یک خانواده کُرد ایرانی: پژاک جنازه فرزندمان را تحویل نمی‌دهد

گروه‌های تروریستی در مناطق مختلف جهان برای تامین مالی فعالیت‌های مسلحانه خود از روش‌های مختلفی استفاده می‌کنند که این روش‌ها با گذر زمان تغییر کرده و مدام به‌روز می‌شوند. به همین دلیل برخورد با آنها علیرغم پیشرفت فناوری و درک خطر این گروه‌ها توسط همه دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی، دشوار است.

 همچنین نباید فراموش کرد که در حال حاضر، نقش دولت‌ها در تامین مالی تروریسم کاهش پیدا کرده است و این گروه‌های تروریستی هستند که باید برای ادامه فعالیت‌های خشن خود، منبع مالی پیدا کنند. گروه‌های تروریستی امروزه بیشتر منابع مالی خود را از سرزمین‌های تحت اشغال، تجارت و ارتکاب جرایم سازمان‌یافته به‌دست می‌آورند. به‌عبارتی می‌توان گفت امروزه جهان با اقتصاد تروریسم مواجه است.

یکی از راه‌های تامین مالی فعالیت‌های یک گروه تروریستی، تولید، قاچاق و توزیع مواد مخدر است که در همه مناطق جهان نیز کاربرد دارد و به دلیل نیاز بازار مواد مخدر، به نقطه خاصی از جهان محدود نیست. در این میان، ایران به دلیل همسایگی بلافصل با بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در جهان یعنی کشور افغانستان و قرار گرفتن در مسیر صادرات مواد به اروپا، بیشترین آسیب را از این تجارت غیرقانونی دیده است. گروه‌های تروریستی فعال در مرزهای غربی و شرقی ایران به دلیل ضعف دولت‌های همسایه و حمایت سرویس‌های امنیتی غربی- عربی از آنها، از قاچاق مواد مخدر برای تامین مالی فعالیت‌های تروریستی استفاده می‌کنند تا با استفاده از آنها، به دولت ایران ضربه وارد نمایند.

در غرب کشور، یکی از این گروه‌ها که پایگاه خود را در مناطق بیرونی ایران و در شمال عراق قرار داده است، پژاک نام دارد که شاخه ایرانی گروه پ.ک.ک می‌باشد. پ.ک.ک حدود 4 دهه است که درگیر جنگ با دولت ترکیه در پوشش شعارهای قومیتی برای مردم کُرد است و پژاک نیز همین رویه را در پیش گرفته است. اما مهمترین قربانی این سیاست پژاک و پ.ک.ک، اتفاقاً خود مردم کُرد هستند؛ زیرا جوانان خود را در مسیر تولید و توزیع و قاچاق و یا مصرف مواد مخدر از دست می‌دهند و همین امر نیز شعارهای دروغین پژاک مبنی بر جنگ برای مردم کُرد را به خوبی نشان می‌دهد.

در تازه‌ترین مطالعه و پژوهش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در مورد سرنوشت جوانانی که به پژاک پیوسته‌اند، منابع محلی در جوانرود، خانواده‌ای را به خبرنگار دیدبان معرفی کردند که چند سال است از فرزند خود خبری ندارند و حتی جنازه فرزند خود را نیز ندیده‌اند.

این جوان، اهل جوانرود، عدنان نام دارد و با بیست و پنج سال سن، فارغ‌التحصیل رشته کامپیوتر در مقطع کاردانی بوده است. پدر عدنان شرح این ماجرای تلخ را اینگونه برای خبرنگار دیدبان بازگو کرده است:

«ما خانواده مرفه و فرهیخته‌ای هستیم. یعنی در شرایطی مالی مناسبی هستیم و به دلیل سطح تحصیلات، از عواقب فعالیت‌های مسلحانه، همکاری در توزیع مواد مخدر و قاچاق آن، کاملاً آگاه می‌باشیم. عدنان نیز تحصیل‌کرده دانشگاه بود و اهل مواد مخدر و استعمال آنها نبود».

