مهدی به پدرش گفت: واقعاً نمیخواستم همچین جایی بیایم من فقط قصد داشتم از ایران بروم و به یک کشور اروپایی پناهنده شوم.
مهدی خاصی متولد ۱۳۸۱ در شهرستان ایلام می باشد که به دلیل مشکلات خانوادگی تصمیم به خروج از کشور و پناهنده شدن به یک کشور اروپایی را داشت. به همین جهت از طریق یکی از دوستانش به چند نفر با قاچاقچی معرفی شد اما به محض خروج از ایران و ورود به عراق به شهر اربیل و تحویل شبهنظامیان پاک(حزب آزادی کردستان) داده شد.
در این رابطه حسین خاصی پدر نام برده در مصاحبه ای که با خبرنگار دیدبان حقوق بشر کردستان ایران داشت اینگونه گفت: مدتی بود با پسر نوجوانم مشکلاتی داشتیم و همین امر باعث شد مهدی تصمیم به ترک خانه بگیرد. زمانی که خانه را ترک کرد به مدت دو روز خبری از او نداشتیم، البته ما هم فکر میکردیم به خاطر همین مشکلات تصمیم گرفته است مدتی دور از خانواده باشد تا شرایط مساعد فراهم شود اما پس از دو روز مهدی از یک شماره عراقی با من تماس گرفت و گفت قصد داشته به خارج از ایران برود اما توسط افرادی که قرار بود او را به خارج از کشور ببرند تحویل شبه نظامیان پاک داده شده است و در قبال تحویل او پول دریافت کردند. مهدی گفت قصد بازگشت دارد اما در همان زمان تلفن قطع شد به همین خاطر تصمیم گرفتم که به دنبال پسرم بروم. زمانی که به عراق رسیدم خودم را به مقر پاک رساندم اما در آنجا تلاشم به جایی نرسید به همین خاطر تصمیم گرفتم از راه قانونی پیگیر وضعیت مهدی بشوم و بلافاصله از طریق کنسولگری در اربیل و نهادهای قضایی حکومت اقلیم طرح شکایت و مساعدت از نهادهای حقوق بشری و قضایی را انجام دادم. پس از آن پیگیری های متعدد توانستم با مهدی ملاقاتی داشته باشم. در آنجا که با پسرم صحبت میکردم بسیار از کرده خود پشیمان بود و به من گفت واقعاً نمیخواستم همچین جایی بیایم من فقط قصد داشتم از ایران بروم و به یک کشور اروپایی پناهنده شوم،اصلا نمی دانستم این قاچاقچیها در قبال تحویل من به این گروه پول دریافت می کنند. متاسفانه زیاد نتوانستم با مهدی صحبت کنم به دلیل اینکه در زمان صحبت کردن با پسرم دو نفر به عنوان نگهبان و مسلح در کنار ما حضور داشتند و حتی چندین بار من و پسرم را تهدید کردند که صحبتی از بازگشت به کشور نداشته باشیم. چند بار خودم را هم تهدید کردند که اگر به صحبت درباره بازگشت مهدی ادامه دهم من را خواهند کشت. ناچار به کشور برگشت اما در مدت این دو سال چندین بار دیگر به عراق رفتم تا از سرنوشت فرزندم با خبر شوم اما این پیگیری های من به جای نرسید. واقعاً دیگر نمیدانم چه کار کنم! به کدام سازمان شکایت خودم را ببرم؟ مهدی از سر لجبازی و کودکی پا در این راه گذاشت و بازگشت سختی دارد، نمیدانم شاید بازگشتی هم نداشته باشد! ولی من باز هم تلاش خودم را می کنم و سعی دارم بتوانم پسرم را بازگردانم و در این میان از تمامی نهادها و ارگانهای حقوق بشری که میتوانند من را در بازگشت پسرم کمک کنند تقاضا دارم به من کمک کنند.