آیتکین ییلماز، عضو سابق پ.ک.ک، به خاطر عضویت در این گروه ده سال زندانی بودy اما پس از زندان تصمیم گرفت بقیه عمر خود را صرف روایت وضعیت کودک سربازان در پ.ک.ک نماید. او اکنون نویسندهای تماموقت است. او کتابی با عنوان آنها فقط کودک بودند را نیز منتشر کرده است. این نویسنده از پ.ک.ک میخواهد کودکان عضو خود را آزاد کند.
متن مصاحبه با آقای آیتکین ییلماز تقدیم خوانندگان دیدبان حقوق بشر کردستان ایران میشود:
1-خودتان را معرفی کنید.
-من در دهه نود میلادی به مدت 10 سال در زندان بودم. در مورد جنگ پ.ک.ک و ترکیه در کوهستان چند کتاب نوشتم. سه رمان و سه کتاب مستند در مورد این مسئله نوشتهام. در کتاب فقط کودک بودند در مورد سرنوشت غمانگیز کودکانی نوشتهام که به کوهستان برده شدهاند.
2-در چارچوب این کتاب، نظر شما در مورد ربودن کودکان توسط پ.ک.ک چیست؟
-این کتاب همان چیزی را میگوید که در طی ماههای گذشته مادران متحصن در برابر دفتر ه.د.پ. در دیاربکر به آن اعتراض میکنند. آنچه سالهاست من در تلاشم بگویم اکنون با اعتراض مادران تحقق مییابد. سکوتی چند دههای بر مسئله کودک سرباز در پ.ک.ک. حاکم بود. سمن ها و افراد مدافع حقوق بشر در محافل چپگرا این مسئله را نادیده میگیرند و در کتابم از مواضع آنان انتقاد کردهام. در ترکیه یک سری محافل چپگرا وجود دارند که از کودکان جنگجویان آزادی درست میکنند. قطعا محافل چپگرا اعتراضات علیه کودک سربازان را نادیده خواهند گرفت، اما دیر یا زود با واقعیت تلخ مواجه خواهند شد.
3-مشقتهای زندگی کودک سربازان در پ.ک.ک. چیست؟
تبدیل کردن کودکان به سرباز جنایت علیه بشریت است. در دنیای امروز، تعداد زیادی از سازمانها، در میدانهای جنگ از کودکان در خط جبهه استفاده میکنند و پ.ک.ک. در 36 سال گذشته در استفاده از کودکان تردید به خود راه نداده است. در پ.ک.ک. دستهای به نام کودک سرباز وجود ندارد. اما جنگجویان زیر 18 سا را جوان میخوانند.
در دهه نود میلادی در زندان بودم، این کودک سربازان همراه بزرگسالان در یک بند زندان بودند. پس از آن که در زندان رادیکال شدند، بعضی از آنها باز هم به کوه برگشتند.
آنچه در کتابم میگویم براساس موارد واقعی و گزارش شواهد عینی است. شواهد حاکیست این کودکان در کوهستان سرما میخورند، مریض میشوند؛ چون کوهستان فوق العاده سرد است. همچنین دچار افسردگی و مشقتهای بدنی محیط سازمانی بزرگسالان میشوند. کودکان سرانجام ناچار میشوند با انضباط سازمانی تحمیلی توسط بزرگسالان سازگار شوند. در کتابم در مورد کودکانی حرف زدهام که از عضویت پشیمان، اما اعدام شدند.
4-چه موانع دیگری بر سر راه کودکان وجود دارد؟
-عضویت در یک سازمان غیرقانونی راحت، اما ترک کردن آن سخت است. این امر برای افراد عضو پ.ک.ک. در کوهستان سختتر است. سازمان در منطقه جنگی قوانین خاص خود را دارد. به عنوان مثال، ترک کردن سازمان بدون اطلاع اولیه یک جرم اصلی انضباطی و تنبیه آن نیز اعدام است.
به ویژه در دهه نود میلادی، تنبیه این نوع جرمها سختتر بود. به یاد دارم سه پسر جوان در بند زندان در ارضروم در سال 1994 توسط دیگر اعضای زندانی پ.ک.ک. خفه شدند، چون هر سه فرار کرده بودند. این موارد در کتاب آمده است.
