هزاران مهاجر کرد، از جمله زنان و کودکان کوچک، همچنان در جنگلها و باتلاقهای منطقه مرزی بلاروس و لهستان با محدودیت غذا، نوشیدنی یا مراقبتهای پزشکی درگیر و به شدت منتظر فرصتی برای ورود به اتحادیه اروپا هستند.
اکثر آنها اهل منطقه اقلیم کردستان عراق هستند، اما مطمئناً گروههای کوچک تری از کردهای سوریه و ایران نیز در میان آنها وجود دارند. دولت کردستان عراق تاکنون یک هواپیمای حامل ۴۳۰ عراقی را به کشور بازگردانده است که به نظر نمیرسد این کار کاملاً داوطلبانه انجام شده باشد.
موضوع هزاران پناهنده کرد، گروههای کرد رقیب را به جان هم اندخته است. رسانههای کردی درگیر سرزنش یکدیگر هستند. رسانههای وابسته به حزب دموکرات کردستان، پ.ک.ک را مقصر میدانند و بالعکس.
در یک گفتگو با آرام احمد، مفسر سیاسی معروف کرد، سعی کردیم به ریشههای مشکلات کردهای عراق عمیقتر بپردازیم. این مشکلات چندین دهه قبل شروع شد، اما در واقع عامل بحران مهاجران امروزی است.
آرام احمد برای چندین رسانه کُرد زبان کار میکند، به طور مرتب در تلویزیونهای دیده میشود و همچنین تحلیلهای خود را از طریق کانالش در یوتیوب برای دهها هزار دنبالکننده کرد نشر میدهد.
چرا احزاب کرد به جای حل فعال مشکلات این پناهندگان، یکدیگر را مقصر میدانند؟
ملا مصطفی بارزانی، هنگامی که در سال ۱۹۵۸ پس از تصمیم «اصلاح الزراعی» دولت عراق علیه آقاها (در جامعه فئودالی، آقاها ارباب، زمین داران و حاکم بودند) از شوروی به بغداد بازگشت به بقیه جمعیت گفت: «ما میتوانیم نمونههای تاریخی بسیاری از نوع تفکر و عملکرد این احزاب و رهبران آنها را جمع آوری کنیم.»
سپس این آقاها سقوط کردند و هیأت به بغداد رفت و در آنجا آنچه «انقلاب» علیه بغداد نامیده میشود آغاز شد. و ملا مصطفی بارزانی نفر اول حزب (حزب دموکرات کردستان) و اولین تصمیم گیرنده شد، این «انقلاب» تا سال ۱۹۷۵ به طول انجامید که در الجزایر قرارداد بین پادشاه ایران و صدام حسین امضا شد، پادشاه ایران برای ادامه سه راه را به مصطفی نشان داد و گفت:
«اول اینکه میتوانی تسلیم صدام شوی و من با او توافق کردهام که تو را ببخشد. دوم اینکه میتوانید به ایران بیایید. بالاخره ما هر دو قوم آریایی هستیم و معاش شما را تامین میکنیم. سوم شما میتوانید انقلاب خود را ادامه دهید، اما ما دیگر از شما حمایت نمیکنیم.»
ملا مصطفی میتوانست گزینه سوم را انتخاب کند اما گزینه دوم را انتخاب کرد و تسلیم ارتش ایران شد. در آن زمان روزنامه کیهان ایران با تیتر بزرگ «کار ما تمام شد» از او نقل کرد و با وجود اینکه دهها فرمانده نظامی آماده جنگ بودند، ملا مصطفی مانع از فعالیت آنها شد.
او طوری نشان میداد که همه چیز را در دستان خود دارد.گفت: «مردم به من اعتماد دارند»
بنابراین میبیند که ملا مصطفی و دوستانش خود را فرمانده و رهبر کردند، اما آن لحظه که خود و موقعیت انقلابی خود را در برابر بغداد از دست دادند، به راحتی گفتند که مقصر آمریکا و اسرائیل هستند. و همین سادهترین راه برای انجام کارها برایشان باقی ماند و همیشه اشخاص ثالث را برای مشکلات و شکستهای خود مقصر دانستند.
اکنون نیز مشکلات را متوجه پ.ک.ک، ترکیه، ایران، بغداد و … میکنند. در واقع از دید احزاب اصلی در اقلیم کردستان، همه مقصر هستند جز بارزانی و طالبانی…
از سال ۱۹۹۱، حزب دمووکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان به مدت ۳۰ سال، در سه شهر بزرگ سلیمانیه، اربیل و دهوک در راس قدرت بودند. علاوه بر این، مدتی در کرکوک قدرت را به داشتند و رهبران آنها به عنوان رئیس اقلیم کردستان، نخست وزیر عراق، پارلمان کردستان، پارلمان عراق، سمتهای رهبری در زمینه امنیت و پلیس انتخاب شدند. روابط سیاسی، اقتصاد، دیپلماسی، همه چیز را کنترل میکنند، همه تصمیمات را خودشان میگیرند. به طور خلاصه، آنها تمام موضوعات کردستان عراق را به طور کامل کنترل میکنند. پس اگر مردم تلاش میکنند از کنترل همه جانبه حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان فرار کنند جرم پ.ک.ک چیست؟ مقصر سران اقلیم در احزاب هستند…
«ضمناً، من خودم به شدت از پ.ک.ک انتقاد میکنم، اما به نظر من مقصر بحران پناهجویان پ.ک.ک نیست».
اما اگر پ.ک.ک عامل این وضعیت نیست، مردم کردستان عراق از چه چیزی فرار میکنند؟
مردم کُرد در شمال عراق در حال فرار از قدرت همهجانبه اتحادیه میهنی کردستان و حزب دموکرات کردستان و از طیف گستردهای از بی عدالتیها هستند، از جمله اینکه تمام ثروت کشور به جیب اتحادیه میهنی و سایر احزاب میرود. و رهبران حزب دموکرات کردستان و به خصوص خانوادههای بارزانی و طالبانی مانند پادشاهان واقعی زندگی میکنند. اما مردم عادی آنجا که نه شغل دارند، نه برق و نه حتی آب سالم، تحت تعقیب قرار میگیرند و دستگیر میشوند.
اربیل، بادینان و سلیمانیه به سازمانهای نظامی تبدیل شدهاند. و کسانی که از دو حزب مهم اقلیم انتقاد میکنند در زندان درس خود را خواهند آموخت یا مانند سردشت عثمان، سوران ماما حما، کاوه گرمیانی، وداد حسین و دهها نفر دیگر در تاریکی به قتل خواهند رسید. در حال حاضر بیش از ۸۰ نفر به دلیل درخواست شغل، نان و حقوق در زندانهای اربیل و دهوک هستند.
فقط به آن منطقه (اقلیم) پرواز کنید و بپرسید: «چه کسی میخواهد با من به اروپا برود؟» در وهله اول، ثروتمندان سوار خواهند شد، زیرا در نهایت آنها مالک ثروت و پول خود نیستند. گذشته از اینها اگر حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان بخواهند ثروت را از آنها بگیرند، مجبور خواهند شد همه چیز را رها کنند. این بدان معناست حتی افراد ثروتمند هم در امان نیستند.
من خودم نامههای زیادی از افراد دریافت میکنم که از فضای رعب و وحشت و تهدید در اقلیم شکایت میکنند.
خب فرض کنید شما جوانی در اربیل، بادینان و سلیمانیه هستید: چگونه میتوانید حق خود را بخواهید؟ اگر یک جوان یک سال در زندان هستند زیرا زیر عکس مسعود بارزانی، انتقاد کردهاند، او چگونه میتواندبرای فرار از اقلیم تلاش نکند؟
پ.ک.ک در کردستان عراق سیاستگذاری نمیکند، هیچ ساختار اقتصادی در آنجا ندارد، پ.ک.ک رئیس منطقه، نخستوزیر یا رئیس مجلس نیست، پ.ک.ک هیچ روابط سیاسی و اقتصادی ندارد، مانند دو نیروی سرکوبگر پاراستن (سرویس امنیتی حزب دموکرات کردستان) و زانیاری (سرویس امنیتی اتحادیه میهنی کردستان)، سرویسهای مخفی ندارد، پ.ک.ک در کردستان عراق آسایش و پلیس ندارد، پس چرا باید آنها مقصر فرار مردم از اقلیم باشند؟
احزاب حاکم در اقلیم برای فرار از شکست و مسئولیت، همه مشکلات را متوجه پ.ک.ک میکنند.
