1-وضعیت زبان کردی در ترکیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
-موضع کردها در مورد این وضعیت بد از حد شعار و پیام و برگزاری چند پانل و سمینار تجاوز نمی کند. ما به این موضوع خوب توجه نکرده ایم. نباید خودمان را فریب دهیم. این کار با چند روز حل نمی شود. نمی دانم در چه عالمی هستیم، عقل ما دچار چنان تاریکی ای شده که نمی گذارد خوب فکر کنیم. کردها هنوز متوجه این وضعیت بد نشده اند. افراد زیادی حرف می زنند. نمی دانم چه بلایی به سرشان آمده است. تصور می کنند زبانی داشته اند دارند و خواهند داشت. اما متوجه نیستند. اگر به ملاطیه، قارص، سمسور بروند خواهند دید از این زبان اثری نمانده است. وقتی زبان کسی در جایی نماند، دیگر ادعایی نیز نمی تواند در مورد آنجا داشته باشد. چون این بیماری مخفیانه و به تدریج ایجاد می شود لذا کردها از آن مطلع نمی شونند.
2-چرا زبان کردی در میان خود کردها نیز اینقدر تنها مانده است؟ می بینیم متاسفانه سازمان ها و تشکیلات کردی نیز ترکی را زبان ارتباطی خود کرده اند.
-شما درست می گویید. کردها نسبت به زبان خود بیش از حد بی خیال و بی تفاوت هستند. این نیز دلیل دارد. یکی، افرادی که در میدان مبارزه و سیاست در ترکیه برای کردها رهبری کرده اند به این زبان توجه نکرده اند و غمخوار این زبان نبوده اند. هنوز هم نمی خواهند! اگر بین مردم بروی، خواهی دید هیچ کس سراغ زبان را نمی گیرد. هوشیاری زبانی در بین مردم ایجاد نشده است. برای مردم به درد تبدیل نشده است. متاسفانه، سازمان ها و تشکیلات کردستان ترکیه یاد گرفته اند کار خود را به ترکی انجام دهند. به این زودی نیز دست از ترکی بر نخواهند داشت. زبان برای آنها مهم نیست و نباید منتظر باشیم آنها در این زمینه برای ما کاری انجام دهند. سیاست نیز نمی تواند این کار را انجام دهد. وضعیت سیاست از وضعیت سازمان ها و تشکیلات بدتر است. من گاهی می گویم خوب شما با ترک ها به ترکی سیاست می کنید پس چرا با کردها نیز به ترکی می کنید؟ شما زبان آنها را با خود می آورید و بر کردها تحمیل می کنید!؟ زبان بر سیاست اولویت دارد. نباید مسئله زبان را در میدان سیاست نگه داشت.
3- راهکار چیست؟
-من معتقدم ما از درد و زخم خود خوب خبر نداریم. خوب نمی دانیم چه به سر ما آمده است و خودمان چه به سر خود می آوریم اگر خوب می دانستیم چنین نمی بودیم. نمی دانیم. اول باید به مغز خود فشار بیاوریم و بدانیم چه بلایی به سرمان آمده است. لازم است به این زخم دقت کنیم. در دنیا فقط کردها ذوب نشده اند و نمی شوند. مردمان دیگری نیز وجود دارند. مثلا چرا کردها هیئتی را نزد کاتالان ها نمی فرستنند و در آنجا تحقیق نمی کنند تا بدانند چه به سرشان آمد، چه کردند و چه می کنند؟ در سرزمین خود نیز کاری نکرده ایم، نه تحقیق نه فعالیت نه پژوهش. کسانی که روی داده های ذوب زبانی کار می کنند چیزهایی تخمینی می گویند. لازم است بین مردم بروندف بپرسند، ببینند وضعیت چیست. تحقیق کنند، از مردم بپرسند تا بدانند آنها چه می گویند.
نخست، لازم است از مردم بپرسیم، مردم چقدر ذوب شده اند؟ نظر مردم در مورد ذوب زبانی چیست و چه می گویند؟ نخست باید سازمان و تشکیلات باشد تا وارد این مسائل شودو فقط به این مسائل بپردازد نه چیزی دیگر. برای این حقوق جهانی، لازم است یک سازمان مقابله با ذوب زبانی ایجاد شود و با برنامه کار خود را انجام دهد. باز هم می گویم این کار فراتر از سیاست است و کار چند نفر نیست. قطعا لازم است این سازمان تاسیس شود. بدون برنامه بدون ساماندهی کار به نتیجه نمی رسد. وجود سازمان ضرورت است، وقتی کسی بیمار است لازم است کسانی از او مراقبت کنند اگر بیماری حاد باشد لازم است به بیمارستان منتقل شود تا خوب شود.
4-در کردستان عراق فرصت رشد برای کرمانجی وجود دارد اما آن را به حاشیه راندند و سیاست فقط سورانی را اجرا می کنند. آیا این کافی نیست از “زبان واحد” دست بکشیم و هر شاخه کردی راه عادی خود را طی کند تا دوبار قربانی نشوند؟
-وقتی می گوییم زبان، در مورد کردی حرف می زنیم که کلمه کردستان از آن درست می شود. متاسفانه همان چیز در ترکیه برای زازاکی نیز صورت می گیرد. باید جلوی این سیاست غلط گرفته شود. بایستی بین لهجه های کردی همپوشانی ایجاد شود تا بتوانیم زبان خود را جمع و جور کنیم.
5-در مورد وضعیت زبان کردی در ایران تا چه حد مطلع هستید؟
-کردها در بیشتر مواقع از همدیگر خبر ندارند. علی رغم فناوری باز هم تعامل آنها با همدیگر ضعیف است. این نیز دلیل دارد. دلیل نیز نبود تفکر، باور و سازمان و تشکیلات کردستانی است که بتواند به همه جا فکر کند. کردها نیازمند مشورت و اتحاد هستند. وقتی فعالیتی را انجام دهیم، بایستی با همدیگر تعامل داشته باشیم. دلیل دیگر نیز به نظرم من مسئله الفباست.