دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با تعدادی از اعضای سابق گروه پ ک ک و بیان برخی موارد در خصوص فرماندهان آن گروه از جمله «لیلا عفرین»، «حسن محمودی»، «شورش بوکان»، «اوین سنه»، «دلخواز بینگول»، «ذلکیف»، «آزاد هوراز» و «بوزان تکین»، «علی حیدر قیطان»، «مظلوم عبدی» ، «ریزان جاوید» ، «فواد بریتان» و «آمد شاهو» برخی دیگر از اعضای جدا شده از پ ک ک/ پژاک با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران تماس گرفته و خواهان بیان مطالب بیشتری در این راستا شدند.
گفتگوی پیش روی نیز در خصوص یکی از فرماندهان آن گروه به نام «مظلوم هفتن» است که در مورد وی، با یکی از اعضای جدا شده آن گروه به گفتگو پرداختیم.
متن کامل گفتگو به شرح زیر است:
خودتان را در ابتدا معرفی کنید، اهل کدام شهرهستید و چه زمانی از پ ک ک جدا شدید؟
اسم من «آزاد روژهلات» است اهل سنندج، سال ۲۰۱۰ میلادی من توانستم فرار کنم وحال متاهلم وزندگی عادی خود را ادامه میدهم.
در مورد جذب «مظلوم هفتن» ایا اطلاعاتی دارید یا شنیده اید؟ در خصوص سن او؟ رفتار، خلقیات وتحصیلات او بفرمایید.
من در سال ۲۰۰۶ جذب گروه شدم برای کار به کردستان عراق رفتم ودر مرز آنها را برای بار اول دیدم به من وعده کار دادند من فوق دیپلم خوانده ام وبیکار بودم. من در حقیقت فریب وعده های آنان را خوردم.
اولین بار مظلوم هفتن را در آموزش ابتدایی دیدم «شروان نو» ادعای ورزشکار بودن داشت و فردی تند خو بود.
آنچه من شنیدم ومیگفتند او با خانواده با برادرش دعوا کرده وبا چاقو او را زده وفرار کرده بود.
بار دوم او را در جایی دیگر دیدم واینبار به او دکتر مظلوم میگفتند، خنده دار بود همراه با جمیل باییک به دلیل دیسک کمر وی به جمیل باییک آمپول میزد.
نقطه جالب اینجاست که آنهایی که دو سال دامپزشکی خوانده اند در پ ک ک دکتر انسان می شوند! و انسان در اینجا چه معنایی دارد لازم به گفتن نیست.
مظلوم به خاطر دارم با تازه واردها در خاکورک تندی میکرد حتی آنها را کتک میزد با ضربات کاراته ای که قبلا یاد گرفته بود کودکانی که دلشان برای خانواده هایشان تنگ شده بود کتک میزد وشکنجه میکرد او مدافع پ ک ک بود وبقیه خائن!
چگونه حالا او در رهبری کودار جا دارد میتوانید توضیح دهید.
اودر سال ۲۰۰۳ جذب شده، در خاکورک مسول ورزشی تازه واردها بود و بعد نزد جمیل باییک دکتر شده بود.
من در سال ۲۰۰۸ به قندیل برگشتم جز نیروی پژاک که رهبری ان سالها نه اموزش دیده بودند ونه در مناطق جنگی وعملیاتی مانده بودند، یادم هست موقع رفتن من وانتقال به قندیل در ذاپ به من میگفتند تو هم میری جمع مفت خورها.
معنایش سخت بود اما بعدها فهمیدم رهبری پژاک را قندیل مراد وجمیل ودوران انتخاب میکنند. کنگره وکنفرانس ظاهری است وبرنامه تلویزیونی، نمونه آن نیز حاجی احمدی در اروپا.
«مظلوم هفتن» شاید اولین کسی بود که با تازه واردها مانند غلام وبرده رفتار میکرد و دو شخصیت هم دارد شخصیت پنهانی وعقده ای او که اهل کرمانشاه است وشخصیت شکلی دیگر او که زیر پوستش قایم شده و در برابر رهبری پ ک ک آن را نشان میدهد.
انسان ها در دید او فرق میکردند، اگر مقام داشت باید احترام می گذاشت و آنها که رتبه ومقام ندارند پس لایق احترام نیستند.
آنچه من را اذیت میکرد تبعیض بین انسان ها بود در حالیکه هیچکدام درجه و رتبه نداشتند ورهبری حتی خورد وخوراکش وکفش هایش فرق میکرد!
آیا خاطره ای از هفتنن دارید که قابل بیان باشد؟
بله بعضی از خاطرات وگذشته هیچوقت فراموش شدنی نیستند. من کف پایم راست است وصاف لازم بود کفش هایی جدا پا کنم تا کمرم درد نگیرد وبا کفش های پلاستیکی پ ک ک اذیت میشدم چند بار درخواست دکتر وکفش کردم اما نشد.
