به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران از پیرانشهر، کولبری، فعالیتی است که بسیاری از مردم کُرد در نقاط مرزی غرب و شمال غرب کشور، به آن مشغول هستند. دلیل کثرت افراد حاضر در کوهستان سرد و بیرحم نقاط مرزی ایران نیز نبود شغل مناسب و فعالیت اقتصادی کافی در آن مناطق است. کارگاه تولیدی در مناطق مرزی وجود ندارد و یا اگر فعال است، با معضلات متعددی روبرو میباشد. کولبری یک شغل نیست. افراد حاضر در این فعالیت، برای امرار معاش مجبور به این عمل شدهاند. جان کولبران در معرض خطر جدی قرار دارد.
شغل کولبری، که اولا دائمی نیست و هر لحظه ممکن است به دلایل سیاسی، اقتصادی، امنیتی و… از دست برود و ثانیا به دلیل آنکه جان کولبر مدام در معرض خطر جدی منتهی به مرگ (شلیک ماموران، درگیری با قاچاقچیان و گروههای مسلح، سقوط در دره و فشار کاری بالا) قرار دارد، یک شغلِ امن و دائمی و مناسب محسوب نمیشود، لذا میتوان گفت که در این مورد، حقوق کولبران برای دسترسی به یک شغل مناسب، نقض شده است. همچنین در این شغل، حفاظت در برابر از دست دادن کارِ درآمدزا، (امنیت شغلی) معنی ندارد. زیرا کارفرمای رسمی وجود ندارد. لذا حق امنیت شغلی نیز نقض شده است. امنیت درآمد (اطمینان از دریافت مزد)، بیمه تامین اجتماعی و حمایت در زمان بازنشستگی و ازکار افتادگی در این شغل وجود ندارد (اینجا را بخوانید)
اما دلیل عدم فعالیت کارگاه تولیدی و صنایع مادر در نقاط مرزی چیست؟ چرا استانهای کردنشین در مقایسه با سایر نقاط کشور، توسعهیافتگی کمتری دارند؟ چرا زیرساخت عمرانی در این مناطق بسیار کمتر است؟ دلیل این امر از سوی کارشناسان چه عنوان شده است؟
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران که مدتها در این حوزه جغرافیایی و موضوعی فعال بوده است، اعتقاد دارد تا زمانی که ثبات سیاسی و اجتماعی به طور کامل در آن مناطق حاکم نشود، توسعه اقتصادی نیز رخ نخواهد داد. دیدبان بر این باور است که کارگاههای تولیدی و اقتصادی که زمینه فعالیت و اشتغال و تولید ثروت برای منطقه را فراهم میکنند به دلایل متعدد زیرساختی و اقتصادی، از فعالیت باز میمانند. گزارشهای متعددی توسط دیدبان حقوق بشر کردستان ایران نیز منتشر شده است که نشان میدهد فعالیت برخی گروههای مسلح که در خارج از ایران مستقر هستند، باعث تعطیلی مراکز صنعتی و تولیدی شده است. این گروههای مسلح، برای تامین مالی فعالیتهای غیرقانونی خود از کارگاههای تولیدی و اقتصادی و افراد سرمایهگذار، اخاذی کردهاند.
بیشتر بخوانید در:
ماجرای اخاذی از پیمانکاران در مناطق کردنشین چیست؟
کولبری، پروژهای برای توقف توسعه اقتصادی در مناطق کردنشین
اما داستان سوژه امروز گزارشگر دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، تا حدی متفاوت است. اگر پیشتر، سرمایهگذار و یا شرکتی قربانی اخاذی و فعالیتهای غیرقانونی بود، امروز یک فرد قربانی مینهای زمان صدام شده است.
لقمان وحید، کولبرِ پیرانشهری
لقمان وحید 36 سال دارد و اهل پیرانشهر و پدر دو فرزند است. او در مصاحبه با دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، گفت که به دلیل نبود شغل مناسب، مجبور شد برای امرار معاش، به سمت کولبری برود و این فعالیت خطرناک را انتخاب کند. در واقع، او کولبری را انتخاب نکرد، کولبری خود را به لقمان تحمیل کرد تا خرج زن و زندگی و فرزند را تامین نماید.
