ترجمه از: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
در این فایل ویدیویی، یک فعال حقوق بشر با آیدا حسن دختر ایزدی اهل شنگال مصاحبه می‌کند. آیدا حسن همراه چند دختر دیگر ایزدی برای شکایت از پیشمرگه‌ها به یک مرکز رسمی حکومت اقلیم مراجعه کرده اما می‌گوید به جای رسیدگی، او را با سیلی و ضرب و شتم بیرون کردند.
– اسم شما چیست؟
-آیدا حسن. من می‌خواهم این مطالب را بیان کنم صرفا با این هدف که حقوق ما اعاده شود و نه چیزی دیگر. چون جنایت بسیار وحشتناکی نسبت به ما صورت گرفت. من نزد مقامات پیشمرگه رفتم تا شکایت کنم (دختری دیگر که قربانی پیشمرگه بوده هق‌هق گریه می‌کند). از آنها پرسیدم چرا پیشمرگه‌ها در طی قتل‌عام به زنان و دختران ایزدی تجاوز کردند. آن مقام پیشمرگه دستم را گرفت و پرت کرد و چند سیلی نیز به من زد. به آنان گفتم حق ندارید به من دست بزنید شما از داعش بدتر هستید.
مرد: آنان به شما تیراندازی نیز کردند؟
آیدا حسن: به ما سنگ پرتاب کردند و تیراندازی هوایی نمودند.
– شما چه گفتید که این واکنش را نشان دادند؟ آیا در مورد پیشمرگه حرف بد زدید؟
آیدا حسن: من چیزی جز درخواست ادعاده حیثیت نکردم.
– فقط در مورد پیشمرگه حرف زدید؟
آیدا حسن: بله. حتی تمام وسایل ما را گرفتند. از ما دزدیدند.
– آیا شما اهل شنگال هستید؟
آیدا حسن: بله من اهل شنگال هستم اهل روستای کوچو. آن مقام پیشمرگه به من گفت اگر شرف داشتید نباید به اینجا می‌آمدید! من هم پاسخ دادم: اگر شرف داشتید این گونه حرف نمی‌زدید.
– چگونه به اینجا آمدید؟
آیدا حسن: با پای پیاده به اینجا آمدیم.
– چگونه این ممکن است؟
یک نفر از بخش خبری‌شان به من می‌گفت بخش‌های خصوصی بدنت را نشان بده تا مطمئن شوم اتفاقی افتاده است یا نه! اصلا درست نیست پیشمرگه‌ها به حال خود رها شوند در حالی که این جنایات را علیه زنان ایزدی مرتکب شده‌اند. آیا محافظتی که مدعی‌اند انجام داده اند این است؟ آیا این حقوق بشر است؟ آیا این حق ماست؟ آیا این عدالت است؟
دختر دوم: آنها ناگهان ما را غافلگیر کردند و با خود از آنجا دور کردند. اگر پیشمرگه در شنگال نبود، مورد تجاوز قرار نمی‌گرفتیم. مگر چه گناهی کردیم؟
– پیشمرگه‌ها آمدند و این بلا را بر سر شما آوردند؟
آیدا حسن: بله پیشمرگه‌ها بودند.
– شما خودتان کجا بودید؟
آیدا حسن: ما آواره شدیم، فرار می‌کردیم. پیاده بودیم. پیشمرگه‌ها آمدند فکر کردیم قصد کمک دارند اما ما را بردند و مورد تجاوز قرار دادند.
– شما چند نفر بودید؟
آیدا حسن: تعداد ما زیاد بود. ما را به سمت زاخو بردند. ما برای آنان تهدید نبودیم می‌توانستتند با ما کاری نداشته باشند.
چند نفر را بردند؟
-به سمت ما اسلحه گرفتند و تعداد زیادی را بردند. خود را روی همه انداختند و تجاوز کردند.
لینک فایل ویدیویی: