یکی از اعضای سابق پژاک در یادداشتی اختصاصی برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، به بررسی ناپدیدسازی اجباری و به کام مرگ فرستادن نوجوانان کُرد ایرانی در گروه تروریستی پژاک/ پ.ک.ک پرداخته و اطلاعات اختصاصی در مورد «فاطمه امارا» در اختیار دیدبان قرار داده است. گفتنی است تمام این اطلاعات از سایت رسمی پژاک و HPG اخذ شده است.
نام: فاطمه امارا
نام سازمانی: نالین آواشین
شهر: ماکو
تاریخ تولد: –
تاریخ عضویت: –
تاریخ مرگ: ۲۰۱۵- شرناخ
فاطمه امارا کودکی از ماکو در روستایی مرزی بود که حتی مدرسه هم نرفته بود! او در خانوادهای فقیر که در مراتع در فصل بهار و تابستان به چرای گوسفندان مشغول بودند، بزرگ شد. او و دختر عمویش با هم بازی میکردند که فریب پژاک را خوردند و به قندیل آمدند.
اعضای پژاک مانند گرگی در کمین برههای کوچک هر روز یکبار به بهانه نان و شیر و پنیر به روستای فاطمه میرفتند و در صحبت اول، وعده ازدواج و زندگی بهتر را به او دادند. پدرش فهمیده بود اما دیگر دیر شده بود و آنها فریب خوردند. پژاک به آنها گفته بود با ماشین به مقر قندیل منتقل میشوند. اما این کوکان از قندیل تا ماکو پیاده آمدند! خوب به یاد دارم که پاهایشان زخم شده بود! این هم از دموکراسی و احترام به زنان در پژاک!
فاطمه، باهوش بود و متوجه شد گرفتار چه دامی شده است. اما راه فرار بسته بود. بیقراری فاطمه شروع شده بود؛ زوزان چولیک خواست مسئول آموزش او شود و کولهی خود را داد تا فاطمه حمل کند! فشارها و بیگاریها تاثیری در فاطمه نداشت و او اصرار داشت به خانه بازگردد. در نهایت پژاک وی را به شرناخ اعزام کرد تا کشته شود و پژاک از دست او خلاص شود. دخترعمویش هم در ذاپ بر اثر حمله هوایی ترکیه کشته شد.
خانواده فاطمه با آن بضاعت مالی توان این را نداشتند تا به ترکیه بروند و تکههای جنازه دخترشان را پس بگیرند. فاطمه نیز مانند هزاران جوان کُرد تکه تکه شد و بینشان در کوهستان دفن شد.
پژاک هنوز پاسخ نداده که چرا باید کردهای ایرانی در جنگ پ.ک.ک و ترکیه قربانی شوند و در صورت کشته شدن، تکلیف جنازه آنها چه میشود. این یعنی ناپدیدسازی اجباری کودکان کُرد ایرانی…