بعد از انتشار مقاله سایت فکتنامه در مورد کولبران و گفته یک مقام نیروی انتظامی ایران در مورد شلیک اشرار به کولبران و پاسخ دیدبان به آن، سایت فکتنامه در تلگرام و توئیتر به خبرنگار دیدبان حقوق بشر کردستان ایران پاسخ داده است (عکس زیر).
ما در دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، ضمن استقبال از این رویکرد مبتنی بر گفتوگو و احترام در فکتنامه، احترام آن مجموعه به حقیقت و ادعای مستند، توضیحاتی را برای تکمیل و احیاناً ادامه مباحثه ارائه میدهیم. تاکید میکنیم لزوماً به پاسخ فکتنامه، واکنش نشان نمیدهیم، بلکه سعی در تحلیل و تبیین تخصصی ماجرای تلخ کولبری داریم تا هم موضوع روشن شود و هم توجهات رسانهها به وضعیت کولبران و توسعهنیافتگی در مناطق مرزی غرب و شمالغرب ایران بیشتر جلب شود. یک قرن تجزیهطلبی، مباحث قومی، درگیریهای مسلحانه و… زخمی عمیق بر پیکر کردستانات ایران گذاشته است. همچنین مایل هستیم که مجددا تاکید کنیم که به اذعان منابع تاریخی متعدد و تاکیدات بسیاری از چهرههای کُرد، ایران و کُرد به هم پیوسته هستند و جدایی تاریخی و فرهنگی، بین آنها متصور نیست. لذا توجه ما به این مساله هم از بابت مباحث حقوق بشری است و هم نگرانی عمیق ما از سرریز بحران و جنگ و تنش در مناطق بیرون از ایران مانند اقلیم کردستان عراق به مناطق کردنشین ایران. اما چند نکته:
۱. اساس کولبری بهعنوان فعالیت (و نه شغل) تحت تاثیر بروز ناامنیهای مستمر در مناطق کردنشین ایران قرار گرفته است. چرا مردم به سراغ کولبری میروند؟ چون شغل نیست و امرار معاش دشوار است. چرا شغل نیست؟ چون فعالیت اقتصادی و سرمایهگذاری نیاز به ثبات و امنیت دارد. سرمایه از ناامنی فرار میکند. چرا ثبات و امنیت نیست؟ چون در طول تاریخ، مرزها نماد ناامنی و مرکز (نه لزوماً سیاسی، بلکه بیشتر جغرافیایی) نماد امنیت و دوری از جنگ بودند. سیاست دولت ایران در زمان پهلوی نیز سرکوب کردها بود (تحت تاثیر ترکیه نوین و آتاترک)؛ طبعا این نگاه به مرز، عقب نگه داشتن کردستان از مسیر توسعه، سرکوب فعالان مدنی و قومی به هر بهانه و… در طول تاریخ اثر خود را گذاشته است و تغییر آن بسیار زمان میبَرد. جنگ با عراق نیز مزید بر علت شد. بعد از انقلاب 57 هم فعالیتهای مسلحانه و تنش سیاسی- نظامی با مرکز، اجازه توسعه مجدد را از کردستانات ایران گرفت. وقتی سرمایه و امنیت در کردستان نیست؛ اشتغالی هم نخواهد بود. چه کسی مسئول است؟ دولت ایران! هم باید سرمایهگذاری کند و هم امنیت را ایجاد نماید تا فعال اقتصادی توسط گروهی مسلح و ستیزهجو به نام پژاک، مورد اخاذی واقع نشوند. تا گروههای مسلح و خشن، مهندس و کارگر و سرمایهگذار را گروگان نگیرند (مستندات دقیق این موارد تلخ بارها در دیدبان منتشر شده است). پس دولت ایران باید بداند که وقتی سرمایهگذاری نکند و مانع از فعالیت اخاذی گروههای مسلح نشود، اوضاع به همین شکل خواهد بود. کولبری، اخاذی، ترور و شلیک به کولبر و…. بارها مطرح شده است. لذا نباید فراموش کرد که گروههای ستیزهجو و شبهنظامی عامل جدی در امنیتی شدن فضای جامعه و به تبع آن بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذار از کردستانات میترسد، چون از فعالیت گروههای مسلح که به روش اخاذی و سرقت، تامین مالی میکند، با خبر است.
