به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، و به نقل از منابع محلی در اقلیم کردستان عراق و پنجوین، زمستان گذشته اخبار نگرانکنندهای از تلفات پژاک در مقرهای غیراستاندارد این گروه و بر اثر سقوط بهمن و مدفون شدن اعضای ایرانی آن منعکس شده بود. این در حالی است که پژاک همچنان در این مورد سکوت کرده است و احتمالاً قصد دارد این نیروهای ایرانی را به عنوان کشتهشدگان حملات ترکیه البته در آینده معرفی نماید تا از مسئولیت فرار کند.
در گزارش مستند و متقن دیدبان حقوق بشر کردستان ایران اعلام شده بود که شماری از نوجوانان و جوانان ایرانی در مقرهای پژاک و غارهای غیراستاندارد این گروه بر اثر بهمن و برف سنگین، مدفون و کشته شدهاند و این امر باعث بروز واکنشها و سوالات متعددی در اقلیم کردستان عراق و مناطق کردنشین ایران شده است. دیدبان برای بررسی بیشتر این موضوع و ادامه تحقیقات خود و همچنین طرح سوال از مسئولان پژاک در مورد سرنوشت این کودکان و نوجوانان، به سراغ اعضای خانواده این افراد رفته است. این امر در چندین مرحله و پس از پیگیریهای فراوان میسر شده است. در بهار 1399 دیدبان موفق شد با خانواده دیار جهانبخش مصاحبه کند (مشروح مصاحبه را اینجا بخوانید)
در تازهترین اطلاعات و پس از مصاحبه مجدد با خانواده دیار جهانبخش، خبرنگار دیدبان به اطلاعات تازه و دستهاولی دست پیدا کرده است. دیار 16 ساله، نزدیک به چهارده ماه است که توسط پژاک ربوده و به مکان نامعلومی منتقل شده است و هیچ کس از سرنوشت وی اطلاعی ندارد. پدرِ این کودکسربازِ قربانی پژاک، به خبرنگار ما گفت: «ما علیرغم پیگیریهای مکرر و مراجعه به مراکز مختلف، هنوز از پسرم خبری نداریم. به مقر پ.ک.ک/ پژاک در مرز ترکیه مراجعه کردیم، ابتدا گفتند چنین فردی را نمیشناسند، سپس گفتند به این مقر نیامده و در پایان مدعی شدند که پسرم فرار کرده است. همه این سخنان دروغ است. پژاک فرزند مرا ربوده است. اکنون نیز به خاطر کرونا و بسته بودن مرزها، دیگر نمیتوانیم به آن سوی مرز مراجعه کنیم. من نگران پسرم هستم، حتی به خاطر ویروس کرونا، ممکن است او نیز مبتلا شده باشد. چون پژاک، امکانات درمانی در کوهستان ندارد».
وی افزود: «هر روز در تلویزیون خبر کشتههای پ.ک.ک و پژاک را میشنویم. من نیز پیر و از کار افتاده شدم وتوان مالی و جسمی برای پیگیری بیشتر ندارم. دیار سن کمی داشت با من کارگری میکرد و کمک من بود. برادرش هم با او بود و نانآور خانه بودند. اکنون در فقدان او، من صبح زود از صدای گریه مادرش از خواب بیدار میشوم و زود از خانه بیرون میروم. چون طاقت دوری دیار و اشکهای همسرم را ندارم و کاری هم از دستم بر نمیآید. حتی دقیقا نمیدانم باید به کجا مراجعه کنم. مادرش هم تا مرز ترکیه و عراق در مرز ترکیه و ایران و منطقه شمزینلی و تیرگور رفت. اما بینتیجه بود. مادرس احساس زنده بودن فرزندش را دارد. من میدانم حتی اگر به قندیل مراجعه کنم، باز هم پژاک حضور و ربایش او را انکار خواهد کرد. پژاک هزاران خانواده را در چشم انتظاری برای فرزندان نوجوان خود به کام مرگ فرستاد».
مادر دیار نیز در مصاحبه به خبرنگار ما گفت: «حال روحی من اصلا مساعد نیست. فرزندم را بیش از یک سال است که ندیدهام. من چندین بار به مقرهای مرزی پژاک مراجعه کردم. اطمینان دارم فرزندم را از دور دیدم، اما نیروهای پژاک، وجود او را انکار کردند. پ.ک.ک و پژاک، صرفا عامل بدبختی برای کردها هستند. حتی یک قاتل در زندان شامل قانون ملاقات با خانواده میشود. اما نیروهای پژاک هیچ قانونی ندارند و نمیشناسند که اجازه ملاقات به مادران را هم نمیدهند».
این کودکربایی و فراق، ارمغان پ.ک.ک و شاخههای اقماری آن برای کردستان و مردم کُرد است. ربودن کودکان و وارد کردن آنها به بازی کثیف تروریسم، به جای مدرسه و کانون گرم خانواده! اسلحه به دست فرزندان مردم میدهند و ادعای دفاع از کردها را نیز دارند. در حالی که خود به حق و حقوق مادری و فرزندی احترام نمیگذارند وخانواده را که ریشه زندگانی انسانها است از ریشه قطع و آن را نابود میکنند. هزاران خانواده مانند خانواده دیار از سرنوشت فرزندان خود که توسط پ.ک.ک و پژاک ربوده شدهاند، بیخبر هستند.
عکس، تزئینی است.