پژاک و کودار تحت کنترل شدید «قندیل» هستند/«آمد شاهو»کیست؟

دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با تعدادی از اعضای سابق گروه پ ک ک و بیان برخی موارد در خصوص فرماندهان آن گروه از جمله «لیلا عفرین»، «حسن محمودی»، «شورش بوکان»، «اوین سنه»، «دلخواز بینگول»، «ذلکیف»، «آزاد هوراز» و «بوزان تکین»، «علی حیدر قیطان»، «مظلوم عبدی» ، «ریزان جاوید» و «فواد بریتان» برخی دیگر از اعضای جدا شده از پ ک ک/ پژاک با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران تماس گرفته و خواهان بیان مطالب بیشتری در این راستا شدند.

گفتگوی پیش روی نیز در خصوص یکی از فرماندهان آن گروه به نام «آمد شاهو» است که در مورد وی، با یکی از اعضای جدا شده آن گروه به گفتگو پرداختیم.

متن کامل گفتگو به شرح زیر است:

خودتان را در ابتدای گفتگو برایمان معرفی بفرمایید

من کد تیکوشر روژهلات از شهرستان مریوان هستم.

 درباره خصوصیات رفتاری ونحوه جذب «آمد شاهو» اگر اطلاعاتی دارید برای ما توضیح دهید.

من در سال ۲۰۱۲ از گروه جدا شدم و دلیل اصلی جدا شدن من نبود انگیزه ای سیاسی ورفتن جهت پیدا کردن کار در سلیمانیه عراق بود.

در واقع من در سال ۲۰۰۸ جذب گروه شدم وبه من وعده کار، مکان وآینده ای بهتر دادند، در مراحل اولیه چند روزی در انتظار تعیین تکلیف خودم بودم.

«آمد شاهو» از جمله اشخاصی بود که برای صحبت وقانع کردن من آمده بود که بعد از آموزش بهترین کار را به من میدهند.

من به کمپ نایلونی در پاییز و زیر باران جهت طی کردن آموزش ابتدایی رفتم. وضعیت بهداشتی وغذایی بسیار بدی داشتند.

در دوره آموزش «آمد شاهو» برای تدریس جامعه شناسی آمده بود، گویا واقعا جامعه شناس بوده وآنجا آمده است.

او ۳۰ ساله بود واخلاقی بچه گانه داشت و رهبری هم مانند بچه های کوچک با او رفتار میکردند من میدیدم که زیر بغل اوهندوانه می گذاشتند ودر پشت سر به او میخندیدند.

برای تدریس تاریخ پژاک وزندان هم او آمده بود، گویا در زندان مانده بود وسپس دوباره جذب پ ک ک شده بود.

او خود را قهرمان زندان معرفی میکرد برایم حتی قیافه او خنده دار بود، بچه بود اما میخواست خود را عالم ودانا وبزرگ نشان دهد.

آنجا پیش خودم تحلیل کردم پ ک ک آنقدر به ایرانی ها حقارت وکوچک  شمردن آنها فکر کرده که «آمد شاهو» سعی در بزرگ نمایی خود داشت.

یک روز دو تن از رهبران پژاک «مازیار» و «فواد بریتان» می خندیدند و او را مسخره میکردند وبه او امد هیلکه «تخم مرغ» میگفتند برایم جای تعجب داشت.

از سیر حرکت و پیشرفت وی در پژاک بگویید.

من بعد از آموزش برای صحبت با فرماندهانشان وترک پ ک ک به مکانی دیگر فرستاده شدم. «گاره» منطقه ای که فرسنگ ها دورتر از قندیل ومرز ایران است.

من را فریب دادند ودروغ گفتند. آنچه من فهمیدم ومیدانم مدیریت ورهبری لازمه تجربه وکاردانی است ودر پ ک ک هم لازم بود که فرمانده ورهبری لا اقل در منطقه ای عملیاتی بوده باشد.