وی در پاسخ به سوال ما در خصوص چرایی اعتیاد فرزندش و اقدامات خانواده افزود: «پسر من به علت ارتباط با دوستان معتاد، به دام بیماری اعتیاد از نوع استعمال مواد مخدر صنعتی افتاد. ما تلاش کردیم وی را برای ترک اعتیاد، یاری کنیم. به دلیل سطح خوب مالی خانواده نیز او را به کمپ ترک اعتیاد معرفی و از او برای ترک مواد مخدر، کاملا حمایت کردیم. هرگز فرزند خودمان را طرد نکردیم و واقعا خانواده تمام تلاش خود را به کار بَست».

پژاک و شکار جوانانِ معتاد

پدر عدنان به خبرنگار ما گفت: «ما فکر همه چیز را کرده و کاملا به بهبود او امیدوار بودیم. اما در محاسبات خودمان، پژاک و کمین آنها برای شکار اعضای معتاد را دخیل نکرده بودیم. پژاک که یک گروهک تروریستی است و بیشترین خیانت را در حق کردها انجام داده است، برای توزیع و قاچاق مواد مخدر، سراغ جوانانی می‌رود که سابقه اعتیاد دارند. فرزند من آسیب‌دیده بود و پژاک نیز روی او حساب باز کرده بود. آن قدر او را تطمیع کردند و قول تامین مواد مخدر به وی دادند تا او نیز فریب خورد و به پژاک پیوست. در واقع، پژاک می‌خواست از عدنان به عنوان قاچاقچی مواد مخدر استفاده کند. عدنان یک وسیله بود و پول و سود اصلی در اختیار پژاک قرار می‌گرفت».

تکاپوی خانواده برای بازگشت عدنان

خانواده عدنان پس از اطلاع از پیوستن ناگهانی فرزند خود به این گروهک تروریستی جهت بازگرداندن وی به کانون گرم خانواده به مقر گروهک و رابطان محلی آن در مرز مراجعه کردند. اما پژاک مانند همیشه و طبق سیاست اعلامی از سوی پ.ک.ک؛ هرگز عضویت عدنان در این گروه را نپذیرفت و ارتباط با این جوان را منکر شد. تلاش‌های خانواده عدنان در تمام این سال‌ها ادامه داشت و آنها هرگز از دیدار مجدد فرزند خود ناامید نشدند.

خبر کشته‌شدن عدنان و انتظار 4 ساله خانواده

در فضای ابهام، بیم و امید برای بازگشت عدنان و بی‌اطلاعی خانواده از سرنوشت دقیق وی تا سال 1395، به ناگاه خبری هولناک به خانواده می‌رسد. منبع خبر نیز پژاک نیست. چون قرار نیست این گروه، مسئولیت بپذیرد و سرنوشت عدنان را روشن کند. منبع خبرِ تلخِ «کشته شدن عدنان در مرز ترکیه» یکی از اقوام خانواده در عراق است که او نیز با چند سال پیگیری، صرفا به یک خطر خبر رسیده است: «عدنان، کشته شد». این جمله سه کلمه‌ای، غم‌انگیز و هولناک، تمام اطلاعات این خانواده را از سرنوشت فرزندشان بازگو می‌کند.

حالا خانواده عدنان، نه پول می‌خواهند و نه غرامت. نه دستشان به فرماندهان و حامیان پژاک می‌رسد و نه می‌توانند عراق و ترکیه را شهر به شهر برای یافتن پیکر یا مزار عدنان بگردند. پدر عدنان به خبرنگار ما گفت: «پیکر عدنان پس از 4 سال، علی‌رغم تمام پیگیری‌های به‌عمل آمده هنوز به دست خانواده نرسیده است. مادرش، بی‌تاب است. حداقل حق ما، یک سنگ قبر و یک مزار است تا بدانیم جنازه فرزندمان کنار ما دفن شده است. الان نمی‌دانیم عدنان کجاست. از زنده ماندن وی کاملاً ناامید هستیم. معلوم نیست این جوان را کجا دفن کرده‌اند و اصلا چرا پسر رشید من کشته شده است. جنازه عدنان مرهمی است بر داغ دل ما. اما پژاک، جنازه را نیز دریغ کرده است».

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید