مبین عزیزنژاد و وعده اعزام به اروپا؛ همان شیوه تکراری پاک برای فریب جوانان کرد ایرانی

تاریخ انتشار:

مبین عزیزنژاد متولد ۱۳۸۰ و از اعضای سابق گروه مسلح پاک، از جوانانی است که فریب وعده‌های پاک را خورد و چند صباحی در این گروه حضور داشت.

به گزارش خبرنگار دیدبان حقوق بشر کردستان ایران از سنندج، گروه مسلح پاک برای جذب جوانان کرد ایرانی، شگردهای مختلفی دارد. فریب، ربایش، اغوا و وعده‌های مختلف مالی از جمله روش‌های پاک برای جذب جوانان کُرد است. این گروه، برای اینکه بتواند مشکل نیروی انسانی خود را حل کند، به جوانان وعده می‌دهد که زمینه اقامت در اروپا و دریافت حقوق ارزی را برای آنها فراهم خواهد کرد. اما جوانان کرد در اولین روزهای حضور در مقرهای پاک متوجه دروغ بودن این وعده‌ها می‌شوند و سعی می‌کنند از مقرهای پاک خارج شوند. از همین نقطه فشار و تهدید پاک علیه اعضا و خانواده‌های آنها شروع می‌شود و اعضا عملاً در پاک به عنوان زندانی در انفرادی نگهداری می‌شوند و خروج از مقرهای پاک، عملاً به یک رویا تبدیل می‌شود. هم‌اکنون نیز تعداد قابل توجهی از اتباع ایران توسط پاک عملا زندانی شده‌اند و اجازه خروج و صحبت با خانواده ندارند. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در چندین پرونده و مصاحبه به وضعیت اتباع ایران که در مقرهای پاک حضور دارند، پرداخته است.

مبین عزیزنژاد متولد ۱۳۸۰ و از اعضای سابق گروه مسلح پاک، از جوانانی است که فریب وعده‌های پاک را خورد و چند صباحی در این گروه حضور داشت. او در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۱ به ایران بازگشت. وی به علت ترک تحصیل بیکاری و فعالیت در فضای مجازی، از طریق اینستاگرام، با گروه پاک آشنا شده و بعد از آن نیز اقدام به ارتباط با یکی از کادرهای گروه پاک آرام کرد. اعضای پاک که با مبین ارتباط داشتند، تبلیغات اغواکننده‌ای مانند حقوق مکفی و مساعدت در اعزام به اروپا و اخذ پناهندگی را برای مبین تبلیغ می‌کردند. در نتیجه این تبلیغ، مبین جذب گروه پاک شده و با هدایت و راهنمایی برخی اعضای گروه پاک و دیگر اعضای تشکیلاتی این گروه در سنندج به نام سیروس فرهادی و البته با کمک قاچاقچیان انسان از مرز سردشت از کشور خارج و به گروه پاک ملحق شد. این رخداد در تاریخ ۳ دی ۱۳۹۹ به وقع پیوست. مبین بعد از گذراندن دوره آموزش‌های نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک در پاک و نزدیک به ۳ سال همکاری با گروه پاک در نهایت از گروه فرار کرد و با تسلیم خود به نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق، بعد از ۱۶ روز بازداشت و بازجویی امکان ارتباط با پدرش فراهم شد. در نهایت با عزیمت پدر مبین به عراق و ضمانت یکی از اقوام ساکن عراق، مبین از بازداشت خارج و با مراجعه به کنسولگری ایران و دریافت برگه تردد در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۱ وارد ایران شد.

 

 سوال: چه اتفاقی باعث شد که تصمیم بگیرید وارد گروه پاک بشوید؟ آیا از قبل با این گروه آشنایی داشتید؟ اقوام شما در این گروه حاضر بودند؟

مبین عزیزنژاد: من صفحات آنها در فضای مجازی را دنبال می‌کردم، معمولاً عکس و فیلم‌های جذابی منتشر می‌کردند. همین دلیل برای من جذاب بود و باعث شد به پاک ملحق شوم. من با مبانی این گروه آشنا نبودم. ترک تحصیل کرده و بیکار بودم. اصلا از وضعیت این گروه‌ها و تفاوت‌ها و شباهت‌های آنها با هم اطلاع نداشتم. از اقوام من هم کسی در این گروه، عضو نبود. در واقع من فریب جذابیت‌های ظاهری این گروه را خوردم و وقتی وارد شدم، متوجه شدم که فریب خوردم و سعی داشتم از این گروه خارج شوم.

سوال: چه فیلم و عکس‌هایی منتشر می‌شد که آنقدر برای شما جذاب به نظر می‌رسید؟

مبین عزیزنژاد: فیلم‌هایی که از خودشان می‌گذاشتند برای من جذاب بود. ظاهری که سربازان آنجا داشتند، تمریناتی که انجام می‌دادند و… برایم جالب به نظر می‌رسید. بعد از آن با آنها ارتباط گرفتم و شروع به صحبت کردن کردیم. به من می‌گفتند اگر تو هم می‌خواهی به ما ملحق بشوی، می‌توانی شرایط خوبی مانند تمام این پیشمرگه‌ها داشته باشی و خیلی راحت می‌توانی به اینجا بیایی و مانند آنها زندگی کنی. یعنی در واقع، به من وعده زندگی راحت دادند و من را فریب دادند تا بتوانم غیرقانونی و قاچاقی از ایران خارج شوم.

سوال: چه وعده‌هایی به شما دادند؟

مبین عزیزنژاد: به طور کلی گفتند شرایط یک زندگی خوب را برایم فراهم می‌کنند. تاکید کردند می‌توانم به کشورهای خارجی بروم و زندگی راحت‌تری داشته باشم. چیزی که در ایران نداشتم. البته من باور کردم و متوجه نبودم که زندگی در کوهستان، چیزی جز سختی نیست. عضویت در یک گروه شبه‌نظامی، ممکن نیست راحت باشد!

سوال: بعد از ارتباط‌گیری شما با آن گروه چه اتفاقی افتاد؟ به صورت کامل توضیح دهید.

مبین عزیزنژاد: زمانی که ارتباط گرفتم و تصمیم گرفتم که عضو بشوم به من گفتند به سردشت بروم و یک مکانی را تعیین کردند که در آنجا چند نفر قاچاقچی حاضر بودند تا من را از مرز رد کنند. یعنی من به صورت غیرقانونی از مرز خارج شدم.

سوال: بعد از اینکه از مرز خارج شدید چه اتفاقی افتاد و به کجا رفتید؟

مبین عزیزنژاد: من را به اربیل بردند، چون تمام دفاتر و مقرهای آنها در اربیل است و بعد از یک شب، من را به نزدیکی‌های شهر کرکوک بردند؛ چون در آنجا هم پایگاه داشتند، اما بعد از چند روز دوباره ما را به نزدیک شهر اربیل منتقل کردند. چند روز اول مدام در حال جابه‌جایی بودم و ثبات نداشتم.

سوال: همانطور که گفتید قبل از عضویت یک سری عکس و ویدیوهایی را دیده بودید که برای شما جذاب بود و البته اعضای آن گروه به شما وعده‌هایی هم داده بودند که به آنها دست پیدا خواهید کرد. آیا زمانی که عضو شدید هیچ کدام از این وعده‌ها اجرا شد یا وضعیت زندگی افراد مانند همان عکس و فیلم‌ها بود؟

مبین عزیزنژاد: نه هیچکدام، نه شرایط زندگی و نه خوراک و نه حتی قول اینکه می‌توانیم به خارج از کشور برویم، هیچ کدام از آنها درست نبود و واقعیت نداشت. در مقرهای پاک متوجه واقعیت این گروه‌ها و وعده‌های دروغ اعضای پاک شدم. در واقع من عملا در یک پادگان بودم و زندگی نظامی در پادگان، راحت نیست. پاک هم برای اعضا برنامه داشت و طبعاً ممکن نبود که ما را به اروپا اعزام کند! اگر به اروپا می‌رفتیم، مقرهای پاک خالی می‌شد. این موارد قبل از خروج از ایران به ذهنم نرسیده بود و همه این تناقضات را در اربیل متوجه شدم که خیلی دیر بود!

سوال: شما از آنها سوالی نپرسیدید که پس آن وعده‌هایی که به من دادید چه شد؟

مبین عزیزنژاد: من بارها سوال پرسیدم. اما جواب درستی نمی‌دادند و می‌گفتند شرایط همینی است که موجود است و باید اینجا بمانی. می‌گفتند چون دوره شما سه ساله است باید فعلاً ۳ سال در اینجا بمانی. بعد از آن می‌توانی تصمیم بگیری که چه کاری انجام بدهی. یعنی عملا من برای سه سال زندانی شده بودم. در حالی که در وعده‌های پیش از خروج از ایران، این موارد مطرح نشده بود! ما قرار نبود که سه سال عضو اجباری پاک باشیم؛ قرار بود به اروپا اعزام شویم اما در مقرهای پاک، خبری از رفاه اروپا نبود.

سوال: زمانی که در آنجا حضور داشتید شرایط زندگیتان چطور بود؟ چه کلاس‌هایی برای شما تشکیل می‌دادند و چه چیزهایی به شما یاد می‌دادند؟

مبین عزیزنژاد: کار خاصی نمی‌کردیم، فقط در حد روزمرگی و گذران وقت و زندگی معمولی و رفتن به کلاس‌های آموزشی مثل آموزش تیراندازی و ورزش‌ و آموزش عملیات‌ها و آموزش زبان کردی و…؛ این برنامه‌ها هم صرفا برای پر کردن وقت ما بود و نه چیز دیگر. یعنی مایل نبودند که ما فکر کنیم و مدام با کلاس‌های بی‌برنامه، وقت ما را پر می‌کردند تا به فرار و انتقاد فکر نکنیم! از این کلاس‌ها هم چیزی عاید کسی نمی‌شد.

سوال: همانطور که شما گفتید فیلم و عکس عملیات‌هایشان را نمایش می‌دادند، آیا در زمان حضور شما در مقرهای پاک، نیروهای عملیاتی این گروه اصلاً فعالیتی داشتند؟

مبین عزیزنژاد: حقیقتاً من فقط شنیده بودم که قبلاً یک عده از پسرها و دخترها را برای انجام عملیات به داخل ایران فرستاده بودند؛ اما در زمان حضور خودم در پاک، چیزی ندیدم و نشنیدم که فعالیتی انجام بدهند. فقط در میان خودشان می‌گفتند قبلاً عده‌ای به عملیات رفته بودند و برگشتند، اما مشخص نبود چه کسانی بودند. اصلا همان عکس و فیلم و جذابیت‌های ظاهری نیز برای فریب امثال من بود تا بتوانند عضو جدید جذب کنند.

سوال: شرایط زندگی شما در پایگاه‌های آن گروه چگونه بود و چگونه زندگی می‌کردید؟

مبین عزیزنژاد: شرایط خیلی معمولی و پایین‌تر از یک زندگی عادی در ایران بود! در واقع در فقر به سر می‌بردیم! مثلاً از نظر خوراک چیزهای زیادی نداشتیم و معمولا غذاهای معمولی مانند لوبیا و نخود می‌خوردیم و غذاهای اعیانی در آنجا نبود! هر چند ماه یک بار پیش می‌آمد که گوشت بخوریم و شرایط زندگی خیلی معمولی داشتیم. در مجموع نه کسی با من مشکلی داشت و نه من با کسی درگیری داشتم. فقط در حال زندگی و آموزش بودیم و اتفاق خاصی رخ نمی‌داد.

سوال: همانطور که گفتید به شما گفته بودند شما باید سه سال در آنجا حضور داشته باشید، آیا بعد از آن ۳ سال خود شما درخواست کردید که دیگر نمی‌خواهید ادامه بدهید و می‌خواهید به کشور بازگردید؟ چگونه با شما رفتار شد؟

مبین عزیزنژاد: بله، بعد از سه سال، من به آنها گفتم می‌خواهم به ایران بازگردم. چندین بار پیگیری کردم؛ اما مدام پشت گوش می‌انداختند و به من می‌گفتند تصمیمت را عوض کن و اینجا بمان! وعده می‌دادند شرایط زندگی تو خیلی بهتر خواهد شد. البته من هنوز به سه سال عضویت نرسیده بودم اما دیگر تحمل زندگی در آنجا را اصلا نداشتم و به همین دلیل تصمیم به فرار گرفتم و خودم را به آسایش پارتی (حزب دموکرات کردستان عراق) معرفی کردم. البته چون از پاک فرار کرده بودم، آنها باهم بده‌بستان داشتند نزدیک به ۱۶ روز من را دستگیر و بازجویی کردند و بعد از آنکه متوجه شدند کاری علیه آنها انجام نداده‌ام، اجازه دادند که با خانواده تماس بگیرم و به ایران برگردم. در ایران هم در مجموع با من رفتار خوبی شد. صرفا به دلیل خروج غیرقانونی از ایران جریمه شدم و چون کار خلاف در پاک نکرده بودم، مشکل خاصی برای من پیش نیامد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

اشتراک گذاری مطلب:

آخرین مطالب

مطالب مشابه
Related

طلاق والدین و مشکلات مالی؛ عامل پیوستن فردین خاصی به کومله

فردین خاصی، با وجود اینکه دانش‌آموز با استعدادی بوده،...

درخواست اردوغان از اروپا برای مقابله با پ.ک.ک و جنبش گولن

دولت اردوغان از کشورهای اروپایی خواست تا علیه جنبش...

کودک‌همسری و قتل ناموسی؛ آسیب‌های اجتماعی و فرامرزی

کودک‌همسری و قتل ناموسی پدیده‌ای نیست که صرفاً به...

پناهندگی در اروپا؛ هدف مصلح فیضی از عضویت در گروه مسلح دموکرات

مصلح فیضی: از سنین نوجوانی، در محیطی بزرگ شدم...