افشین عزیزی؛ قربانی تروریسم پ.ک.ک در سوریه

تاریخ انتشار:

گروه تروریستی پ.ک.ک و شاخه ایرانی یعنی پژاک، که بر خلاف ادعای خود مبنی بر دفاع از مردم کُرد، صرفا به قتل کردها شهره هستند؛ نقش مهمی در مرگ جوانان ایرانی، ربایش و فریب کودکان کُرد و توسعه نیافتگی مناطق کردنشین ایران دارند. تحرکات تروریستی، بمب‌گذاری و اقدام به اخاذی از جمله جنایات پژاک در مناطق کردنشین و مرزی ایران است. به تازگی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران مطلع شد که یک جوان تحصیل‌کرده کُرد بوکانی به نام افشین عزیزی فریب شعارها و وعده‌های پژاک را خورده و به این گروه پیوسته و در نهایت در سوریه کشته شده است. پ.ک.ک علاوه بر به کشتن دادن جوانان ایرانی در جنگ خود با ترکیه در قندیل و اقلیم کردستان عراق، ظاهرا سوریه را نیز برای کشتن جوانان ایرانی مناسب یافته است.

برادر افشین عزیزی در مصاحبه کوتاهی با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران جزییات مرگ برادرش را فاش کرده است. وی به خبرنگار دیدبان گفت که پژاک و پ.ک.ک حقوق خانواده‌ها جوانان و کودکان را نقض می‌کنند در نهایت با اعلام خبر مرگ آنها، حتی جنازه نیروهای خود را به خانواده تحویل نمی‌دهند. برادر افشین افزود: «افشین در مرداد 1369 در بوکان متولد شد. افشین دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه آزاد بوکان و به رشته‌ای که انتخاب کرده بود بسیار علاقمند بود و حتی بعد از پایان لیسانس، در کنکور کارشناسی ارشد هم پذیرفته شده بود که گرفتار شیاطین پژاک شد. او هرگز انگیزه فعالیت تررویستی و مسلحانه نداشت و صرفا به درس و پیشرفت شغلی فکر می‌کرد. ما چهار برادر و یک خواهر بودیم. افشین پسر سوم بود. یک روز که افشین به دانشگاه رفته بود؛ دیگر به خانه بازنگشت. افشین فقط قبل رفتن به مادرش گفته بود، از دانشگاه به بانه می‌رود و ما هم فکر می کردیم که پیش دوستان دانشگاهی‌اش رفته است و به همین دلیل هیچ شکی نکردیم. اگر اطلاع داشتیم یا به نوعی خودش قبلا در خانواده مطرح می‌کرد، تحت هیچ شرایطی اجازه نمی‌دادیم به پژاک بپیوندد. البته من خودم را هم مقصر می‌دانم. این اواخر با هم به مشکل برخورده بودیم و بگو مگو هم داشتیم. بعد از غیبت یک روزه افشین، ما تعجب کردیم و نگران شدیم. هیچ اطلاعی از او نداشتیم و تلفنش نیز خاموش شده بود. به کلانتری و پزشکی قانونی مراجعه کردیم؛ اما نتیجه‌ای نداشت. دیگر از افشین خبری نداشتیم. تا زمانی که از طریق رسانه‌های پ.ک.ک متوجه شدیم او در سوریه کشته شده است. آیا این ظلم به خانواده نیست؟ ما مدت‌ها چشم انتظار بازگشت او بودیم. اما در نهایت با یک خبر متوجه مرگ برادرم شدیم. چرا او باید در سوریه کشته شود؟ چرا حق تلفن به ما نداشت؟ این چه گروهی است که برابری در آن، در نهایت به مرگ اعضا در سوریه منجر می‌شود؟»

برادر افشین عزیزی در مورد وضعیت روحی خانواده به خبرنگار ما گفت: «مادرم در طول این چند سال، زندگی را به خود و ما تلخ کرده بود و افسرده شد. و اکنون حال وی اصلا خوب نیست. اکنون هر دقیقه بهانه افشین را می‌گیرد و می‌گوید هر جای این خانه بو و خاطره افشین را می‌دهد. آنها با خانواده ما چه کار کردند؟»

وی در مورد شرایط مالی خانواده گفت: «من خودم هم یک کارگر هستم و خانواده از لحاظ معیشتی در مضیقه‌اند. افشین هم بعد از فارغ التحصیلی بیکار بود و گهگاهی کارگری و کولبری می‌کرد. ولی این مشاغل برای یک تحصیلکرده خیلی جالب نبود. عوامل گروه در داخل کشور می‌دانند به سراغ چه کسانی بروند. تحصیلکرده‌های بیکار در پی رویاهای بر باد رفته خود، فریب گروه پژاک را می‌خورند. با توجه به روحیاتی که از افشین سراغ دارم، او انسان بلند پروازی بود، شک ندارم او را با وعده زندگی آرمانی و ادامه تحصیل در اروپا به گروه منتقل کردند».

برادر افشین تاکید کرد برای پیگیری سرنوشت برادرش به قندیل رفته اما اعضای پژاک عضویت وی را در گروه تکذیب کرده بودند. مادرم هم به قندیل رفته بود اما به هیچ عنوان راضی نشده بودند که حتی وی، پسرش را از راه دور ببیند. هر چه التماس کرده بود، موفق نشده بود. اکنون وی می‌گوید: «اگر افشین در قندیل نبود؛ چگونه به سوریه اعزام شده است؟ مسئول مرگ برادر من کیست؟ افشین درسش را می‌خواند و برای آینده برنامه داشت و جز دانشجوهای نمونه بود. اما پژاک همه این برنامه‌ها و آرزوهای مادرم برای فرزندش را به گور برد. افشین در سوریه بر اثر حملات هوایی ترکیه کشته شده است. جنازه وی را نیز به ایران بازنگردادند. این ثمره جنگ و تروریسم پژاک است. مادری افسرده؛ آرزوهایی بر باد رفته و خانواده‌ای داغدار…

تمام مشکلات ما در کردستان از فقر و بیکاری تحصیلکرده‌ها است. این گروه‌های تروریستی قبلا جرات نزدیک شدن به تحصیلکرده‌ها را نداشتند. اما اکنون با توجه به شرایط اشتغال و معیشتی، به سراغ تحصیلکرده‌های ما می‌روند. تا زمانی که اشتغال و ثبات، در کردستان نباشد؛ اوضاع به همین شکل خواهد بود. دولت باید فکری اساسی بکند. امنیت و اقتصاد نیاز امروز بوکان و بانه و کل کردستان است.

 

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

اشتراک گذاری مطلب:

آخرین مطالب

مطالب مشابه
Related

جدایی والدین؛ مهمترین علت عضویت کیمیا شانازی در کومله

کیمیا شانازی: من، یک فرزند طلاق هستم «پدر و مادرم...

اعتیاد و جدایی والدین؛ زمینه‌ساز عضویت پویا محرمی در کومله

پویا محرمی، عضو سابق گروه مسلح کومله و متولد...

روایت کوهسار دهقان از مبارزه خیالی کومله برای بهبود وضعیت کوهستان

کوهسار دهقان: بعد از گذشت مدتی، به این نتیجه...

سرکنسول ایران در سلیمانیه در گفت‌وگو با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران

سرکنسول ایران در سلیمانیه: پیگیر نقض حقوق شهروندان ایرانی...