آسیب های اجتماعی و مصادیق بسیار آن همواره مشکلاتی را برای خانواده ها و البته جامعه بوجود آورده و این مهم مرتفع نمی گردد تا علت ها و دلایل اصلی بروز این آسیب ها را شناسایی و از میان برداریم که این همت و عزم و اراده جدی مسئولین دولت ایران را می طلبد.
طبیعی است که «مناطق مرزی و کمتر توسعه یافته ایران» باتوجه به وجود مشکلات عدیده و عمیق اقتصادی و معیشتی حاکم بر زندگی افراد آن مناطق، بیش از دیگر شهرها و مناطق کشور نیازمند این توجه از سوی مئسولین دولت ایران هستند.
بارها در خصوص خانواده های کرد ایرانی که قربانی سیاست های غیر انسانی و ناقض حقوق بشری چون ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پ ک ک/پژاک شده اند گفته ایم. اینبار میخواهیم به مصاحبه ای که در تماس پدر یوسف آلاوه اهل ایلام با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران داشت بپردازیم.
پدر یوسف اینگونه بیان کرد که:
پسرم از ترس زندان فرار کرد.
یوسف تا زمانی که در خانه حضور داشت هیچگاه پیش نیامده بود که با کسی درگیر شود و یا دعوایی به را بیندازد، یوسف بسیار پسری آرام و سربه زیر بود اما متاسفانه در آن اواخر به صورت اتفاقی با یک نفر درگیر شده بود و در میان همین درگیری آسیبی به آن شخص وارد شده بود که باعث شد از یوسف شکایت کند.
تا آن زمان ابداً فکر نمی کردیم که یوسف بخواهد عضو حزبی شود چونکه هیچ وقت هیچ کدام از اعضای خانواده ما هیچگونه علاقه ای نسبت به این احزاب نداشتیم و خود یوسف هم تا بحال حرفی از هیچ حزبی نزده بود.
پدر یوسف اینگونه ادامه داد که یکی از دوستانش با پ.ک.ک و پژاک در ارتباط بود و همین ارتباط او باعث شده بود که بتواند پسر من را گمراه کن. بهتر است بگویم از شرایطی که برای یوسف اتفاق افتاده بود با خبر بود و با سوء استفاده از همین قضیه و ترساندن پسرم از زندانی شدن او را گول زده بود و با هم فرار کرده بودند، البته ما هم از این قضیه هیچ خبری نداشتیم. از زمانی که یوسف ناپدید شده بود همه جا به دنبال او گشتیم ولی هیچ ردی از او نبود تا اینکه بعد از چند ماه همان دوستش که یوسف را با خودش برده بود توانسته بود فرار کند و برگردد و حتی اقرار کرد خودش هم از ماهیت آن گروه خبر نداشت و نمی دانست چه بر سرشان می آید به همین خاطر زمانی که به آنجا رفته بودند و فهمیدند که ماهیت این گروه به چه صورت است تصمیم به فرار گرفته بودند اما در میان راه یوسف را دستگیر کردند و نتوانسته بود فرار کند.
بعد از آن طی این یک سال گذشته چندین بار به عراق رفتیم تا پسرمان را برگردانیم ولی هر بار با توهین و تهدید روبرو می شدیم الان نمی دانیم به کجا پناه ببریم! از چه کسی کمک بگیریم! چطور پسر مان را برگردانیم؟
در ادامه این صحبتها پدر یوسف که به شدت گریه می کرد اظهار داشت که: حاضرم که پسرم دیگر برنگردد اصلاً او را به من ندهند ولی فقط یک بار اجازه بدهند که او را ببینم، حداقل صدایش را بشنوم تا مطمئن شوم اتفاقی برایش نیفتاده است و دیگر هیچ چیز را نمیخواهم.
زندگی ام را فدا میکنم که یک لحظه پسرم را ببینم.
دیدبان حقوق بشر کردستان در روزهای آینده باز هم پرونده کودکان ربوده شده توسط پژاک را منتشر و پیگیری خواهد کرد.