شاید بیدلیل نباشد که تقریبا تمام کتب معتبر تاریخ کردها به دست غربیها نوشته شدهاند. البته به احتمال قوی هدف از نوشتن این کتب نیز دنبال کردن منافع غرب است. به عنوان مثال، افسران انگلیسی در عراق، کردشناسان حرفهای نیز بودند، سی. جی. ادموندز از جمله این افسران بود. شناخت بهتر از یک جامعه به معنای برنامهریزی بهتر برای دستیابی به اهداف در آن جامعه می باشد. به همین دلیل انگلیسیها توانستند، به عنوان مثال، علیرغم قدرت برتر نظامی کردها در آغاز تاسیس عراق، قیام شیخ محمود برزنجی را سرکوب کنند و یا شیخ سعید پیران در ترکیه را با هدف ناچار کردن ترکیه به چشم پوشی از موصل به قسام تحریک کنند و با قطع حمایت انگلیسی نیز قیام ناگهان فروپاشید و شکست خورد.
جاناتان رندل از جمله نویسندگان کردشناس آمریکایی است که در کتاب “با این رسوایی چه بخشایشی” (ترجمه ابراهیم یونسی) به ابعاد جالبی از زندگی کردها به ویژه سران آنها پرداخته است. وی از صفحه 242 به بعد به صورت مفصل به وابستگی ملامصطفی بارزانی با اسرائیل اشاره میکند و معتقد است یکی از دلایل مهم فروپاشی قیام او علیه صدام، وابستگی به تلآویو بود. این نویسنده، خانواده بدرخان به ویژه کامران بدرخان، بنیانگذار بخش زبان و ادبیات کردی دانشگاه سوربن، را یکی از بازیگران اصلی این ارتباط مینامد. او میگوید بدرخان فردی آشنا با امور جاسوسی بود و سالها قبل نیز با انگلیسی و فرانسه نیز همکاری کرده بود. کامران بدرخان در سوریه تحت کنترل فرانسه مجلات کردی منتشر میکرد. رندل میگوید اسناد نشان میدهد او در تشویق اسرائیل به دخالت در لبنان نقش داشت که عواقبی فاجعه آمیز به دنبال آورد.
جاناتان رندل تکیه به اسرائیل را عامل مهمی در شکست کردها در خاورمیانه میداند و معتقد است اسرائیل از کردها برای اهداف خود استفاده میکند؛ اما سران کرد در کمال سادهلوحی تصور میکنند این دوستی، استراتژیک است. نمونه عدم همکاری اسرائیل با کردها در پیمان الجزیره در 1975 مشاهده شد که این قرارداد به تشویق اسرائیل علیه کردها و بین صدام حسین و شاه ایران بسته شد.