رسانه های دروغ و فریب پ ک ک/پژاک در کنار اقدامات گسترده غیرانسانی و ناقض حقوق بشری این گروه ها در قبال افراد و اعضای خود و البته خانواده های آنها نشان از این دارد که لازم است حتما نهادهای حقوق بشری بین المللی به مساله ورود کرده و اجازه ندهند که آلام و مشکلات متعدد خانواده های کُرد ایرانی متعاقب سیاست های رهبران اروپا نشین گروه های شبه نظامی کُردی بیش از پیش گردد.
سیاست ناپدیدسازی پ.ک.ک و پژاک به گونه ای پیش رفته است که دو نوجوان یک خانواده را فریب و ربوده است که در این خصوص برادر هیمن و ستاره زادهش اتفاقی که برای برادر و خواهرش افتاد را اینگونه برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران بازگو کرد:
خواهرم در سن بسیار پایین ازدواج کرد، همین مساله باعث بروز یک سری مشکلات با همسرش شد که پس از چند سال با مشکلات زندگی از یکدیگر جدا شدند.
زمانی هم که طلاق گرفته بود سن آنچنانی نداشت و در خانه پدرم زندگی میکرد. مدت زیادی بود که اعضای پژاک در داخل روستای ما رفت و آمد داشتند و همین مسئله هم باعث ترس خانواده از فریب خوردن خواهرم بود ولی متاسفانه دیر یا زود این اتفاق افتاد؛ یک روز خواهرم ناپدید شد هر جایی که می شد به دنبال ستاره گشتیم اما خبری از او نبود تا اینکه یک روز اعضای پژاک با ما تماس گرفتند و اعلام کردند که ستاره را با خودشان به عراق برده اند و دیگر به دنبال او نگردید و حتی سعی نکنید که به دنبالش بیاید، اما پدرم نتوانست تحمل کند، پس بلافاصله به عراق رفت تا بتواند خواهرم را بازگرداند اما در آنجا تنها چیزی که با آن روبرو شده بود بی احترامی آنها و تهمت به جاسوسی پدرم بود. اما پدرم فقط دخترش را می خواست نه چیز دیگری، بعد از آن به ناچار به روستای خودمان برگشت و تا به امروز فقط چشم انتظار دخترش است. ستاره هیچوقت علاقهای به این گروهها نداشت و حتی شناختی هم نداشت من مطمئنم که آنها از مشکلات زندگی خواهرم مطلع بودند و با استفاده از این قضیه و وعده های دروغین او را فریب دادند.
پژاک سه سال پس از بودن خواهرم برادر کوچکم را هم از خانواده گرفت.
۳ سال که از ربودن ستاره می گذشت برادرکوچکم هیمن به شدت بی قرار خواهرش بود، او هم تازه به سن نوجوانی رسیده بود و سرشار از غرور و غیرت بود.
ما که می دانستیم اعضای پژاک هیچگاه اجازه نخواهند داد که حتی خواهرمان را ملاقات کنیم چه برسد به اینکه او را به ما پس بدهند ولی گاهی اوقات هیمن از شدت خشم داد میزد و میگفت اگر آن ها پس نمی دهند من خودم میروم و پیدایش می کنم. ولی ما این حرف ها را زیاد جدی نمیگرفتیم چون سن و سال آنچنانی نداشت و در آن زمان تقریباً رفت و آمد اعضای پژاک به داخل روستا کمتر شده بود، ولی اواخر رفتنش بود که هر دقیقه به من می گفت می خواهم به آنجا بروم و خواهرم را پیدا کنم و بازگردانم. هیمن هم رفت…
اما ندانستیم چگونه این اتفاق افتاد و چطور رفت؟! روزی که برادرم ناپدید شد شک نداشتیم که به دنبال خواهرش رفته است، سعی کردیم که او را پبدا کنیم و برگردانیم و پشیمانش کنیم، اما کار از کار گذشته بود. هیمن نوجوان فکر میکرد میتواند قهرمانانه به آنجا برود و خواهرش را نجات دهد اما متاسفانه خودش هم در آنجا گرفتار شد. الان خواهر و برادر کوچکم دور از خانواده هستند، خانواده ما دو فرزند خود را از دست داده است و نمی دانیم چه کار می توانیم بکنیم.
دیدبان حقوق بشر کردستان در روزهای آینده باز هم پرونده کودکان ربوده شده توسط پژاک را منتشر و پیگیری خواهد کرد.