به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، خبرگزاری فرات وابسته به پ.ک.ک، در 31 اوت 2018 گزارشی منتشر کرد که در 2 الی اوت 2018 و در حومهی شرنخ، نیروهای پ.ک.ک به دلیل بمباران ارتش ترکیه کشته شدند. یکی از نیروهای ایرانی، نگار کامرانی بود. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران برای پیگیری موضوع و البته مشخص شدن سرنوشت جنازه این دختر ایرانی، با خانواده وی مصاحبه کرده است. گفتنی است پژاک، سابقه تاریکی در ربودن کودکان از محیط خانواده و اعزام آن به مناطق جنگی دارد و سپس با انگیزه مغزشویی به نام کلاسهای ایدیولوژیکی به آنها اسلحه داده و آنها را در جنگ با ارتش ترکیه به کشتن میدهد. اما هنگامی که خانواده پیگیر مسئله جنازه فرزند خود میشوند، در کمال ناباوری مورد بیاحترامی قرار میگیرند. یکی از این خانوادهها خانواده نگار کامرانی در استان کردستان است.
خانواده او به خبرنگار دیدبان گفتهاند که نگار هیچ انگیزه سیاسی و نظامی نداشته و در دانشگاه مشغول تحصیل بوده است. وی که دانشجوی پرستاری بوده، هرگز به جنگ و تروریسم پژاک فکر نمیکرده است. او هفده سال سن داشت که فریب پژاک را خورد. و به زور به او اسلحه دادند. خانواده نگار تاکید کردند که پژاک مدعی است نگار در شرنخ کشته شده، ما ایرانی هستیم. اگر پژاک مدافع حقوق مردم کردستان ایران است، پس چرا نگار در شرنخ ترکیه کشته شده است؟ هنوز هم ما دلیل مرگ دخترمان را نمیدانیم و اطلاع نداریم او زنده است یا مرده؟ ممکن است پژاک او را کشته باشد. چرا که او برای کمک به مردم سنجار رفته بود، نه اسلحه به دست گرفتن وخشونت و عضویت در گروه تروریستی.
مادر نگار که چند سال است منتظر خبر زنده بودن فرزندش است و چشمهایش آسیب دیده، با گریه گفت پژاک دختر من را ربود. پژاک قلم را از او گرفت و او را به کشتن داد. دخترم در دانشگاه بود و در تلویزیون ظلم داعش به مردم سنجار را دیده بود و از لحاظ انسانی قصد کمک داشت، نه عضویت در پژاک.
یک روز ظهر، مانند همیشه منتظر بازگشت او بودیم، اما از آن تاریخ هرگز او را ندیدیم. در مقرهای مرزی پژاک، به ما دروغ گفتند و من اطمینان دارم آنها دخترم را ربودند. سپس در عمق خاک عراق، متوجه انتقال او به قندیل شدیم و به ما گفتند در حال اموزش است. بعد از گذشت دو ماه عکس دخترم را با لباس پ.ک.ک و سلاح آر.پی.جی در سنجار دیدم و متوجه شدم چه بلایی بر سر من آمده است. دوباره به قندیل مراجعه کردیم و این بار به ما بیاحترامی کردند و هیچ پاسخی به ما ندادند.
پدر نگار نیز با گریه به خبرنگار دیدبان گفت که پژاک، اگر عاطفه داشت، جوانان را فریب نمیداد. یک کُرد ایران چرا باید در شرناخ کشته شود؟ این خدمت به مردم نیست که گروهی تروریست، جوانان کُرد را فریب دهد و سپس خبر مرگ آنها را منتشر کند. ما حتی قبل از کشته شدن خواهرم نیز با او ملاقات نکردیم. در حالی که حتی یک زندانی هم حق ملاقات دارد. همه اعضای پژاک، زندانی وم حکوم در قندیل هستند و ما حتی محل کشته شدن دخترم را نمیدانیم. زندگی ما نابود شده است. خانواده ما از لحاظ روحی، آسیب دیده است. پژاک با دختر ما و پیکر او چه کرده است؟ اکنون خواهرش افسردگی حاد گرفته؛ حاضریم تمام زندگی را بدهیم و نگار بازگردد. او تحمل غارهای پژاک را نداشت…
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، همواره در پی پاسخ به این سوال بوده است که چرا پژاک، جنازه اعضای ایرانی خود را تحویل خانوادههایشان نمیدهد و چرا خبر مرگ اعضای خود را با تاخیر اعام میکند… امثال نگار بسیارند و توجه رسانهها، بسیار اندک…