به قول خودمانی تلخ وشیرین دیده باشد ومزه کرده باشد. شاید در بعضی ارگان های پ ک ک مخصوصا ه پ گ اینطور بود که چقدر مرد میدان جنگ بودی اینقدر میتونی حرف بزنی.

«هرکس اندازه گلیم خود پایش را دراز کند» اما در پژاک من خود شاهد بودم وحال نیز می بینم افرادی که در مناطق جنگی وترکیه نبوده و بر پشت وعمل کودکان کُرد سوار شده اند، اینک رهبر وریئس شده اند از فواد بریتان وریزان وزیلان تا آمد شاهو!

او با ماندن یکسال در زندان بخور وبخواب در مجلس پژاک جا گرفته بود.

البته بگویم او را گرم کرده وسپس مسخره میکردند وبه او میخندیدند وافرادی او را به سخنوری در تلویزیون تشویق میکردند گویی که او سخنران خوبی است، اما پشت سرش او را مسخره میکردند.

البته بعضی از رهبران کودار وپژاک باید مورد تایید جمیل باییک ودوران کالکان باشند، مانند مظلوم هفتن مثلا از مخالفان آمدن شورش الان به پژاک بود وزاگرس هیوا که حال در کنترل جمیل باییک در قندیل است.

با توجه به اینکه مدت زمانی را در پ ک ک بودید، از رویکرد و سیاست این گروه چه تحلیلی دارید؟

ببینید، پژاک وکودار مستقل نیستند ودروغ است چرا که خود «ک ج ک» یک چتر برای آنهاست و بالا دست برنامه های آنها را حتی برنامه غذایی آنها را توسط جمیل باییک مشخص میکند. اینکه چه بخورند وچه بگویند.

این گروه ها نباید از کنترل آنها خارج باشند اگر خارج شوند مانند کلهر یا شیرزاد کمانگر بیرون رانده یا مانند مزدم وبقیه به سوریه فرستاده میشوند.

دموکراسی وآزادی بیان در آنجا دروغی بیش نیست چرا که حق انتقاد بر حقیقت را نداری حتی من از دروغگویی آنها انتقاد کردم وزندانی شدم.

بله من در غارهای تاریک دو ماه به جرم انتقاد از اینکه چرا مرا فریب دادید، زندانی بودم.

در پ ک ک وپژاک نباید خارج از محیط آنها فکر کنی تا همه یک رنگ باشند، یک فکر ویک نتیجه و نام آن را اتحاد مینامند چرا که مخالفان آنها به راحتی حذف شدنی هستند، همانند آهون در اروپا مزدک وشیرزاد را تسویه حساب کرد وخود رییس شد یا جمیل ودوران که عثمان اوجالان وحتی در پشت پرده خود عبدالله اوجالان را به کنار زدند.

بنابراین می توان به قطع این را گفت که جنگ قدرت در پژاک وجود دارد، منطقه گرایی وزبان گرایی مانند سورانی وکرمانجی.

کودکان و حتی کسانی که نسبت به این موضوعات آگاهی لازم را ندارند، فریب ظاهر و آنچه آنها در رسانه هایشان می گویند را میخورند، ولی باید بگویم که این موضوع دقیقا مصداق ان جمله «آواز دُهل از دور خوش است» هست.

در آخر بگویم که «آمد شاهو» شبیه به میکروفنی دست همه است و طوطی قندیل در تلویزیون پژاک و فقط آن کودکان بیچاره ای که فریب این حرفها را میخورند وقربانی این دروغ ها وچهره پردازی ها میشوند مرا اذیت میکند.

آن کودکانی که در گاره تکه تکه شدند وما دنبال تکه های آنها با نایلونی مشکی بودیم تا بتوانیم تکه ها را جمع کنیم مرا اذیت میکند، چون در ورای آنچه رهبران پژاک و رسانه هایشان می گویند، اهداف و سیاست های دیگری وجود دارد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید