ثمره ۴۰ سال غلبه فرهنگ سلاح و ترور است.
به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران و به نقل از رسانههای محلی در کردستان عراق، صبح پنجشنبه اول تیرماه ۱۴۰۲، بین دو حزب کومله زحمتکشان کردستان و کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (شاخه مهتدی) در منطقه «زڕگوێز» درگیری رخ داد که بر اثر آن دو پیشمرگ کومله زحمتکشان کشته و تعدادی نیز زخمی شدند. به نوشته وبگاه شبکه السومریه نیوز، این درگیری در منطقه «زاگرس» در ۲۵ کیلومتری شهر سلیمانیه رخ داده و در آن از انواع سلاحها استفاده شد و به گفته یک مقام اقلیم کردستان، نیروهای پیشمرگه برای ممانعت از ادامه درگیری وارد عمل شدهاند. کمیته مرکزی گروه «کومله زحمتکشان کردستان» نیز با صدور بیانیهای از حمله عناصر گروه «کومله زحمتکشان انقلابی کردستان» به مراکز آموزش و اردوگاههای خود خبر داد. در این بیانیه آمده است که آنها با تک تیرانداز به سمت عناصر این گروه شلیک کرده و طی آن دو تن به نامهای «سامان ابراهیمی» و «هیوا صادقی» کشته شدهاند.
بدین ترتیب میتوان گفت گروههای مسلح کُرد، بهجای اتحاد بر سر اهداف (فارغ از غلط بودن قطعی این اهداف) اکنون به درگیری مسلحانه و حذف یکدیگر روی آوردهاند. این گروهها قرار بود با اتحاد همهجانبه، آزادی و رفاه را برای مردم کُرد- البته از طریق ترور و سلاح- به ارمغان آورند… درواقع، این گروهها که مدعی دموکراسی، تحمل آرای مخالف، گفتوگو و تفاهم، جذب همه افراد و همه گروهها برای نیل به هدف دموکراسی، بیش از ۷ ماه با یکدیگر متحد نبودند و فقط ۷ ماه توانستند همدیگر و آرای مخالف یکدیگر را تحمل کنند! طنز ماجرا این است که این گروهها مدعی دموکراسی و احقاق حقوق مردم کُرد هستند؛ اما خود به درگیری مسلحانه و کشتار اعضای یکدیگر روی آوردهاند…
درگیری مسلحانه میان گروههای کُرد (با سابقه سیاه اقدامات تروریستی) به هزینهی امنیت مناطق کردنشین ایران و عراق و البته مردم این مناطق خواهد بود. بهعبارت دیگر، باز هم جوانان کُرد قربانی نزاع تاریخی و بیحاصل گروههایی شدهاند که هیچ درکی از جامعه، مدیریت کلان کشور، راهکارهای نیل به دموکراسی و… ندارند. سران این گروهها و فرزندانشان در اروپا مشغول زندگی و نظریهپردازی تئوریک هستند؛ اما هزینه این نظریات را جوانان کُرد با خونشان پرداخت میکنند…
توسل به راهکارهای خشونتبار برای جامعه و پیاده کردن ادعاهای خود، در کارنامه سیاه این گروهها بهصورت متعددی وجود دارد؛ اما زمانی که این فرقههای مسلح فقط ۷ ماه یکدیگر را تحمل میکنند، آیا میتوان به نظریات و ادعای آنها در باب مدیریت جامعه کُرد ایران باور داشت؟ شعارهای مانند «خویشتنداری بیشتر، مسئولیتپذیری و تحمل زیاد به منطق گفتگو و مصالحه جهت حل مسایل»؛ صرفا روی کاغذ و بهعنوان بیانیههای این گروهها منتشر میشود؛ اما در عمل، اسلحه و فرهنگ سلاح است که میان این گروهها رواج دارد.
نکته مهم در این درگیری، زیر سوال رفتن همه ادعاها و نقاط تاکید گروههای مسلح کُرد است! امری که دیدبان حقوق بشر کردستان ایران بارها و بارها طی بیش از ۳ سال فعالیت بر آن تاکید کرده است. درگیری گروه «کومله زحمتکشان کردستان» با اعضای گروه «کومله زحمتکشان انقلابی کردستان» بار دیگر این سوالات را تکرار میکند:
- ثمره و نتیجه ۴۰ سال درگیری مسلحانه این گروهها برای مردم کُرد ایران و عراق و ترکیه و سوریه چه بوده است؟ یعنی این گروهها دقیقا کدام اقدام و نتیجه را میتوانند به عنوان دستاورد خود در طول ۴۰ سال اخیر ذکر کنند؟ ثمره پژاک، حدکا و حدک و «کومله زحمتکشان کردستان» و «کومله زحمتکشان انقلابی کردستان» برای مردم کُرد، آیا چیزی جز امنیتیسازی توسعه، ناامنی مناطق کردنشین، محرومیت بیشتر این مناطق، مهاجرت نخبگان و مردم به سایر نقاط ایران و جهان، نابودی صنعت و توسعهنیافتگی بوده است؟ چرا این گروهها از اقدامات بینتیجه خود دست نمیکِشند؟ مگر دغدغه ادعایی آنها، حقوق مردم کُرد نیست؟ چرا به دلیل مردم کُرد و جان آنها از درگیری و فعالیت مسلحانه فاصله نمیگیرند؟ جوانان کُردی که در درگیری اخیر و سالهای اقدامات تروریستی پژاک و گروه مسلح دموکرات کردستان، کشته میشوند، کُرد نیستند و حق زندگی ندارند؟ چرا باید ثمره فعالیت این گروهها، فقط کشتار و خونریزی، زندان و ترور، اخاذی و آوارگی و توسعهنیافتگی تاریخی کردستان باشد؟
