خودسوزی، خودکُشی و کودک‌همسری در دالاهو در سکوت رسانه‌های ایران

روزنامه شرق چاپ تهران در روز یکشنبه ۴ تیر ۱۴۰۲، در گزارشی به وضعیت خودسوزی زنان و دختران کُرد در دالاهوی استان کرمانشاه پرداخته و نوشته است: «داستان‌ هرکدام از زنان این چند روایت‌ به شکلی با خشونت و تنهایی گره خورده است.

خودسوزی زنان دالاهو، در یکی از شهرستان‌های کرمانشاه، مانند برخی مناطق کشور با فرهنگ‌های خاص، به امری مسری برای ابراز خشونت و اعتراض این زنان تبدیل شده که در بیشتر موارد نتیجه‌ای جز مرگ جان‌های جوان به همراه ندارد. داستان برخی از این زنان قربانی‌ به‌دلیل فضای اجتماعی خاص منطقه هرگز بازگو نخواهد شد، زنانی که در تنهایی بار خشونت‌های خانگی را به دوش کشیدند و در آخر با خودسوزی و آتشی بر جانشان، به زندگی وداع همیشگی گفتند. مرگ‌های وحشت‌انگیزی که شاید علت بخشی از آن به فضای مردسالار حاکم در منطقه و محدودیت‌های مردانه برای زنان برگردد».[i]

 

واقعیت آن است که علیرغم گسترش مدنیت و توجه به حقوق زنان و دختران، افزایش تعداد زنان تحصیل‌کرده و مدیر و استاد دانشگاه و فعال اقتصادی، گسترش شبکه‌های ارتباطی حتی تا دورترین نقاط مرزی، افزایش تعداد زنان شاغل و.. سایر شاخص‌هایی که برای یک جامعه نرمال در ادبیات جامعه‌شناسی و علوم سیاسی مطرح می‌شود، همچنان زنان در ایران- و البته در جهان- با محدودیت‌های جدی مواجه هستند. آنها عموماً علیرغم شغل و وظایف برابر، در موقعیت‌های یکسان، حقوق کمتری از مردان دریافت می‌کنند، در معرض خشونت کلامی، جنسی و فیزیکی هستند و همچنان جنس دوم محسوب می‌شوند. این امر در ایران، هرچه از مرکز به سمت پیرامون و استان‌های کمتر توسعه‌یافته می‌رویم، خود را بیشتر نشان می‌دهد. نرخ خودسوزی زنان و قتل‌های اصطلاحاً ناموسی و کودک‌همسری در مناطق روستایی و مرزی بسیار بیشتر از شهرهایی مانند تهران و شیراز است. اجبار به ازدواج، در نهایت منجر به خودسوزی و خودکشی برای بیان اعتراض می‌شود و این مساله در مناطق کردنشین، پررنگ است.

گزارش روزنامه شرق که به بررسی چند روایت و مورد در مورد زنان در دالاهو پرداخته است، حاوی چند نکته مهم می‌باشد:

  1. افزایش تعداد ازدواج‌های زودهنگام و اجباری با فشار خانواده؛
  2. فضای مردسالار منطقه و خانواده؛
  3. اِعمال محدودیت بر زنان و دختران به‌ویژه در رفت‌وآمد و تحصیل؛
  4. علاقه دختران به تحصیل و فعالیت‌های اجتماعی و سرکوب این علاقه توسط حس تملک پدر/ برادر/ مرد؛
  5. انزوای زنان حتی بعد از ازدواج و نقش همسر/ شوهر در این زمینه؛
  6. سرکوب علائق و تحمیل بچه‌داری/ خانه‌داریِ صِرف به زنان؛
  7. تحمیل مشاغل سخت و خارج از توان زنان و دختران به آنها توسط فرهنگ خانواده/ منطقه؛
  8. تلقی غلط از مفهوم غیرت و حمایت توسط مردان و تبدیل آن به حق فحاشی و کتک زدن زنان/ دختران؛
  9. نبود امکانات رفاهی/ تفریحی برای خانواده در مناطق مختلف؛
  10. خشونت عجیب مردان علیه زنان؛
  11. نرخ بالای خشونت خانگی
  12. برداشت منفی جامعه/ خانواده از مفهوم زن و حق طلاق و حق تحصیل دختران و زنان؛
  13. فقدان نقش حمایتی پدر/ خانواده از دختران و زنان؛
  14. عدم آگاهی زنان و دختران از حقوق خود (به‌دیل ضعف فرهنگی، کوتاهی نظام رسمی تعلیم و تربیت و…)،
  15. منفی توصیف کردن اقدامات عادی مانند پیاده‌روی زنان در محیط عمومی؛
  16. فقر اقتصادی منطقه و…

