عبدالله اوجالان؛ از خون و باور تا پرونده سیاه یک رهبر فرقهای
عبدالله اوجالان، بنیانگذار حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، یکی از شخصیتهای جنجالی و تأثیرگذار در تاریخ معاصر خاورمیانه است. اوجالان که به عنوان رئیس یک گروه شبهنظامی شناخته میشود، در طول چند دهه گذشته، نه تنها بر سرنوشت کردها تأثیر گذاشته، بلکه روابط ترکیه با اقلیتهای قومی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. اوجالان به عنوان یک چهره کاریزماتیک (در مقطعی خاص و در میان کردها و گروههای متمایل به تحرکات مسلحانه)، خود را به عنوان مدافع حقوق کردها معرفی کرده و با شعارهای انساندوستانه و عدالتخواهانه، حمایت بسیاری از جوانان و فعالان کرد را جلب کرده است. اما در پس این نقاب انساندوستی، واقعیتی تلخ و پیچیده نهفته است که شامل اقدامات خشونتآمیز و جنگهای مسلحانهای میشود که تحت رهبری او شکل گرفتهاند.
نقش اوجالان در ایجاد و گسترش یک جنبش مسلحانه که به نام پ.ک.ک شناخته میشود، باعث شده تا او به عنوان یک رهبر فرقهای تلقی شود. این جنبش، به رغم ادعای مبارزه برای آزادی و حقوق کردها، با اتهامات جدی از جمله تروریسم، نقض حقوق بشر و خشونت علیه غیرنظامیان مواجه شده است. در این راستا، اوجالان به عنوان شخصیتی متناقض شناخته میشود که در عین حال که خود را مدافع حقوق انسانی میداند، به روشهای خشن و نظامی برای دستیابی به اهداف سیاسی خود متوسل شده است. حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) به عنوان یک سازمان سیاسی و نظامی، در طول تاریخ خود با اتهامات زیادی از جمله تروریسم مواجه بوده است. دولت ترکیه و برخی دیگر از کشورها، از جمله ایالات متحده و اتحادیه اروپا، پ.ک.ک را به عنوان یک گروه تروریستی شناسایی کردهاند. این اتهامات عمدتاً به دلیل استفاده این گروه از روشهای مسلحانه برای دستیابی به اهداف سیاسی و همچنین انجام حملات علیه نیروهای نظامی و غیرنظامی است.
این یادداشت که توسط یکی از اعضای سابق پژاک برای دیدبان ارسال شده است، قصد دارد تا با نگاهی انتقادی به ابعاد مختلف شخصیت و عملکرد عبدالله اوجالان بپردازد. نویسنده در این یادداشت، پرونده سیاه اوجالان را مرور میکند و نشان میدهد که چگونه یک رهبر میتواند در عین ادعای انساندوستی، به نماد خشونت و تضاد تبدیل شود.
نویسنده این یادداشت اختصاصی برای دیدبان، سیروان رسولی است که اعلام کرده میخواهد با نام واقعی خودش این مطلب منتشر شود. دیدبان مایل بود نام این عضو سابق پژاک منتشر نشود تا برای وی مشکلی پیش نیاید. اما آقای رسولی اظهار داشتند پ.ک.ک سالهاست که فروپاشیده و پژاک نیز بدون پ.ک.ک یک جسد متحرک است. آقای رسولی اعتقاد دارد پ.ک.ک، پژاک و ی.پ.گ در سوریه سالهاست تحت کنترل سازمانهای امنیتی حرکت میکنند و هر وقت کارکرد آنها به پایان برسد، مثل یک کارت بازی و یا دستمال دور انداخته میشوند. در واقع آنها یک گروه نیابتی هستند که هر قدرتی بیشتر به آنها پول و سلاح بدهد با او همراه خواهند شد. سند این ادعا هم اظهارات اخیر شاهین جیلو یا همان مظلوم کوبانی الان است که به خبرنگار بیبیسی گفته است «نه فقط اسرائیل، بلکه هر قدرتی به ما سرویس/ پول بدهد، ما خدمتکار آن خواهیم بود».