لقمان به خبرنگار ما گفت که اسفند 1396، در حال کولبری بود که پایش، روی مین رفت. مینهای ضد نفری که یادگار منحوس صدام حسین و رژیم بعث عراق است. بر اثر این رخداد تلخ، لقمان یک پا و یک چشمش را از دست داد و اکنون خانهنشین شده و برای تامین هزینههای عمل جراحی خود، با مشکلات جدی مواجه است.
بیشتر بخوانید؛ مریوان، قربانی اخاذی از کارگاههای اقتصادی و تولیدی
لقمان برای درمان چشم آسیبدیده خود چند بار به بیمارستان فارابی تهران و همچنین به اورمیه مراجعه کرده است و علیرغم چندین مرحله عمل جرایی متاسفانه نتوانسته بینایی خود را به دست بیاورد.
این کولبر پیرانشهری همچنین تاکید کرد که موعد عمل جراحی چشم او، به دلیل عدم توانایی برای پرداختن هزینه 40 میلیونی آن در شهر شیراز، گذشته است. لقمان میتواند بینایی خود را به دست آورد، اگر به او کمک مالی شود. این کولبر سابق از بیمه نیز گلایه داشت و به خبرنگار ما گفت که با این که بیمه نیز دارد، اما بیمه هزینه این عمل را متقبل نمیشود. زیرا از دید کارشناسان بیمه، او بر اثر تردد غیرقانونی به مین برخورد کرده و شرکت بیمهگذار نمیتواند به کارهای غیرقانونی خسارت پرداخت کند. این امر نیز یکی دیگر از معاب کولبری است.
حق امنیت کاری (حفظ جان در برابر خطرات شغلی، ایمنی و بهداشت کار) در کولبری، بی معنی است. خطرات شغلی، بیماریها، صدمات قطعی که بخش جدایی ناشدنی کولبری هستند، استرس، کار زیاد، و آزار و اذیت در حداکثر وضع ممکن، در شغل کولبری وجود دارد. در کولبری، بیمه در برابر حوادث و بیماری در محل کار و محدودیت در زمان کار، عنصر کمیاب است.
لقمان در مورد حوادث بعد از مجروحیت و معلولیت افزود: «بعد از آن که از بیمارستان مرخص شدم، به دلیل تردد غیرقانونی، در دادگاه به پرداخت 11 میلیون خسارت نیز محکوم شدم». در حالی که لقمان برای حمل بار 88 کیلویی، فقط قرار بود 55 هزار تومان، پول بگیرد، اما اکنون یک پا و یک چشم را از دست داده و حتی توانایی بهبود نسبی در بینایی را نیز ندارد؛ چون نمیتواند پول عمل را پرداخت کند.
این کولبرِ آسیبدیده که اکنون مستاجر است، به خبرنگار ما گفت همسرش مجبور شده برای تامین مخارج خانه به آشپزی و کار در خانه مردم روی بیاورد. او افزود قبلا که دولت در قالب ارائه «کارت پیلهوری» به اهالی مرزی اجازه میداد داد و ستد کنند، اوضاع بهتر بود؛ اما اکنون این امتیاز به دلایلی لغو شده است.
اکنون فقط یک کارخانه قند در منطقه وجود دارد که آن هم چند ماه بیشتر فعال نیست. لقمان در مورد فعالیت گروههای مسلح نیز گفت: «آنها جرأت فعالیت علنی و آشکار ندارند. مردم اینجا ایران را دوست دارند و با افراد ضد ایرانی، همکاری نمیکنند، هرچند منطقه محروم است و نیاز به کمک دولت احساس میشود».
حالا لقمان، نه تنها نگران درمان است، بلکه باید به فکر معیشت خود نیز باشد. قبلا سالم بود و کولبری میکرد، اکنون باید برای تهیه منزل و امرار معاش چه بکند؟ کارگری همسر و فرزند بزرگتر، کفاف زندگی را میدهد؟
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، ضمن تایید نیاز مالی این کولبر و صحت ادعاهای مطرح شده توسط وی، از همه افراد خَیر برای کمک به او دعوت میکند. برای کمک به «لقمان وحید» با دیدبان تماس بگیرید.