کشتار غیرنظامیان در طول تاریخ فقط در جنگهای جهانی مصداق داشته است که اسرائیل به تنهایی در حال رقم زدن آن است.
تحولات ماههای اخیر در خاورمیانه و تشدید جنگ در غزه و لبنان، به موازات حملات بیشتر اسرائیل به یمن و سوریه، ضرورت توجه مجامع بینالمللی و نهادهای حقوق بشری را به مسئله حمایت از غیرنظامیان در شرایط جنگی موجود افزایش داده است. این در حالی است که این مساله مهم تحت تاثیر رفتارهای نامتعارف نتانیاهو به حاشیه رانده شده است. حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ بخشی از حقوق بشر دوستانه بینالملل و عرفی است که ضمن نظارت بر رفتار نیروهای متخاصم، نسبت به غیرنظامیان، اختیار طرفین درگیر در جنگ را در استفاده از شیوهها و ابزارهای نظامی محدود ساخته و از افرادی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از مخاصمات مسلحانه متاثر شده یا ممکن است متاثر شوند حمایت میکند.
پر واضح است که آگاهی از حقوق غیرنظامیان برای بسیاری از بازیگران درگیریهای مسلحانه از قبیل نظامیان، مقامات دولتی، سازمانهای بینالمللی، صلیب سرخ جهانی، هلال احمر و… بسیار ضروری است.
غیرنظامی به کسی اطلاق میشود که در جنگ شرکت ندارد یا کسانی که توانایی بر جنگ ندارند، مانند مجروحان، پیرمردان، زنان، کودکان و یا کسانی که تسلیم میشوند؛ این غیرنظامیان باید مورد حمایت قرار گیرند و نیروهای نظامی حق تعرض به آنان را ندارند. البته در پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ کمیته ملی حقوق بشر دوستانه در ماده ۵۰ میگوید «افرادی غیرنظامی محسوب میشوند که در زمره هیچ یک از طبقهبندیهای مربوط به نیروهای مسلح مقرر در بندهای ۱-۲-۳-۶ از ماده ۴ کنوانسیون سوم مربوط به اسیران جنگی و ماده ۴۲ پروتکل ماخذ جای نگیرد». طبق این تعریف از افراد غیرنظامی میتوان گفت «غیرنظامی کسی است که به هیچ یک از انواع مختلف نیروهای رزم جنگی اعم از هوایی دریایی و زمینی تعلق نداشته باشد».
البته این را هم باید متذکر شویم که ممنوعیت حمله به گروههایی مانند خبرنگاران نظامی، کارکنان نظامی واحدهای بهداری، متصدیان امور مذهبی که عضویت نیروهای مسلح هستند و نیز نیروهای پاسدار صلح که بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد در عملیات نظامی شرکت ندارند باید بر محدوده حمایت از غیرنظامیان اضافه شود. لذا جامعیت لازم برای تحقق هدف حمایت از همه غیرنظامیان قابل تصور است. در بند ۲ ماده ۵۰ پروتکل الحاقی اول به دو نکته مهم تصدیق میکند که بسیار حائز اهمیت است. اول آنکه موارد مشکوکی که نمیدانیم فردی عضو نیروی رزم جنگی است یا غیرنظامی، باید اصل را بر غیرنظامی بودن آن فرد قرار داد، به عبارت دیگر این ماده، واژه شهروندان غیرنظامی را شامل حال همه افراد غیرنظامی میداند و بیان میکند چنانچه شک و تردیدی بروز کند باید فرض برخورداری از صفت شهروند غیرنظامی را ارجح دانست.
بنابراین با در نظر گرفتن صدمات و آسیبهایی که به یک غیرنظامی ممکن است در نتیجه محرومیت از حمایتهای پیشبینی شده در عهدنامه چهارم و پروتکل اول وارد آید، نظامیان تنها زمانی میتوانند بر روی افراد مشکوک آتش بگیرند که اطمینان یابند آن افراد نظامی بوده و در جنگ شرکت موثر داشتهاند. در مخاصمه اسرائیل با فلسطینیها، بدین ترتیب نمیتوان شهرکنشینانی را که مسلح هستند و در کشتار فلسطینیان به صورت مستقیم مشارکت دارند، غیرنظامی تلقی کرد. زیرا بارها و بارها اثبات شده است که اولاً آنها مسلح هستند و ثانیا به پشتوانه ارتش و پلیس اسرائیل، بارها به صورت مسلحانه به فلسطینیها حمله کردند.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه سابق ایران در توصیف شرایط شهرکنشینان اسرائیلی میگوید «این شهرکنشینان داوطلب هستند؛ یعنی با اراده و میل قلبی از نقاط مختلف جهان به اسرائیل آمدهاند و تکتک آنها داوطلب هستند. آنها از آمریکا پول هم دریافت میکنند که بروند در کیبوت زندگی کنند و همه آنها مسلح هستند، لذا تنش بین شهروندان فلسطینی و شهرکنشینان در این معادله تعریف میشود». اما اقدامات اسرائیل در لبنان و غزه که با بمبهای چند تنی به دلیل اینکه میخواهند فرمانده نظامی یا سیاسی یک گروه مخالف خود را ترور کنند و مناطق سکونت غیرنظامیان را بمباران میکنند، مصداق جنایات جنگی است. در این جنایات، بیمارستان، آمبولانس، مدارس، مساجد، ساختمانهای وابسته به سازمان ملل، خانههای مردم، خبرنگاران و نهادهای رسانهای و هر ساختمان و فردی که غیرنظامی است، هدف قرار میگیرد. دولت راستگرای نتانیاهو با رفتارهای افراطی و گسترش خشونت به جای گفتگو و حل مسالمتآمیز مناقشات به دلیل اینکه اساس رفتار اسرائیل تجاوز و اشغالگری است، نمیتواند به دنبال حل مسالمتآمیز مسائل باشد.
نظام بینالمللی، دولتها، سازمان ملل، و نهادهای حقوق بشری باید به صورت جدی بر تغییر رفتار اسرائیل متمرکز شود؛ چرا که چنین حجم کشتار غیرنظامیان در طول تاریخ فقط در جنگهای جهانی مصداق داشته است که اسرائیل به تنهایی در حال رقم زدن آن است. حتی تعداد کودکان کشتهشده در جنگ روسیه علیه اوکراین (بعد از نزدیک به دو سال و نیم از آغاز آن) بسیار بسیار کمتر از کودکانی است که اسرائیل تاکنون (نزدیک به پس از یکسال از آغاز جنگ) در غزه و لبنان به قتل رسانده است.