۲. کولبری یک شغل نیست؛ علاوه بر آن؛ یک بستر ناامن کننده است. دو نوع کولبری داریم: «یکی کولبری از معابر رسمی و دیگری غیر رسمی» و اگر درگیری رخ داده و شلیکی صورت گرفته، در اکثر قریب به اتفاق موارد، در معابر غیر رسمی است. ما در مقاله اول گفتیم که ورود کالای ممنوعه، مواد منفجره و سلاح، به احتمال زیاد در در پوشش کولبری رخ میدهد و حتی کولبران، قربانی تهدید هستند. دلیل؟ کولبر میداند اگر همکاری نکند، عناصر همان گروههای مسلح، به راحتی در فضای روستایی مناطق مرزی، وی را شناسایی خواهند کرد و مورد آزار و اذیت واقع خواهد شد. در واقع، کار به شکایت و ورود رسانهها نمیرسد که این مساله جایی ثبت شود. زیرا قربانی (در اینجا کولبری که مورد تهدید و آزار واقع شده) از عواقب آن هراس دارد.
3. هر کشوری طبق قوانین بینالمللی مجاز است از ترددهای غیر رسمی جلوگیری کند. بدیهی است گروههای ستیزهجو و شبهنظامی از معابر غیر رسمی تردد میکنند و پوشش کولبری را انتخاب میکنند. پس این مول کولبری (در واقع اقدامات تروریستی) با کولبری رسمی منافات دارد.
4. گزارشهای متعدد از ایجاد نقاط اخاذیگری از کولبرهای غیر رسمی منتشر شده و موارد متعددی به دیدبان اطلاع دادهاند که در معابر غیر رسمی گروههای شبهنظامی از آنها اخاذی میکنند و نام آن را حق گمرکی مینامند (واضح است که در صورت عدم پرداخت گمرکی و باج انقلابی، شبهنظامیان مسلح با کولبران چه میکنند!)؛ در حالی که آنها نه از سوی دولت ایران رسمیت دارند و نه حکومت اقلیم رسما آنها را تایید کرده است. این موارد رسانهای نمیشود و کولبران نیز حاضر به پیگیری و انتشار توسط دیدبان نیستند.
5. گزارشی دقیق، گویا و مستند از شلیک به کولبران در معابر رسمی تایید نشده و این یعنی اگر کسی در معابر غیر رسمی کشته شده است، ممکن است به خاطر آن باشد که قاچاقچیان مواد مخدر، تروریستها، قاچاقچیان سلاح و… از معابر غیر رسمی و غیر قانونی با پوشش کولبری استفاده کردهاند.
6. ماهیت مساله و موضوع و جغرافیای منطقه و البته بازیگران مختلف درگیر در این بحران، به شکلی است که همواره، انگشت اتهام به سمت نیروی پلیس ایران است؛ حتی اگر شلیک نکرده باشد. هر کولبری کشته شود، ابتدا به ساکن و بدون تحقیق کافی، پلیس ایران مقصر جلوه داده میشود. چرا؟ چون اطلاعات دقیقی از کولبران قربانیِ گروههای مسلح در دسترس نیست. آنها میترسند شکایت کنند، رسانهها به سراغشان نمیروند تا صدایشان باشند و…. .
اما در طرف مقابل، دهها رسانه، نهاد حقوق بشری و فعالِ حوزه کولبری، منتظر نشسته تا کوچکترین اتفاق تلخ برای کولبران را به نام دولت ایران، فاکتور کند. دولت ایران، وظیفه دارد از کولبران حمایت کند، شغل ایجاد کند و امنیت را برقرار نماید. اما هر اقدامی را نباید به پای دولت نوشت.
پایان.
…..
درخواست از سایت فکتنامه برای بررسی دو موضوع تا این نکته که رسانهها به مناطق مرزی توجه نمیکنند، بیشتر مشخص و ثابت شود:
ترور سوران اختر و ربایش اسرین محمدی توسط پژاک در رسانهها بازتاب داشت؟ اگر یک جوان به آن شکل در تهران اصفهان و مشهد و تبریز کشته میشد، تا چند روز تیتر یک رسانهها بود؛ اما کدام رسانه به این ماجرا پرداخت؟ چرا کسی توجه نمیکند که اتباع ایران، جان و مال و فرزندانشان توسط گروهی مسلح و خشن، به غارت برده میشود؟ کسی در این مملکت به کودکسربازانِ کُرد ایرانی که اسیر پژاک هستند، توجه دارد؟