متن یادداشت به شرح زیر است:
من یکی از صدها عضوی هستم که زمانی در گروههای پ.ک.ک، پژاک و ی.پ.گ فعال بودم. جوانیام را در کوهستان، در آموزشگاههای ایدئولوژیک، در میدانهای جنگ و در اردوگاههایی سپری کردم که نه تنها آزادی را از من گرفتند، بلکه هویتم را، حق انتخابم را، و حتی احساسم را در زندانی نامرئی به بند کشیدند. امروز، از درون این تجربه تلخ، صدای اعتراضم را خطاب به کسانی بلند میکنم که نقاب انساندوستی زدهاند، اما خود معماران یک فرقه خونآلود بودهاند. عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، در سخنانی که از زندان امرالی منتشر شده، از «کشتار علویان» در سوریه با عنوان «روش داعشی» یاد میکند و مدعی میشود که آن را نمیپذیرد. اما آیا کسی که پایهگذار گروهی است که به گواه دهها گزارش بینالمللی، در طول دههها صدها زن، کودک و نوجوان را ربوده، شکنجه کرده و به میدانهای جنگ فرستاده، صلاحیت دارد از اخلاق و انسانیت سخن بگوید؟ آیا اوجالان با سابقه صدور دستور صدها عملیات تروریستی، ایجاد یک فرقه بسته و منحط اخلاقی و ایدئولوژیک، شایستگی ارائه توصیه به گروههای مسلح دیگر را دارد؟ آیا عبدالله اوجالان مسئول مرگ هزاران جوان کُرد و هزاران انسان در نیم قرن درگیری نیست؟ آیا او نبود که سیاستورزی در جامعه کُردی را مسلحانه و خشونتآمیز کرد؟ آیا اصلا وی یکبار عذرخواهی کرده یا همواره در قامت یک عقل کل در حال توصیه و سیاستگذاری بوده است؟ صلاحیتهای علمی و عملی وی برای رهبری کردها در کجا اثبات شده است؟
کریس کوچرا، روزنامهنگار و پژوهشگر فرانسوی، در کتاب «پرونده سیاه پ.ک.ک» با استناد به دهها شاهد عینی و منابع میدانی، به وضوح مینویسد که پ.ک.ک «نه یک جنبش آزادیبخش، بلکه یک ساختار بسته فرقهای با خشونت درونی بیرحمانه» است. اوجالان در این ساختار، نه یک رهبر سیاسی، بلکه یک مرشد فرقهای بود که اعضا موظف بودند حتی احساسات خود را نیز با اراده او تنظیم کنند. کوچرا از شهادت کسانی مینویسد که شاهد اعدامهای درونسازمانی، شکنجههای روانی و آموزشهای مغزشویی بودند. در کتاب «خون و باور»، آمده است که اوجالان همواره اعضای نزدیک خود را وادار به ترک خانواده، ایمان، عواطف انسانی و وابستگیهای طبیعی میکرد تا کاملاً وابسته به ایدئولوژی شخص او شوند. یکی از قربانیان گفته: «به ما میگفتند تنها خانواده ما، پ.ک.ک است. مادرت، رفیق اوجالان است. پدرت، تفنگت است». در پ.ک.ک ظاهرا زن جایگاه ویژهای دارد، اما حق ازدواج و مادری هم ندارد! این تناقضات فقط در یک فرقه مسلح وجود دارد. پ.ک.ک، مدعی جنگ برای منافع کردها است، اما هزاران کُرد به دلیل بیعقلی سران پ.ک.ک در جنگ با ترکیه کشته شدند؟ چه کسی پاسخگوی مرگ هزاران جوانی است که در کوهستان رها شدند؟