یک روز در اوایل ورود وآموزش بیدار نشدم وکمرم درد شدید داشت.
«هفتن» با عصبانیت وداد وبی داد خواست دستش را روی من بلند کند من دستش را گرفتم ودر صورت او گفتم دیگر هیچ چیزی برایم مهم نیست پس بار آخرت باشد، من غلام شما نیستم ادعای انسانیت شما این است احترام به انسانها ودمکراسی وبرابری!
من دو بار در جلسه مشکل خود را گفتم پس چرا برای شما هست وبرای دیگران نیست فرق ما چیست جواب داد من فرمانده هستم!!
از آن روز من دشمن او واو دشمن من شد، تا حالا کسی را ندیده بود که در رویش بایستد وحرف حق را بگوید.
خاطره دیگر آنکه، بچه ها را در آب گل آلود سینه خیز میبرد وبعد اجازه دست شستن ویا حمام نمیداد!
اما خاطره ای دیگر آنکه کودک کُرد بتلیس را با لگد ومشت کشت و او را چال کردند تا بقیه نفهمند وبعد گفتند فرار کرده ودر آخر گفتند او جاسوس بود. هستند آنهایی که این را به خاطر دارند.
وقتی به او دکتر میگفتند من خنده ام میگرفت چرا که من بیشتر ازاو می دانستم وفوق دیپلم پرستاری را خوانده بودم.
داستان جای گرفتن او در رهبری کودار به جمیل باییک برمیگردد، انتخاب رهبری کودار وپژاک باید تحت تایید دوران کالکان وجمیل باییک باشد.
مظلوم پیش جمیل باییک بود، به نوعی دکتر وآمپول زن او بود، پس نزدیک وی به حساب می آمد، حال اگر بگویم که هفتن مخبر جمیل در کودار و پژاک برای جمیل است، دروغ نگفته ام.
کسی جرات نمیکرد پیش او حتی صحبت کند همه می ترسیدند نکند حرف ها و وصله هایی به آن اضافه کند وتحویل بالا دهد.
وقتی من خبر تلویزیون را که در آن نوشته بود هفتن «عضو رهبری کودار» است، شوکه نشدم چون او مهره جمیل در پژاک است برای کنترل وخبر چینی بقیه افراد.
با توجه به اینکه مدت زمانی را در پ ک ک بودید، از رویکرد و سیاست این گروه چه تحلیلی دارید؟
در صحبت های بالا نکاتی جزیی وکلی را گفتم، در یک جمله صدای دهول از دور خوش است.
تا زمانی که آنجا نباشی نمی بینی و نمیدانی که چه شده است، پژاک وکودار همان ک ج ک و پ ک ک است.
دمکراسی وحقوق بشر در آن گروه ها شعار است، طنز تلخ است، رهبری آن نه در انتخابات بلکه از سوی جمیل باییک ودوران کالکان ومراد قره ییلان وبسه انتخاب می شوند.
زمانیکه «زیلان تانیا» انتخاب شده بود او خود خبر نداشت ودر آموزش پاشک بود.
آهون وشیرزاد را به خاطر جلوگیری از اعتراض کردنشان به اعدام وکشته شدن برادرانشان رهبری پژاک در اروپا کردند همه می دانند آهون یک آدم شخصی یک مرتبه مجلس پژاک در اروپا شد.
«مظلوم هفتن» نیز از جمله آدم های جمیل ومورد قبول او است واقعا شگرد چند رویی را خوب بلد است واز مقام و رتبه خود هم خوب به نفع خود استفاده می کند.
اگر در دوره بعد او ریاست مشترک کودار به جای فواد شد تعجب نکنید!
پژاک وکودار از سوی قندیل «ک ج ک وک ژک» هدایت می شوند، سه نفر از اعضای رهبری ک ج ک بالا سر رهبری کودرا وپژاک وجود دارند همچنانکه در سوریه هستند.
بی اعتمادی نسبت به اعضای ایرانی در آنجا وجود دارد، ولی در حقیقت آنهایی که واقعی به کشته شدن در جنگ با ترکیه رفتند ومیروند همین کودکان کُرد ایرانی بودند از ۱۰۰ نفر فراری های پ ک ک ۸۰ نفر آنها اهل ترکیه هستند و بقیه از ایران، عراق وسوریه.
شما درآنجا حق اعتراض نداری، حق انتقاد شما چنان وارونه می شود بنام دمکراسی که باورش سخت است.
مسله مهم دیگر هم، موضوع زنان است که هیچ حقیقتی در کار نیست! آنها خود نیز به این مهم اعتقاد ندارند چرا که جمیل کل امور را مدیریت می کند وبسه دکور است.
پس چندرویی رهبری کودار مخصوصا «مظلوم هفتن» کرمانشاهی را خوب می فهمیدم که آیا بودن زن ایدلوژی است یا وسیله!