میثم محمدزاده دانشآموز بود، حتی تلفن همراه هم نداشت و تا به الان خانوادهاش نمیدانند چطور شد که خانه را ترک کرد!
میثم هیچوقت مشکلی با خانواده نداشت، پدرش تا جایی که میشد همه چیز را برای فرزندانش مهیا میکرد، اما همچنان نمیداند چه شد که میثم خانه و خانواده را ترک کرد.
بعد از مفقود شدن میثم همه جا را به دنبال او گشتند. به کلانتری ها، بیمارستان ها و مراکز دیگر سر زدند اما اثری از او نبود. حتی عکسش را در روزنامهها چاپ کردند که بتوانند او را پیدا کنند اما باز هم خبری نشد.
گزارش هایی که مستمرا به دیدبان حقوق بشر کردستان ایران ارسال میشود ابعاد بسیار تاسف باری را از وضعیت شهروندان کرد ایرانی در جدار مرزها نشان می دهد .
گروه های شبه نظامی که سالهاست به عنوان اپوزسیون چه در دوره پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی همواره ساز جدایی و تجزیه ایران را می زنند حالا دیگر فقط نزاع سیاسی آن هم از نوع مسلحانه و خشونت بار نیست.
وقتی یک نوجوان ۱۶ ساله را فریب می دهند و برای جنگ و جدال به کشور دوست و همسایه اقلیم کردستان می برند چه کسی باید به فریاد این پدر و مادر برسد ؟
میثم محمدزاده نوجوانی است که خانواده اش برای چهارمین سال متوالی از او بی خبر بودند تا اینکه دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با پیگیری های مستمر در رابطه با کودکان ربوده شده توسط پ.ک.ک و پژاک موفق شد ردی از او بگیرد و این خانواده را از وضعیت فرزندشان مطلع کند.
کودکان را می ربایند، آنها را مسلح می کنند. برایشان فرقی نمی کند ۱۳ سال سن داشته باشند و یا بیشتر، تنها هدف آنها عضوگیری است حتی خلافکارها هم زمانی که یک نفر را گروگان میگیرند با خانواده اش تماس میگیرند اما پژاک و پ.ک.ک برای اینکه خانواده ها به دنبال فرزندانشان نباشند هیچ خبری به آنها نمی دهند. در مصاحبهای که با پدر میثم انجام شد مشخص شد که تا به امروز هیچ خبری از پسرشان نداشتند.
این خانواده پس از گفتگو با کارشناسان دیدبان حقوق بشر کردستان ایران تازه باخبر شدند که فرزندشان در کجا گرفتار شده است، پدر میثم در این رابطه اظهار داشت: واقعا شوکه شدهام، نمیدانم چه بگویم، پسر من ابدا چیزی در رابطه با هیچ حزبی نمی دانست پس اگر عضو پ.ک.ک شده باشد قطعاً کسی او را اغفال کرده است. میتواند یکی از دوستانش باشد و یا اعضای پژاک که در منطقه ما جولان میدهند. بخدا نمی دانم چه کار کنم، اوضاع مالی مناسبی هم ندارم که بتوانم به دنبالش بروم. تنها میتوانم از سازمانها و ادراتی که میتوانند خبری از پسرم پیدا کنند تقاضا کنم کوچکترین خبری از او دارند به ما بدهند.
نزدیک به چهار سال است که فرزندم را ندیده ام، فقط داغ دوری فرزندمان در دل من و مادرش مانده است.