زن در خاورمیانه در حال بازتعریف هویت خویش؛ در پس کوچههای ناامنی وارد میشود.
در خاورمیانه امروز، دو کلید واژه «جنسیت» و «قومیت» به اساس بازیگردانی در میدان تبدیل شدهاند. در این میان به حاشیه رانده شدن زنان و دختران در برخی جوامع و قومیتها؛ زمینههای جذب آنها را در گروههای مسلح فراهم نموده است. گویی زن در خاورمیانه در حال بازتعریف هویت خویش؛ در پس کوچههای ناامنی وارد میشود که نه تنها افق روشنی از آزادی را متصور نیست، بلکه موجودیت زن را در ورطه اسارت و مرگ میکشاند. در قیل و قال مصادره «جنسیت» و «قومیت»، زنان و دختران کُرد ایرانی توسط گروههای مسلح ربوده یا به گروگان گرفته میشوند و این قصه پر غصه تا بدانجا ادامه مییابد که تکرار هر روزه آن دردی مدام میشود. زنان و دختران کُرد ایرانی، عملاً در این گروهها گرفتار شعار «زن، مرگ، بردگی» شدهاند.
استفاده از زنان و دختران به عنوان «سپر انسانی» موضوعی جهانی است که در ظرفیتهای بینالمللی برای ممانعت از بروز فاجعه بشری پیگیری میشود. جستوجو برای هویتیابی به جای قهرمان شدن (Heroism) در جامعه و خانواده، یک زن را به یک تروریست تبدیل مینماید که نه تنها هویت، بلکه انسانیت خویشتن را از دست رفته مییابد. بدین منظور، اولین قطعنامه مهم شورای امنیت سازمان ملل متحد موسوم به قطعنامه ۱۳۲۵ در مورد زنان، صلح و امنیت به تصویب رسید که در آن خواستار اتخاذ تدابیر ویژه برای محافظت از زنان و دختران در برابر خشونت ناشی از درگیری است و مسئولیتهای جنسیتمحور سازمان ملل در عرصههای مختلف سیاسی و کارکردی را مشخص مینماید.
بر اساس نظریه توانمندسازی هویتی، «زنان به دنبال تغییرات سازنده برای ارتقای وضعیتشان هستند حتی در شرایط محدود زندگیشان و در فرآیند توانمندسازی هویتی خود ممکن است در مسیر نادرستی قرار بگیرند. بدین منظور قطعنامهها و اسناد بینالمللی بر لزوم مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تصمیمگیری و محافظت از زنان و دختران برای ممانعت از ورود به درگیریها و منازعات تاکید مینمایند. حال نکته اینجاست که نقش خانواده، جامعه، مسئولان، گروههای بشردوستانه و سازمانهای بینالمللی تا چه اندازه در پیشگیری از بروز حوادث روزانه ربایش زنان و دختران و جذب در گروههای کرد مسلح موثر است؟ دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در یادداشتهای بعدی خود به این سوالات پاسخ خواهد داد.