پناهندگی در سایه کومله: داستان فرار و تصمیم به بازگشت

پناهنده‌ی سرنوشت: داستان غم‌انگیز کامبیز از زندگی در کومله تا بازگشت به خانه و تلاش برای زندگی مستقل.

مقدمه:

در حاکمیتی که با چالش‌ها و مشکلات مختلف روبرو است، افرادی وجود دارند که به دلایل مختلف تصمیم به ترک کشور خود و پناهندگی در جاهای دیگر می‌گیرند. این گزارش داستان زندگی یک شخص که از این تجربه گذر کرده است، را به تفصیل بررسی می‌کند.

شرایط قبل از پیوستن به حزب

فرد مورد بررسی که کامبیز منوچهری نام دارد، با مشکلات شخصی و اقتصادی مواجه بود. حتی با مدرک تحصیلی لیسانس، او نمی‌توانست شغل مناسبی پیدا کند و درآمد کافی برای تامین نیازهای خود و خانواده‌اش به دست آورد. این مشکلات به شدت افکار و روحیه او را تحت تأثیر قرار داده بود.

کامبیز همچنین با مشکلاتی همچون سرزنش‌های خانوادگی مواجه بوده است. حرف‌های منفی خانواده، به ویژه پدر، بر روی روحیه و اعتماد به نفس او تأثیر گذاشته و او را به دنبال راه‌های جدید و آزادی از این واقعیت‌ها سوق داده است.

تصمیم پیوستن به کومله

کامبیز در جستجوی راهی برای فرار از وضعیت موجود، به ایده عضویت در حزب کومله رسید. این تصمیم ناشی از آرزوهای او برای مهاجرت به اروپا و یافتن پناهندگی است. او از طریق اینستاگرام ارتباط برقرار کرده و برنامه‌های فراری خود را آغاز کرد.

همچنین آقای کامبیز منوچهری در مصاحبه با خبرنگار دیدبان حقوق بشر کردستان ایران اظهار داشت:

قبل از اینکه در حزب کومله عضو شوم مشکلات زیادی داشتم، کم کم سنم بالا می‌رفت و نزدیک ۳۰ سال سن داشتم، جدای از تمام مشکلاتی که خودم داشتم حرف‌های خانواده تأثیرات منفی زیادی بر روی من داشت؛ به طور مثال سر کوفت‌هایی که از طرف خانواده مخصوصا پدرم به من تحمیل می‌شد از اینکه کاری نداشتم و شغلی نداشتم.

البته من سعی می‌کردم که برای خودم شغلی دست و پا کنم اما واقعاً به جایی نمی‌رسیدم، ماه‌ها و سال‌ها کارگری می‌کردم اما باز هم حتی نمی‌توانستم حداقل‌های زندگی را برای خودم یا خانواده‌ام تامین کنم، حتی با اینکه مدرک لیسانس هم دارم الان به زور به عنوان یک خدماتی در دانشگاه علوم پزشکی کار میکنم. البته اگر بخواهم در مورد عضویتم در کومله توضیح بدهم تمامی این مشکلات شخصی و خانوادگی اصلی‌ترین دلیل من برای فرار از این واقعیت بود، از اینکه نمی‌توانستم یک شغل مناسب داشته باشم، از اینکه نمی‌توانستم سرم را جلوی خانواده‌ام بالا نگه دارم. تا قبل از عضویتم فقط در حد یک شناخت سطحی کومله را می‌شناختم، البته طبیعی هم هست که ما مردم کردستان که سال‌ها است این اسم‌ها را می‌شنویم این احساس را داشته باشیم که شاید آنها بتوانند به ما کمک کنند.

من هم به خیال خودم فکر می‌کردم مانند گذشته که خیلی‌ها از طریق این احزاب توانسته بودند به اروپا مهاجرت کنند و پناهنده بشوند تصمیم گرفتم به آنجا بروم تا بتوانم بعد از مدتی پناهندگی بگیرم.

به همین خاطر سعی کردم یک کانال ارتباطی در اینستاگرام پیدا کنم و پیدا هم کردم، نزدیک به دو هفته بعد از گفتگوی من با آن شخص توانستم به صورت غیرقانونی از کشور خارج شوم و به عضویت کومله در بیایم.

زمانی هم که به آنجا رسیدم شرایط نابسامانی را به چشم خود دیدم، همان روزهای اول از آنها خواستم اجازه بدهند به ایران برگردم اما گفتند اول باید اینجا آموزش ببینی بعداً ما تصمیم می‌گیریم که کجا بروی! نزدیک به ۷ ماه در آنجا گیر افتاده بودم و تنها کاری که در آنجا انجام می‌دادم نگهبانی‌های شبانه بود؛ گاهی اوقات هم یک سری کلاس‌های ایدئولوژیک و سیاسی را تشکیل می‌دادند و فقط در مورد کمونیسم و سوسیالیسم و کارگر صحبت می‌کردند که نه علاقه‌ای به آن داشتم و نه چیزی از آنها می‌فهمیدم.

من فقط می‌خواستم از طریق آنجا به اروپا پناهنده شوم اما تمام مدتی که در آنجا بودم مشخص شد که همچین اتفاقی نخواهد افتاد به همین خاطر دیگر از آن شرایط به تنگ آمده بودم و تصمیم گرفتم هر طور که شده به ایران برگردم.

از زمانی هم که برگشتم تمام سعی‌ام را برای موفقیت در زندگی به کار گرفته‌ام، درست است درآمد و شغل خیلی مناسبی ندارم اما حداقل در کشور خودم و در کنار خانواده خودم زندگی میکنم، حتی اگر باز هم خانواده‌ام تحقیرم کنند خیلی بهتر از تحقیر توسط یکسری افراد غریبه و زندگی در آن شرایط اسفناک است.

تاثیرات بر زندگی فرد

با بازگشت به کشور، “کامبیز” سعی در بهبود وضعیت خود دارد. او در حال حاضر در دانشگاه علوم پزشکی کار می‌کند اما با توجه به محدودیت‌ها و ناپایداری اقتصادی، زندگی او همچنان چالش‌برانگیز است. تجربیات او از شرایط نابسامان و کلاس‌های ایدئولوژیک در گروه “کومله” نشان‌دهنده عدم تطابق انتظارات او با واقعیت‌های فرار است.

خاتمه

این گزارش نشان‌دهنده مسیر پرتلاطم یک فرد در جستجوی زندگی بهتر و پیشرفت شخصی است. تصمیمات و تحولات فرد نشان‌دهنده پیچیدگی مسائل اجتماعی و فردی در جامعه‌های کردستان و حتی بیشتر است. این تجربه همچنین نشانگر نیاز به ایجاد شرایط بهتر و فراهم کردن فرصت‌های مساوی برای همه افراد جامعه می‌باشد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید