چرا خانواده «سلمان مرادی» از هم پاشیده شد؟!

این موضوع که خانواده اعضای فریب داده شده یا ربوده شده پژاک (کُردهای ایرانی) می خواهند صدایشان شنیده شود، درد هایشان دیده شود و پس از آن کسی یا کسانی به مدد آنها رفته و آلامی بر مشکلات بسیار آنها شود، مساله ای است باید نسبت به آن توجه ویژه داشت.

بار سنگین مشکلات متعددی که متعاقب از دست دادن فرزندانشان متحمل این خانواده ها میشود بعضا به فروپاشی و نابودی کامل برخی از آن خانواده ها منجر می شود.

بارها در خصوص خانواده های کرد ایرانی که قربانی سیاست های غیر انسانی و ناقض حقوق بشری چون ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پ ک ک/پژاک شده اند گفته ایم.

خواسته ها و مطالبات آنها را هم از زبان خودشان در قالب گفتگوهای متعدد و گزارشاتی مطرح کردیم.

روی سخن این خانواده های با مخاطبان خاص خود اعم از دولت ایران، نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی، رسانه ها و فعالین مجازی و در نهایت رهبران پ ک ک/پژاک است.

سرگردانی تنها یکی از آسیب هایی است که خانواده های قربانی سیاست ناپدیدسازی اجباری و به کارگیری کودک سرباز در گروه های شبه نظامی چون پژاک با آن مواجه هستند.

اما، گویا گوش شنوایی نیست و دیده ای برای تماشای غم و اندوه بسیار آنها، آماده نیست!

این افراد و خانواده های قربانی، به اختیار این سرنوشت را پیدا نکردند، آنها به خواست خودشان گرفتار این حجم از مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و … نشدند و هیچ کدامشان از اینکه فرزند یا فرزندانشان توسط شبه نظامیان کُرد دزدیده یا فریب داده شده خوشحال نیستند.

یکی از آن چندین خانواده کُرد ایرانی درگیر در این موضوعات که قربانی سیاست استفاده از کودک سربازان توسط پژاک شده اند، خانواده «سلمان مرادی» است.

آنطور که پدر سلمان در گفتگویی با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران مطرح کرده، هر دو پسر «خانواده مرادی» با عضویت در گروه و البته ناپدید شدنشان تبعات و تاوان بسیار زیادی را برای این خانواده به همراه داشته است.

سلمان تنها با تماس هایی یک طرفه زنده بودن خود را به پدرش اعلام می کند، اما هرگز از اینکه کجا به سر می برد و مشغول به چه اقداماتی هست سخنی به میان نیاورده است!

این موضوع نشان دهنده کنترل و دخالت گروه های شبه نظامی کُرد در زندگی شخصی اعضای آن گروه های هست که نسبت به ارتباط آنها با خانواده هایشان بسیار حساس هستند و مانع از هرگونه تماسی میان آنها می شوند.

مادر «خانواده مرادی» آنگونه که در گفتگوی ما با پدر سلمان مطرح شده، پس از تحمل درد و رنج بیماری و دوری فرزندانش فوت کرد.

خواهر سلمان به دلیل بی پولی پدر در سریع ترین زمان ممکن و بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم برای ازدواج، به خانه بخت رفت!

پدر سلمان نیز علاوه بر بدهی مالی، ناامیدی از آینده و زندگی سیاهی که برایش ایجاد شده، تحمل دوری از دو پسر خود، غم از دست دادن همسرش و سایر مشکلاتی که داشته، در وضعیت بسار نامناسبی به سر می برد.

به عبارت دیگر، پس از عضویت دو کودک سرباز این خانواده در گروه های شبه نظامی کُردی، خانواده مرادی از هم پاشیده شد و یک روز خوش را به خود ندیدند!

پدر سلمان مرادی در گفتگویی که با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران داشته بیان کرده که آرزویش این است که حداقل فرزندان خود را در خواب ببیند!

اگر این اتفاقات که نتیجه رویکرد و سیاست غیرانسانی گروه هایی چون پ ک ک/پژاک است، ناقض حقوق بشر به حساب نمی آید، پس چه تعبیری در خصوص آن می توان به کار برد؟

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید