادداشت کوتاه میتوان گفت که کودکان نباید در مخاصمات مسلحانه داخلی و بینالمللی حضور داشته باشند؛ مرتکبین این اقدام نیز امکان محاکمه در دیوان بینالمللی کیفری را دارند و این امر به عزم دولتها ارتباط مستقیم دارد.
[۱] . Special Representative for Children and Armed Conflict
[۲]. Monitoring and Reporting Mechanism
[۳]. Special Representative of the Secretary-General for Children and Armed Conflict (SRSG/CAAC)
[۴]. A/RES/51/77
[۵]. Graça Machel
[۶]. ۱۹۹۶ – Graça Machel Report, ‘’The Impact of Armed Conflict on Children’’
[۷]. https://childrenandarmedconflict.un.org/about/
[۸]. A/RES/72/245
[۹]. https://ihl-databases.icrc.org/en/customary-ihl/v1/rule136
[۱۰]. Worst Forms of Child Labour Convention, 1999
[۱۱]. https://www.warchild.org.uk/news/why-do-children-become-child-soldiers
[۱۲]. https://stopchildlabor.org/ending-the-recruitment-and-use-of-child-soldiers/
[۱۳]. https://www.unicef.org/protection/children-recruited-by-armed-forces
[۱۴]. https://www.warchild.org.uk/news/why-do-children-become-child-soldiers