- آیا اولویت دادن قومیت به «امر ملی ایرانی» و تاکید بر پارهپاره کردن موجودیتی تاریخی به نام ایران با الفاظ مضحک «ملتهای تحت ستم در ایران»، ثمرهای جز امنیتی کردن فعالیتهای مردمنهاد و ایجاد اختلاف میان مردم ایران داشته است؟ آیا برتری دادن به قومیت در برابر ملت واحد ایران، موجب سرنگونی نظامهای حاکم مختلف در این کشور شده است؟ آیا پهلوی اول و دوم با فعالیتهای گروههای جداییطلبِ قومگرا سرنگون شدند؟ آیا جمهوری مهاباد، توسط ارتش ایران سرنگون نشد؟ این گروهها چه زمانی از فعالیت تجزیهمحور و مسلحانه، عقبنشینی خواهند کرد؟
- قدرت سلاح که در اختیار این گروهها قرار دارد بهخوبی نشان داد که فرهنگ حذف و ترور، در ذات هر نوع فعالیت مسلحانهی تجزیهطلبانه قرار دارد! گروههای کُرد، از این فرهنگ، بسیار آسیب دیدهاند. سوال مردم کُرد این است که این گروهها، اکنون «که قدرتی ندارند، به حذف و کشتار مشغول هستند، اگر روزی قدرتی به دست این گروههای قبیلهگرا برسد چه خواهند کرد؟» اگر روزی پژاک، در کردستانات ایران حاکم شود، باید شاهد اخاذی، کودکسربازی، ترور، آسیب به فعالیتهای صنعتی و… در مقیاس بیشتری باشیم! اگر روزی حدک و حدکا و «کومله زحمتکشان کردستان» و «کومله زحمتکشان انقلابی کردستان» در ایران و کردستان حاکم شوند؛ احتمالا هر شب باید شاهد درگیری و ترور، حذف و حمله و صدای اسلحه باشیم! این گروههای مسلحِ کُرد، یکدیگر را تحمل نمیکنند؛ پس چگونه قرار است بر بلوچ، ترک، فارس، عرب و گیلک و… حکومت کنند؟ قرار است ۸۵ میلیون ایرانی را ترور کنند و در کوهستانهای شمال عراق دفن کنند و مدعی شوند در حملات ارتش ترکیه کشته شدهاند؟!؟!
ایده مبارزه مسلحانه و عشق به سلاح، میان گروههای مسلح کُردی با مردم کُرد و ایران و اساساً جامعهی نرمال، فاصله انداخته است! آنها تبدیل به یک فرقه مسلح و بسته شدهاند که مانند مردم عادی فکر و زندگی نمیکنند و نمیدانند جامعه یعنی چه! آنها در کوهستان و کتابهایشان محصور شدهاند و فکر میکنند که فکر میکنند! بهعبارتی «سلاح، تمام ارکان فرهنگی جریانهای سیاسی کُردی را فرا گرفته و به شدت آنها را فاسد کرده و در نتیجه هر اختلاف نظر سیاسیای تبدیل به جنگ مسلحانه میشود».
- جنازه «سامان ابراهیمی» و «هیوا صادقی» اکنون کجاست؟ آیا به خانواده این افراد تحویل شده است یا قرار است مانند افراد کشتهشدهی پژاک، باز هم در کوهستان دفن شوند؟ به راستی این گروههای مسلح، چند نفر عضو دارند؟ چند عضو این گروهها در درگیریهای داخلی کشته شدهاند؟ عبدالله مهتدی که خود را یکی از رهبران ایران پس از جمهوری اسلامی معرفی میکرد، چرا ساکت است و اکنون در کدام کشور اروپایی، سکونت دارد؟
طنز دیگر ماجرا اعلام آمادگی گروه مسلح دیگری به نام «پژاک» برای میانجیگری است! یعنی گروهی که خود سابقه طولانی در ترور، حذف مخالفان، اعدام درونسازمانی، کودکربایی، اخاذی و حمله به مردم بیگناه دارد، طرفین (یعنی دو گروه مسلح) را به گفتگو و مصالحه و مدارا دعوت کرده و گفته که برای حل اختلافات از طریق گفتگو و ایجاد فضایی آرام و دوستانه، میان طرفین صفوف پیشمرگه کومله آماده است! آیا این گروهها اصلا پژاک را قبول دارند؟ آیا اساساً پژاک گروهی ایرانی است یا زائدهای از یک گروه مسلح ترکیهای؟ این آمادگی پژاک، مانند این است که در اختلافات سیاسی داخلی ایران، گروه تروریستی مجاهدان خلق برای میانجیگری اعلام آمادگی کند!
همین چند وقت پیش سیامند معینی در سخنانی مضحک در پارلمان اروپا گفته بود: «سیستم مطلوبنظر پژاک سیستمی مشابه جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار) است و حاضریم در یک سیستم همگانی خلقها و ملیتهای ایران جای گیریم. این را نیز جزو وظایف روشنفکری، اخلاقی و سیاسی خویش و همگان میدانیم زیرا تنها مطالبه جامعه ما است». هنوز دو هفته از این سخنان مضحک نگذاشته بود که گروههای کُرد به حذف اعضای یکدیگر روی آوردهاند و سیستم جامعه دموکراتیک مدنظر پژاک، نشان داد حتی در کوهستان و مقرهای این فرقههای مسلح، قابلیت اجرا ندارد!