5-واکنشها به کتاب شما چیست؟
-این کتاب بیشتر بر جنبه سازمانی جنگ در کوهستان تمرکز دارد و هنگامی که بحث پ.ک.ک یا سازمانهای مرتبط مطرح میشود، مورد استقبال محافل چپگرا واقع نمیشود. اما آنها نمیتوانند این واقعیتها را نیز انکار کنند. تلاش میکنند تا موضوع را کماهمیت جلوه دهند و میگویند «آیا زمان مناسبی برای بحث در مورد این مسئله است؟ یا چه کسانی از این کتاب سود میبرند»؟
در کتاب آنها فقط کودک بودند، مطالبی در مورد 298 کودک را منتشر کردهام که در درگیری پ.ک.ک. و ارتش ترکیه در دهه نود کشته شدند. محافل چپگرا و سازمانهای حقوق بشری به این موضوع علاقمند نبودند که کودکان یک، سه و تا پنج ساله هم در حملات پ.ک.ک. به غیرنظامیان کشته شدند.
6-پ.ک.ک. چگونه کودکان را متقاعد میکند در کوهستان زندگی کنند؟
-یک کودک به میل خود به کوهستان نمیرود. کودک، کودک است. والدین مسئول هستند تا آنان را بزرگ کنند. متقاعد کردن کودکان برای جنگیدن در پ.ک.ک. شکلی از خشونت میباشد، حتی اگر به صورت فیزیکی مجبور نشوند.
پس از سال 1987، این سازمان از هر خانواده کرد میخواست طبق قانون خود (قانون خدمت اجباری نظامی) یک کودک به پ.ک.ک. بپیوندد. این قانون در بعضی مناطق مدتی مدید به صورت اجباری اجرا شده است.
7-دولت در حل مسئله چقدر میتواند موثر باشد؟
-نمیتوان موضوع دولت را جدا از مسئله کرد در ترکیه دانست. اگر ترکیه مسئله کرد را حل میکرد، شاهد این سواستفاده از کودکان نمیشدیم. وضعیت کنونی بهانهای است تا کودکان را به کوه ببرند. وقتی دولت مسئله را حل نمیکند، به دست خشونتطلبان بهانه میدهد.
دولت ترکیه در گذشته اشتباهات بزرگی مرتکب شده است، وجود کردها را انکار میکند و آنان را در مسیر نابودی قرار داده است… اکنون باید به راهکارهای قانونی برای مسئله کرد اندیشید. خشونت، راه حل نیست.
8-به نظر شما چه عاملی سبب شده است تا خانوادههای کودکان ربوده شده در طی حدود یکسال گذشته تحصن اعتراضی کنند؟
-خیلی طبیعی است. خانوادهها خواهان برگرداندن کودکان خود هستند. این ابتکاری است که با 35 سال تاخیر آغاز شد. در طی این سالها کودکان در کوهها بودهاند. فرض کنیم مادران در طی این سالها میترسیدند در مورد موضوع حرف بزنند اما چرا احزاب سیاسی، سمنها، آکادمیسینها، نویسندگان و روزنامهنگاران سکوت کرده بودند؟ باید خیلی وقت پیش در این مورد حرف زده میشد.
تعداد زیادی سمن وجود دارد که عنوان کودک را نیز یدک میکشند، اما برای پایان دادن به این وضعیت، راه حل ارائه نکردهاند. انگار با سکوت خود با این روند موافقت کردهاند. اعتراض مادران نشان داد چه اتفاق افتاده است.
9-این اعتراضات چه تاثیری خواهد داشت؟
-نتایج جامعی خواهد داشت. در مورد سرنوشت این کودکان چیزی نمیدانیم، زندهاند یا مرده. اما این سبب میشود به راحتی کودکان را به کوه نبرند. از نظر من این یک حرکت اعتراضی مسالمتآمیز در طی 35 سال گذشته است. خانوادهها میگویند نمیخواهیم کودکان ما به جای قلم، اسلحه به دست بگیرند. این یک رویکرد انسانی و صدای مدنی است. نباید از این مبارزه، بهرهبرداری سیاسی کرد.