در خصوص دلایل جذب شدن و البته نحوه عضو گیری پ ک ک/پژاک بسیار سخن ها گفته شده است، سطح نامناسب تحصیلاتی، مشکلات متعدد اقتصادی و معیشتی و در کل زندگی سخت و نامطلوبی که برخی از خانواده های کردنشین ایرانی دارند منجر به افزایش این پدیده نامیمون می شود.
فرزندان چنین خانواده هایی که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و البته فشارهای بعضا بی دلیل و غیرمنطقی پدر و مادرهای خود را نمی توانند تحمل کنند، به دنبال راه فراری می گردند، اما غافل از آنکه به هیچستان می روند و زندگی خود و خانواده اشان را تباه می سازند.
این افراد طعمه های مناسب و راحتی برای اعضای پژاک هستند تا بتوانند با مانور دادن روی فکر آنها، آینده و زندگی بهتری در آن گروه را برایشان ترسیم کنند و با وعده های پوچ و بی اساس، ذهن این افراد را تحت کنترل درآورده و به راحتی فریب دهند.
اما موضوع مورد بحث این گفتار، عوامل جذب این افراد نیست بلکه مطرح کردن این پرسش از رهبران پ ک ک/پژاک هست که چرا خانواده های این افراد را تا به این حد نگران سرنوشت نامعلوم و مبهم فرزندانشان می کنند؟
اینکه چرا بسیاری از خانواده های کُرد ایرانی که فرزندان آنها توسط اعضای پژاک ربوده یا فریب داده شدند، اطلاعی از اینکه فرزند آنها در حال حاضر کجا هست و به چه امری مشغول است ندارند؟
آیا اگر یکی از فرزندان رهبران پ ک ک/پژاک هم در وضعیت مشابهی قرار داشتند، آنها چنین رفتاری را با خودشان به عنوان والدین آن فرزندان می پذیرفتند؟
حتما این رفتار رهبران پ ک ک مصداق نقض حقوق بشر است و قابل پیگیری در مجامع بین المللی، چرا که اساسا آنها با روح، روان و عمر این افراد بازی می کنند.
نکته تاسف بار اینجاست که «پ ک ک» نه تنها پاره تن این خانواده ها را از آنها جدا کرده، بلکه اجازه هیچ گونه ارتباطی نیز میان آنها با فرزندانشان نمی دهد و آنها را از سرنوشت و آینده فرزندان خود بی اطلاع می گذارد.
در گفتگوهای متعددی که «دیدبان حقوق بشر کردستان ایران» با خانواده های قربانی سیاست استفاده از «کودک سرباز» در پ ک ک/پژاک انجام داده است، شاهد بودیم که یکی از وجوه اشتراک این خانواده ها بی اطلاعی از وضعیت فرزندان خود است و از این بابت بسیار نگران و مشوش هستند.
در این جا لازم است از تمامی سازمان ها و نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی تقاضا کنیم که در راستای احقاق حقوق این خانواده ها وارد میدان شده و آنچه در توان دارند برای برطرف شدن این مساله به کار گیرند.
همچنین لازم است که رسانه ها و فضای مجازی نیز برای این موضوع به یاری فعالین حقوق بشر بشتابند تا گره ای از مساله خانواده های ذکر شده در سطور بالا باز شود.
اینکه ما همچنان شاهدیم که خانواده هایی چون خانواده «دانیال امین پور» از سرنوشت فرزندان خود بی اطلاع هستند و نگران، باید تاسف خورد و البته اقدامات حقوقی و قضایی و البته رسانه ای انجام داد تا بلکه رهبران پ ک ک/پژاک پاسخگوی این ظلم و ستمی که بر خانواده های قربانی سیاست «کودک سربازی» می رود باشند.
آیا سیامند معینی رهبر پژاک که اعضای آن وظیفه تامین نیروی انسانی «پ ک ک» از میان کُردهای ایرانی را دارند، از وضعیت نابسمان خانواده های اعضای ربوده یا فریب داده شده خود دارد؟
آیا پژاک و رهبر آن، با این قبیل اقدامات ناقض حقوق بشری که در حق کُردهای ایران انجام میدهند همچنان خود را در راه مبارزه برای آزادی خلق کُرد می دانند؟!
طنز تلخی است که «پ ک ک» و «پژاک» با گستره ای از اقدامات ناقض حقوق بشری در حق قوم کُرد کماکان خود را گروه های آزادی بخش کُرد تلقی می کنند و البته جای تاسف دارد که «سازمان های بین المللی حقوق بشری» نیز در قبال اقدامات آنها سکوت کرده و چشم خود را بر حقایق بسته اند!
و در پایان این گفتار باید به این نکته اشاره کنیم که سوال خانواده «دانیال امین پور» و بسیاری دیگر از خانواده ها از رهبر پژاک این است که فرزندشان کجاست؟ و اینکه چرا اجازه دیدار با وی را نمیدهند؟