در چنین سیستمی، عبدالله اوجالان چگونه امروز از «حمایت از زنان و کودکان» سخن میگوید؟ این همان شخصی است که طبق گزارشات نهادهای حقوق بشری، مسئول مستقیم سیاست استفاده از کودکسربازان در کردستان عراق، سوریه و ترکیه بوده است. گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، اسناد دهها کودک زیر ۱۸ سال را منتشر کرده که به اجبار در صفوف پژاک و ی.پ.گ قرار گرفتهاند و برخی از آنها هرگز بازنگشتهاند. پژاک، ی.پ.گ، SDF و صدها گروه دیگر که زیرمجموعه پ.ک.ک محسوب میشوند، آیا یکبار به دلیل مسئولیت مستقیم در مرگ هزاران انسان پاسخگو بودهاند؟ وقتی اوجالان با لحن پدرانه از علویها دفاع میکند، فراموش نکنیم که او در طی سالها، هزاران خانواده کرد، ترک، عرب و فارس را به سوگ عزیزانشان نشاند. آیا این دفاعها تلاشی برای تطهیر چهره خویش نیست؟ اکنون چگونه از کنار گذاشتن سیاست نبرد مسلحانه سخن میگوید؟ آیا وی و پ.ک.ک پاسخگوی این همه خون بر زمین ریخته هستند؟ چه کسی مسئول بیش از ۴ دهه ترور، کشتار، ربایش و درگیری است؟ آیا حدود نیم قرن جنگ، ترور، ربایش، توزیع و تولید مواد مخدر در اروپا، امنیتی کردن هر آنچه که به کردها مرتبط است و صدها اقدام غلط دیگر، توانسته است مساله کُردی در ترکیه را حل کند؟ آیا جنگ و اسلحه به دست گرفتن و کودکسربازی، توانسته جایگاه کردها در عراق و ایران و سوریه را ارتقا دهد؟ آیا پژاک به عنوان شاخه ایرانی پ.ک.ک، در میان کردهای ایران محبوب است؟
اکنون که برخی دولتها، رسانهها و حتی برخی نهادهای بینالمللیِ وابسته تلاش دارند نیروهای شبهنظامی کرد را بازیگران صلح نشان دهند، لازم است این واقعیت تلخ فریاد زده شود: نمیتوان در حالی که دستانت به خون صدها کودک و زن بیگناه آلوده است، از صلح و حقوق بشر دم زد. من به عنوان یک شاهد زنده، تأکید میکنم: عبدالله اوجالان و تمام رهبران پ.ک.ک، پژاک، ی.پ.گ، و اکنون ق.س.د (SDF) باید در دادگاههای بینالمللی برای جنایاتی که علیه بشریت مرتکب شدهاند محاکمه شوند. آنچه ما تجربه کردیم، نه مقاومت، بلکه بردگی ایدئولوژیک بود. آنچه ما دیدیم، تلاش برای احقاق حقوق کردها نبود، بلکه زندگی در یک فرقه مسلحانه و تروریستی بود که همه را در اوجالان ذوب کردند و پاسخ هر انتقادی زندان و اعدام و تحقیر و شکنجه بود! در نهایت دیدیم که اوجالان از تشکیل کشور کردستان به بازی در زمین سیاستهای دولت ترکیه راضی شد و به این درک رسید که سیاستورزی مسلحانه، نتیجه ندارد. اما این فهم نیز به هزینه خون دهها هزار نفر بود.
عدالت، با مدال دادن به جنایتکاران حاصل نمیشود. عدالت زمانی آغاز میشود که صدای قربانیان شنیده شود، و مجرمان پاسخگو شوند. اوجالان که اکنون خود را در قامت مربی صلح و سیاستمدار میانجیگر میان کردها و ترکیه میبیند، همان کسی است که دستور ترور و فعالیت شبهنظامی و حضور در کوهستان قندیل را صادر کرده است.