این مسائل که دیدبان حقوق بشر کردستان ایران پیشتر نیز به آنها اشاره کرده بود ناشی از ضعف حاکمیت در آموزش، فرهنگ‌سازی و ایجاد توسعه همه‌جانبه و پایدار است. یکی از نشانگرهای امنیت جوامع به‌ویژه امنیت روانی میزان و نسبت قتل و جنایت به‌ویژه جنایت‌های خانوادگی است. در میان جنایات خانوادگی نیز قتل‌های ناموسی، اعم از قتل خواهر یا برادر، قتل زن یا شوهر، قتل فرزند، قتل پدر یا مادر جایگاه ویژه‌ای دارد. البته زنان بیشتر از مردان قربانی قتل‌های ناموسی و قتل‌های خانوادگی هستند. در ایران نیز وقوع قتل‌های ناموسی و همچنین خشونت‌های خانوادگی توزیع ناهمگونی دارد، هرچند بخش‌های غربی و جنوب‌ غربی کشور بخش بیشتری از آمارهای موجود و در دسترس را به خود اختصاص می‌دهند. شواهد موجود نشان می‌دهد در کل کشور خشونت‌های خانوادگی در صدر مراجعات اورژانس اجتماعی است. حدود ۲۰ درصد از کل قتل‌های صورت‌گرفته در کشور قتل‌های ناموسی است و ۴۰ درصد از قتل‌های صورت‌گرفته در کشور نیز قتل‌های خانوادگی است. آمارهای موجود نشان می‌دهد در سال ۱۴۰۰ میزان وقوع قتل‌های ناموسی در استان‌های غربی کشور رشد قابل توجهی داشت و نسبت به سال پیش از آن بیش از ۱۰ مورد بیشتر بود. در سال جاری نیز وقوع قتل‌های ناموسی در غرب کشور روند رو به رشد داشته است. وقوع حدود ۱۰ درصد از قتل‌های ناموسی جهان در کشورمان ایران هشداری است که متولیان امر و مراکز علمی، آکادمیک و پژوهشی باید بیش از گذشته نسبت به این مهم حساس شوند.[ii]

دیدبان پیشتر پیشنهاد داده بود تغییر قوانین و حمایت جدی از جامعه زنان و دختران، رشد اقتصادی و فرهنگی منطقه، ورود جدی دستگاه‌های متولی آموزش (آموزش‌وپرورش، صداوسیما و دانشگاه و…) و… می‌تواند روند خشونت علیه زنان را در مناطق کردنشین متوقف کند. تقریبا تمام اقدامات فوق نیز وظیفه دولت جمهوری اسلامی است. در این زمینه، بخش غیردولتی- نخبگان- نیز وظایفی دارند، اما عمده اقدامات آموزشی، حمایتی، تقنینی- قضایی و… بر عهده دولت است. اگر دولت در مورد فقر، آموزش، تغییر بافت مردسالار جامعه کُرد و… دخالت نکند به تنهایی کاری از نخبگان بر نمی‌آید. راه‌حل این مساله نیز در داخل ایران و خود مناطق کردنشین و بازیگر اصلی حاکمیت جمهوری اسلامی است و جامعه کُرد باید با این اصلاحات همکاری کند.

[i].https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-885219

[ii].https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-885198

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید