بار سنگین مشکلات متعددی که متعاقب از دست دادن فرزندانشان متحمل این خانواده ها میشود بعضا به فروپاشی و نابودی کامل برخی از آن خانواده ها منجر می شود.
بارها در خصوص خانواده های کرد ایرانی که قربانی سیاست های غیر انسانی و ناقض حقوق بشری چون ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پ ک ک/پژاک شده اند گفته ایم.
خواسته ها و مطالبات آنها را هم از زبان خودشان در قالب گفتگوهای متعدد و گزارشاتی مطرح کردیم.
روی سخن این خانواده های با مخاطبان خاص خود اعم از دولت ایران، نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی، رسانه ها و فعالین مجازی و در نهایت رهبران پ ک ک/پژاک است.
سرگردانی تنها یکی از آسیب هایی است که خانواده های قربانی سیاست ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پژاک با آن مواجه هستند.
اما، گویا گوش شنوایی نیست و دیده ای برای تماشای غم و اندوه بسیار آنها، آماده نیست!
این افراد و خانواده های قربانی، به اختیار این سرنوشت را پیدا نکردند، آنها به خواست خودشان گرفتار این حجم از مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و … نشدند و هیچ کدامشان از اینکه فرزند یا فرزندانشان توسط شبه نظامیان کُرد دزدیده یا فریب داده شده خوشحال نیستند.
یکی از آن چندین خانواده کُرد ایرانی درگیر در این موضوعات که قربانی سیاست استفاده از کودک سربازان توسط پژاک شده اند، خانواده «ناصر مجیدپور» است.
آنطور که پدر «ناصر مجیدپور» در گفتگویی با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران مطرح کرده «پسرش بعد از دوران مدرسه مشغول به کار و کاسبی خودش بود و به تازگی مغازهای را دست و پا کرده بود، اما متاسفانه بعد از مدتی به خاطر داشتن یک سری دوستان ناباب ورشکسته شد و بدهی های بسیاری بالا آورد.»
وی در ادامه اینطور می گوید که «به همین خاطر چون قادر به پرداخت بدهیهای خودش نبود تصمیم گرفت از کشور خارج شود و چون پاسپورت نداشت به صورت قاچاقی از مرز خارج شد و به شهر اربیل در عراق رفت که در آن جا کار کند.»
در واقع می توان با استناد به گفتگوهای متعدد پیشین که در سایت دیدبان حقوق بشر کردستان ایران موجود است اینطور گفت که موارد مشابه زندگی «ناصر مجیدپور» متاسفانه در میان جوانان کُرد ایرانی زیاد بوده و هست.
کسانی که به دلیل شرایط سخت اقتصادی شخصی و خانوادگی، نبود کار و وضعیت مناسب معیشتی به دنبال کار به آن سوی مرزها و اقلیم کردستان عراق مهاجرت می کنند و در دام عناصر پ ک ک/پژاک می افتادند.
به دنبال این اتفاق هم خانواده های آن افراد مبتلا به آسیب های متعددی می شوند، آنها مجبور به تکرر رفت و آمد به منطقه اقلیم کردستان می گردند تا بلکه خبری از فرزندان خود داشته باشند، اما دریغ از یک خبر!
در تایید این موضوع پدر «ناصر مجیدپور» می گوید: «اوایل که پسرم در اقلیم کردستان عراق بود همچنان با یکدیگر ارتباط داشتیم اما پس از مدتی دیگر خبری از او نشد من هم که یک پیرمرد هستم نمیدانستم در کجا باید به دنبال پسرم بگردم!»
لازم به یادآوری است که نیروهای پ ک ک/پژاک بدترین نوع رفتار را با خانواده های اعضای خود و به خصوص کُردهای ایرانی دارند و این را می توان از زبان بسیاری از پدران و مادران اعضای این گروه ها شنید و البته کاملا مستند شده در قالب گفتگوهای انجام شده با آنها در سایت دیدبان برای کلیه افراد قابل دسترسی است.
معمولا آنها به خانواده های اعضای ایرانی خود تا زمان کشته شدن فرزندانشان اطلاعی نمی دهند!
در این خصوص هم پدر ناصر گفته: «متاسفانه بعد از چند سال بی خبری به ما خبر دادند که پسرمان طی این همه مدت عضو پژاک و پ ک ک شده و کشته شده است.»
به هرحال با ریشه یابی عضویت کودکان، نوجوانان و جوانان کُرد ایرانی در گروه های شبه نظامی میتوان به این نتیجه رسید که «مسئولین دولت ایران و مسئولین استانی» باید تلاش بسیاری داشته باشند تا مردم مناطق مرزی غرب کشور و همجوار با اقلیم کردستان عراق مشکلات اقتصادی و معیشتی کمتری داشته باشند، شرایط اشتغال جوانان و سرپرستان خانواده های آنها مناسب باشد.
در این صورت می توان در کنار اقدامات و برنامه های مکمل دیگر، امیدوار بود که ریشه این تهدیدات و آسیب هایی که دامن گیر کُردهای ایرانی شده است، خشکانده شود.