به طور خلاصه، مردم از آزار، ظلم، بی عدالتی و کمبود نان، کار و آزادی میگریزند. عاملان این جنایت از خانوادههای بارزانی، طالبانی و اتحادیه میهنی هستند، بنابراین مشکلات به پ.ک.ک ارتباط ندارند.
اگر دولت، پول، قدرت، امنیت و پلیس را در اختیار دارید، اگر از بغداد پول میگیرید، نفت میفروشید، درآمدهای گمرکی و سایر درآمدهای داخلی دارید و مردم از آن سود نمیبرند و اگر به مردم ظلم میکنید. اگر بی انصاف هستید و فقط نصف حقوق را میدهید، اگر مردم برای احقاق حق خود به خیابان میآیند و شما به آنها تیراندازی میکنید و آنها را میکشید و به زندان میاندازید. پس جز خودتان مقصر کیست؟ پاسخ واضح است!
گذشته از این که ترکیه و بلاروس قطعا از شرایط زندگی مردم کردستان عراق منتفع شدهاند، این افراد قربانی سیاستهای دولت خودشان شدهاند. لوکاشنکو نیز مانند اردوغان میخواهد موضوع پناهجویان را به یک ابزار چانهزنی سیاسی برای خود تبدیل کند تا اروپا را بیشتر تحت فشار قرار دهد و اروپا را مجبور به شنیدن خواستههایشان کند.
این دولتها اصلاً نگران این مردم، این پناهندگان نیستند. این بازی کاملاً یک بازی سیاسی است و تقصیر مردم نیست، مردمی که به دنبال پناهندگی به دنبال مکانی برای صلح و انسانیت هستند،. اما سیاستمداران چنین رفتاری با آنها دارند و این مایه شرمساری است.»
به نظر شما آینده کردستان عراق چگونه است؟
وجود کردستان عراق محصول جنگهای خلیجفارس، محصول تهاجم آمریکا (و متحدانش) پس از حمله صدام به کویت است. سیاستهای دولت بعث، آخرین بلیتی بود که به آمریکا و متحدانش داده شد تا به خاورمیانه بیایند و بتوانند با توجه به منافع خود، بازسازی جامع و گستردهای را در خاورمیانه انجام دهند.
اما سی سال گذشت و ایالات متحده، در عراق هم مانند لیبی، افغانستان، یمن و سوریه، شکست خورد. این بدان معناست که آنها نتوانستهاند دقیقاً آنچه را که واقعاً میخواستند به دست آورند.
بنابراین وجود حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان در شمال عراق محصول این جنگ بود و منطقه خودمختار آنجا را اصلاً خودشان ایجاد نکردند. کردستان عراق نتیجه ایجاد منطقه پرواز ممنوع آمریکا است. حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان نتوانستند حتی یک روستا را تصرف کنند.
سی سال حکومت شکست خورده و بیعدالتی، فقدان یک گفتمان سیاسی یکپارچه و… ویژگی حکومت در اقلیم است. احزاب در اقلیم کردستان، در واقع شرکت هستند و سعی دارند منافع خود و سران خود را تامین کنند نه جامعه کُردی. دو حزب اصلی در اقلیم، آینده تاریکی خواهند داشت. آنها یا باید کاملاً تغییر مسیر بدهند، یا احزاب دیگر در نهایت به این رویه اعتراض خواهند کرد… این روش حکومت، قابل ادامه نیست.
در مجموع، خود عراق به عنوان یک کشور در خطر است.کشوری که توسط فساد و چندپارگی سیاسی درهم شکسته است. مشخص نیست که کردستان عراق چگونه بازسازی خواهد شد و آیا در آینده اقلیم کردستان به طور کامل تحت «کنترل» بغداد قرار خواهد گرفت یا خیر. چیزی که در حال حاضر دهوک و بهدینان را سرپا نگه میدارد ترکیه و در سلیمانیه ایران است اما واضح است که آینده تاریک به نظر میرسد…»