گزارش مستند و متقن دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در مورد مدفون و کشته شدن شماری از نوجوانان و جوانان ایرانی در مقرهای پژاک و غارهای غیراستاندارد این گروه بر اثر بهمن و برف سنگین، باعث بروز واکنشها و سوالات متعددی در اقلیم کردستان عراق و مناطق کردنشین ایران شده است. دیدبان برای بررسی بیشتر این موضوع و ادامه تحقیقات خود و همچنین طرح سوال از مسئولان پژاک در مورد سرنوشت این کودکان و نوجوانان، به سراغ اعضای خانواده این افراد رفته است. هنوز اعضای خانواده این افراد نیز به درستی متوجه ماجرا و نحوه کشته شدن فرزندان خود نشدهاند. این ابهامات در حالی است که شیوع ویروس کرونا در مقرهای بیامکانات پژاک و پ.ک.ک در قندیل نیز جان اعضا و نوجوانان را به شدت تهدید میکند.
خبرنگار دیدبان در مصاحبههای قبلی موفق شد با خانوادههای نیان درویشی و بنامین فرجزاده گفتوگو کند. این در حالی است که پیشتر دیدبان حقوق بشر کردستان ایران با استناد به منابع خبری پ.ک.ک، خبری منتشر کرد که اعضای پژاک و پ.ک.ک بر اثر ابتلا به کرونا در کوهستان فوت کردهاند. اما پژاک علت مرگ آنها را «مصاف با شرایط دشوار طبیعی در مناطق عملیاتی و بر اثر سرما و کولاک» عنوان کرده بود. یکی از این نیروها ایرانی بود. اکنون نیز مشخص نیست واقعا دلیل مرگ این جوانان و نوجوانان چیست؟ بهمن یا کرونا؟ حمله ترکیه یا تسویه حساب درونی با نیروهای ایرانی؟ پژاک باید هرچه سریعتر و شفاف پاسخ بدهد، اما به جای این اقدامات، دیدبان حقوق بشر کردستان ایران را متهم و تهدید کرده است.
در هر صورت لازم است کمکهای بهداشتی و درمانی به سرعت در اختیار اعضای پژاک قرار بگیرد. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران پیشنهاد میدهد که پ.ک.ک/ پژاک در اقدامی داوطلبانه، نیروهای خود را سریعا تحویل سازمان ملل دهند تا با این اقدام، از مرگ وسیع جوانان و کودکان حاضر در مقرات پکک و پژاک پیشگیری شود. زیرا این گروه در کوهستان، هیچ امکانات درمانی ندارد و اعضای جدید پ.ک.ک/ پژاک نیز میتوانند ناقل ویروس کرونا باشند یا اعضای قدیمی نیز بر اثر ریزش غار مصدوم شده باشند.
خبرنگار دیدبان برای مشخص شدن سرنوشت جان بقیه اعضای ایرانی پژاک به سراغ خانواده ناصر علیزاده رفته است. ناصر علیزاده فرزند علاءالدین متولد ۱۳۷۱ و اهل روستایی از توابع قطور خوی است. خانواده او که این روزها با آسیب ناشی از زلزله نیز دستوپنجه نرم میکند، به شدت نگران جان فرزند خود هستند. پدر ناصر، به خبرنگار ما گفت: «فرزندم حدود 4 ماه پیش عضو پژاک شد. او متاهل است و یک پسر 4 ساله نیز دارد. اما زن و بچهاش را رها کرده و رفته است. بارها تاکید کردم که درس بخواند، اما او فقط تا سال اول ابتدایی مدرسه رفت و بعد از آن ترک تحصیل کرد».
آقای علیزاده تاکید کرد که «ناصر قبلاً در تبریز کارگر بود و صاحبکار وی نیز اخیرا شناسنامهاش را که در تبریز مانده بود آورد و به خانواده تحویل داد. من نیز آن را به نیروهای پلیس تحویل دادم. ناصر زمانی نیز با اسب برای دیگران در منطقه مرزی اشنویه کولبری میکرد». پدر ناصر در مورد نحوه عضویت فرزندش در پژاک نیز گفت: «فرزندم همراه فردی به نام رحیم موسیلو که او نیز کولبر بود و در آخرین مورد نیز با هم به روستا آمده بودند، عضو شده است. رحیم به پلیس گفته است که ناصر همراه اسباش جلو رفت و از طریق تلفن اعلام کرد نزد گروهی است که نمیداند نیروهای مسلح رسمی ایران هستند یا نه. اما افراد محلی گفتند آن قسمت تحت کنترل پ.ک.ک/پژاک است».
آقای علیزاده در مورد زندگی خود بعد از زلزله نیز گفت که: «خانه ما در زلزله قطور کاملاً ویران شده و اکنون در روستایی در نزدیکی خوی ماهیانه 400 هزار تومان کرایه میدهیم که بسیار سنگین است. اگر ناصر بود کمک حال من در هزینهها بود. اکنون با نبود او هم مشکل مالی و هم مشکل روحی داریم. واقعاً نمیدانیم جواب زن او و پسر 4 سالهاش را چه بدهیم. چه کسی باید این بچه را بزرگ کند. بچه پدر میخواهد». او در مورد پیگیریهای قضایی و پلیسی نیز ضمن تشکر از دیدبان و پیشنهادات وکیل این نهاد اعلام کرد که حتما به سراغ پلیس بینالملل و شکایت از پ.ک.ک در اقلیم کردستان خواهد رفت». دیدبان حقوق بشر نیز آمادگی خود را برای حمایت قضایی از این خانواده و سایر موارد مشابه اعلام کرده است.
توضیح: عکس، تزیینی است.